علی قدیری
علی قدیری
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

ویروس کرونا و لزوم استفاده از زبان هراس در هنگامه گسست دولت و ملت برای کنترل شیوع



شیوع ویروس کرونا در ایران ساعت می‌زند و با رشد روزانه قابل ملاحظه آن مواجه‌ایم. اما در رشد این بیماری شاید برخلاف دیگر موضوعات، تنها دولت یگانه مقصر نیست و مردم نیز خود نقش قابل توجهی دارند؛ از عدم رعایت بهداشت فردی گرفته تا عدم پیروی از پروتکل‌های اعلامی مثل صرف نظر کردن از سفر و عدم خروج از خانه جز در موارد ضروری. گفتمان دولت در این موضوع با محوریت امیدبخشی، حفظ آرامش و تحت کنترل بودن همه چیز بوده است و بسیاری بر ضرورت دوری از اضطراب و استرس با حربه‌هایی نظیر طنز یا رقص تأکید کرده‌اند. اما معتقدم این گفتمان جواب نداده است و تأکید بر دوری از هراس و استرس تنها برای اقلیتی از مردم کاربرد دارد که با جدیت اصول بهداشت فردی و پروتکل‌های اعلامی را رعایت می‌کنند. اتفاقا فکر می‌کنم در مواجهه با اکثریت جامعه که ویروس کرونا را جدی نمی‌گیرند، باید به زبان هراس متوسل شد و با تزریق تهدید در گفتمان عمومی، سعی در کنترل بیماری داشت. برخلاف یادداشت‌های دوستان مرتبط با حوزه علوم پزشکی، استفاده از ادبیات جنگی در موضوع کرونا خاص جمهوری اسلامی ایران نیست و اتفاقا می‌تواند کاربردی و کارکرد لازم را هم داشته باشد. اگر استفاده از الفاظی نظیر خط مقدم مبارزه با کرونا برای جامعه پرستاری و پزشکی برای توجیه کمبودهای تجهیزات لازم و ضروری و بی‌جان شدن آنان باشد قطعا مذموم است اما تکیه به چنین الفاظ و ادبیاتی، علت دیگری هم دارد و آن راهبرد برانگیزاننده ترس در گفتمان پیشگیری از بیماری و ارتقای سلامتی است. جامعه پزشکی می‌تواند با تصویرسازی از کرونا به‌مثابه دشمن متجاوزی که به بیمار یورش می‌برد، با ایجاد هراس به مقابله با شیوع بیماری کمک کنند. استعاره جنگ و مبارزه، استعاره‌ای رایج برای توصیف نبرد با بیماری‌ها از سال ۱۹۷۰ به این سو بوده است. مثلا ريچارد نیکسون، رئیس‌جمهور آمریکا در سال ۱۹۷۱ با اعلام قانون ملی سرطان، "جنگ علیه سرطان" را اعلام کرد. پس از آن سونتاگ کتاب "بیماری هم‌چون استعاره" را منتشر کرد. تونگرن نیز در سال ۱۹۷۷ اعلام کرد که مفاهیم جنگ و سرطان مطابقت استعاری کاملی را آشکار می‌کند: حضور دشمن (سرطان)، فرمانده (پزشک)، جنگ‌جو (بیمار)، متحدان (گروه پزشکی) همراه با سلاح‌هایشان (شیمیایی، زیستی و غیره). در مثالی دیگر "انجمن بریتانیایی پژوهش‌های سرطان" در خبرنامه خود در شماره بهار ۲۰۱۱ از ادبیات مشابه استفاده کرده است "ما می‌بایست با تمام قوا در مراحل اولیه به آن حمله کنیم". بدین ترتیب کشورهای توسعه‌یافته نه فقط در موضوع سرطان که در دیگر موضوعات نظیر ویروسH1 N1 نیز از راهبرد قوه قهری در قالب تشریح‌های فضایی-زمانی بهره برده‌اند و بیماری به عنوان عنصر تهدیدی ملموس و واقعی را به تصویر کشیده‌اند و مجاور داده‌اند. فکر می‌کنم در موضوع ویروس کرونا در ایران نیز جز این نمی‌توان عمل کرد چون پایه مهم شیوع آن خود مردم است. دولت یکبار هم شده باید قوه قهری خود را در جای درستی فعال کند و برای اعمال آن نیاز به مشروعیت‌بخشی است. مشروعیت‌بخشی آن نیز از طریق ترسیم و تشریح شدت و قریب‌الوقوع بودن تهدید (کرونا) برای هر فرد و بازنمایی دوقطبی با آن است تا مردم آن را خود در تجربه‌های شناختی‌شان بازنمایی کنند. فکر می‌کنم پایان دادن به تراژدی کرونا یک الزام اخلاقی‌ست و این مقدم بر هر چیزی است. پس نظریات مبتنی بر آزادی عمل در پذیرش که بهترین تأثیرات و پذیرفتاری را در هماهنگی پیام دولت با تمایلات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی می‌داند باید کنار گذاشت آن هم در دوره‌ای که گسست دولت و ملت منجر به بی‌اعتمادی عمومی و عدم پیروی از پروتکل‌های اعلامی شده است.

کروناویروس کروناکوروناویروس
دانشجوی دکتری علوم‌سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید