سر کلاسم و تا وقتی استاد بیاید فرصت دارم. حقیقتش چندروزیست دلم میخواهد اینجا بنویسم؛ ولی هربار مسئلهای پیش میآید. گاهی اوقات دیر یادم میآید، بعضی وقتها حسی که دارم زیادی شخصیست و با مطرح کردنش راحت نیستم، پیش هم آمده که کمالگرایی لعنتی نگذاشته چیزی منتشر کنم.
یکی از مسئلههایی روی کارهایم تاثیر میگذارند، خواب است. اینکه چه ساعتی خوابیدم، چقدر شده، ساعت چند بیدار شدم و چه وقتی از روز به خواب رفتم. تا الان فهمیدهام که تا جای ممکن باید قبل از ساعت دوازده بخوابم؛ سعی کنم حداقل دو ساعت قبلش شام خورده باشم؛ سعی کنم خودم را تا ساعت ده صبح بیدار نگه دارم و بعد، تا حدود یازده بخوابم.
خمیازههایم زیاد شدند. فکر کنم نباید اول صبح دربارهی خواب صحبت میکردم.