«قطعنامه تروئیکای اروپا علیه ایران، به رغم مخالفت جدی چین و روسیه در نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز جمعه ۳۰ خرداد به تصویب رسید». خبر فوق مربوط به هفته جاری نیست، تاریخ این خبر باز میگردد به 30 خرداد 1399؛ آن روزها، پس از خروج آمریکا از برجام، و عدم تحقق وعدههای اروپا برای بهرهمندسازی ایران از مزایای برجام و تعلل در راهاندازی اینستکس، شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی قطعنامهای علیه ایران صادر کرد و به کاهش سطح بازرسیهای آژانس در ایران اعتراض کرد.
در پی صدور این قطعنامه وزیر خارجه وقت ایران، محمدجواد ظریف در پیامی توییتری نوشت: «علنا بیان کنند: ناتوانی از حتی عمل به وظایف خود در برجام به دلیل ناتوانی مطلق در مقاومت در برابر زورگویی ایالات متحده. پشت نقاب موجود، سه کشور اروپایی همدست ترامپ و نتانیاهو هستند و به هیچ وجه در موضع توصیه به ایران نیستند.» آن روز و در پی صدور این قطعنامه کسی از احتمال تشدید تحریمها و یا حمله نظامی سخنی نمیگفت.
اما حالا و پس از آنکه مذاکرات بازگشت به برجام با زیادهخواهی غربیها و ایستادگی تیم مذاکرهکننده بر روی منافع ملی جمهوری اسلامی ایران فعلا به نتیجه نرسیده است، طرفهای غربی مجددا به سناریوی تکراری خود در سوء استفاده از نفوذشان در نهادهای بینالمللی برای اقدام علیه ایران دست زدهاند. آنچه محل تامل است اقدامات متناقضی است که از پیادهنظام رسانهای حامیان برجام در داخل کشور سر میزند. همانها که در سال 99 و پس از صدور قطعنامه علیه ایران، سوتزنان از کنار آن عبور کردند و تنها باخت اخلاقی ایالات متحده و ناتوانی اروپا را دائم از تریبونهایشان فریاد کردند، امروز با شنیدهشدن زمزمه «احتمال» صدور قطعنامه جدید علیه ایران هشدارهای خیرخواهانه میدهند که «اگر سریعتر اقدام مقتضی صورت نگیرد یقینا اجماع جهانی علیه ایران شکل خواهد گرفت» و «ما ذیل فصل هفت منشور ملل متحد خواهیم رفت» و «تحریمهای همهجانبه بینالمللی در انتظار ما خواهد بود.» و... . برخی نیز که بیش از دیگران نگران منافع ملی هستند خطر حمله قریبالوقوع نظامی علیه ایران را گوشزد میکنند!
تبعات انتشار بیانیه شورای حکام را به دلیل سابقه انتشار قطعنامه ضدایرانی از سوی این شورا میتوان به سادگی پیش بینی کرد. تصویب قطعنامهی این شورا علیه کشورمان در خرداد سال ۹۹، که البته با مخالفت برخی کشورها مانند روسیه و چین همراه شده بود، تنها باعث شد تا کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی برای چند روز مبادرت به راه انداختن یک شوی سیاسی کنند. این اتفاق که بیشتر شبیه به بیانیهخوانی سیاسی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده پشت نقاب آژانس انجام میشود هیچ تاثیر عملیاتی دربرنداشته است. در وضعیت تکراری فعلی و با اعلام موضع روسیه در این خصوص نشانه بازطراحی سناریوهای پیشین علیه ایران روشن میشود. این اقدام بیش از آنکه نشان دهنده ابتکار عمل آنها باشد نشان از ناامیدی و درماندگی طرف غربی از عقبنشینی ایران است که موجب دست زدن آنها به تهدید در عین حفظ تحریمها شده است. مسکو اعلام کرده این اقدام نه تنها اقدامی سازنده در احیای توافق هستهای نخواهد بود که بر روابط ایران و آژانس نیز تاثیر سوء خواهد گذاشت.
حال اما چه اتفاقی رخداده است که لشکر رسانهای دولت سابق، خطر قطعنامهی صادر نشده در دولت جدید را بیش از خطر قطعنامه صادر شده در دولت قبل میدانند؟ با نگاه به عملکرد خبرنگاران رسانهای این جریان در ماههای اخیر مشخص میگردد که بروز اینگونه کنشگریهای متناقض از سوی ایشان اتفاق جدیدی نیست. ماههای گذشته و همزمان با اینکه تیم مذاکرهکننده ایران در حال تلاش برای احیای منافع ملی از دست رفته ایران بود ارائه اخبار منفی و توصیههای حق به جانب این رسانهها و اشخاص، آشکارا نیت و سیاست آنها را در قبال مذاکرات نشان میداد. با آنکه از سوی طرف غربی هیچ بحثی از فرصت یا مدت زمان رسیدن به توافق نمیشد، رسانهها و خبرگزاریهای نزدیک به این جریان بارها برای به نتیجه رساندن مذاکرات ضربالاجل تعیین میکردند و هربار تهدیدی خطرناکتر از دفعه قبل را گوشزد میکردند که اگر «این بار و تا فلان تاریخ به توافق نرسیم فلان و بهمان نتیجه را خواهد داشت». تحلیلهای منفینگرانه و تخریب تیم مذاکرهکننده تنها اقدام آنها در این ایام نبود و بارها برای تحلیلسازی علیه تیم مذاکرهکننده دست به جعل اخبار کذب از جمله درباره نامه سعید جلیلی خطاب به رهبر انقلاب و مخالفت با مذاکرات زدند. این در حالی است که اقدامات اینچنینی صرفا منجر به ناامیدی عموم مردم و التهاب در کشور و وارد نمودن هزینه به منافع ملی شده است.
امروز افکار عمومی با عدهای مواجه است که برای بهرهبرداری سیاسی و جناحی از وضعیت کشور حاضر به قربانی کردن منافع ملی و آرامش روانی جامعه میشوند و با دروغپراکنی و سیاهنمایی وضع کشور اذهان مردم را مشوش میکنند تا از آب گل آلود، برای خودشان ماهی بگیرند و بدتر اینکه چهره خود را پشت نقاب عقلانیت، دانش سیاسی و دلسوزی برای منافع مردم پنهان میکنند.