یکی از باورهایی که همیشه بهش فکر میکنم، این است که با خودم میگویم بعداً اوضاع بهتر میشود. احساس میکنم برعکسش اتفاق میافتاد؛ البته ممکن است به این خاطر باشد که الان حسوحالم بیشتر منفی است تا مثبت.
همینش هم جالب است که خیلی از مسئلههای گذشته حل نشدهاند؛ بلکه بیارزش شدهاند و وقتی کنار مشکلات امروز قرار میگیرند بیشتر از اینکه مسئلهای باشند که درگیر کنند، خندهدارند.
پس شاید بهتر باشد الان هم بهجای اینکه درگیر سختی مسئلهها شوم، سعی کنم بهترین کاری که از دستم برمیآید را انجام بدهم و دیگر به بقیهاش، اگر چیزی بماند، اهمیت ندهم. فکر کنم همین راه حل از بقیه بهتر باشد.