Lean startup به یک مدل کسب و کار اطلاق میشود که توسط اریک ریس (Eric Ries) در کتابی با همین نام معرفی شده است. اصطلاح Lean به معنای لاغر یا کم حجم است و در اینجا به پاسخگویی به نیازهای مشتریان با کمترین تأسیسهای احتمالی اشاره دارد. با این رویکرد، کمترین مقدار دارایی (نقشه کشی، پروتوتایپ سازی، بازاریابی و...) برای رشد به کار گرفته میشود و توجه اصلی به پیشنهاد محصول (محتوا، کارایی، و...) و پاسخ به نیازهای مشتریان تمرکز میکند.
Lean startup به صورت چرخهای عمل میکند که در آن با بررسی پاسخ مشتری به محصول، فرایند طراحی، ساخت و استقرار آن بهبود مییابد. این ایده به ویژه برای شرکتهای نوپا و استارتاپی که با محدودیت منابع مالی و زمانی مواجه هستند، مفید است. با تمرکز بر بهبود پیشنهاد محصول و پاسخ به نیازهای مشتریان، امیدواریم که تعامل بیشتر، افزایش سرمایهگذاری و رشد واقعی معادل با سود برای شرکتها را فراهم کند.
در حالی که بسیاری از شرکتهای بزرگ از روشهای سنتی برای توسعه، تولید و بازاریابی محصولات خود استفاده میکنند، اما برای استارتاپها و شرکتهای نوپا، استفاده از مدلها و روشهای سنتی میتواند خطر زیادی به همراه داشته باشد، از جمله تلفات مالی، زمان و منابع بیشتر، عدم توانایی در جذب مشتریان و چندین مشکل دیگر. به همین دلیل است که برخی کارآفرینان، به دنبال روشهای خاص برای توسعه شرکت خود هستند و در این راستا، رویکرد Lean Startup بسیار مشهور و مؤثر است.
استفاده از روش Lean Startup باعث میشود که شرکت ها بتوانند با حداقل مقدار دارایی و منابع، موفق شوند. در واقع، این روش به شرکتها این اجازه را میدهد که با تمرکز بر بهبود پیشنهاد محصول خود و پاسخ به نیازهای مشتریان، از سایر روشهای گرانقیمت خودداری کنند و بتوانند با سرمایهگذاری محدود خود، رشد و توسعه موفقیتآمیزی را تجربه کنند.
از طرف دیگر، روش Lean Startup یک فرآیند ادغامی از طراحی محصول، توسعه، بازارسازی و تکرار و بهبود محصول و خدمات است که باعث میشود که شرکت در اولویت خلاقیت و نوآوری قرار بگیرد و از رقیبان خود پیشی گیرد. در نتیجه، آشنایی با روش Lean Startup به شرکتها کمک میکند تا به آینده بهتری دست یابند و موفقیت بیشتری را کسب کنند.
در روش Lean Startup، شرکتها محصولات خود را در دورههای کوتاه طراحی و توسعه داده و آن را با گسترش ایده و پاسخگویی به نیازهای مشتری تکمیل میکنند. این روش بر پایه تستهای بازار و بازخوردهای مشتریان استوار است و به شرکتها اجازه میدهد که با ارائه محصولات کوچک، تخصصی و مانند پروتوتایپ، سرعت و بهبود را از طریق فرایند آزمایش و خطا تجربه کنند. در واقع، روش Lean Startup به شرکتها به رشد متمرکز بر مشتری کمک میکند و به آنها این اجازه را میدهد که با استفاده از تکنیکهای کاهش هدررفتی (Waste Reduction)، فرایند افزایش بیشتری از قابلیت اطمینان در تولید و خدمات خود را تجربه کنند.
امروزه بسیاری از شرکتهای فعال در زمینه فناوری و استارتاپها به دنبال رشد و شکوفایی موفقیتآمیز هستند و استفاده از روش Lean startup به آنها کمک میکند تا با کمترین مقدار حجم، هزینه و زمان، به اهداف خود برسند. دیگر مزایای استفاده از روش Lean Startup شامل بهرهوری بیشتر، افزایش سرعت تولید و توسعه محصولات، حفاظت از سرمایههای شرکت، بهبود فرآیندهای موجود و افزایش اطلاعاتی در مورد نیازهای مشتریان است. بنابراین، آشنایی با روش Lean Startup برای هر شرکتی که به دنبال رشد و پیشرفت موفقیتآمیز است، حیاتی و ضروری است.
به علاوه، استفاده از روش Lean Startup به شرکتها کمک میکند تا به شکافهای موجود در بازار بپردازند، از نقاط قوت محصولاتشان بهره ببرند و به شکلی که در بازار نیاز است، به بازار وارد شوند. از طرف دیگر، این روش از شرکتها خواسته میشود که در هر مرحله، اطلاعات جدید پیدا کنند و در بازار رقابتی و پویایی که وجود دارد، تغییرات خود را بهروز رسانی کنند.
تجربه نشان میدهد که استفاده از روش Lean Startup به شرکتها کمک میکند تا با محدودیت منابع، بتوانند به بازار وارد شوند، محصولات جدیدی را ایجاد کنند و با توجه به فیدبکهای مشتریان، بهبوداتی را در محصولات خود داشته باشند. این روش به شرکتها دقت و حساسیت لازم برای بهبود و پیشرفت دادن، فرآوردههای خود را به بازار عرضه کنند، اما در عین حال، سرعت بالای تحویل محصول و بالا بردن سطح رضایت مشتریان از محصول خود را نیز فراهم میکند.
در کل، آشنایی با روش Lean Startup برای هر کارآفرین و شرکتی که در صدد گسترش و رشد تجاری خود هستند، بسیار مهم و ضروری است. روش Lean Startup به شرکتها این اجازه را میدهد که با استفاده از درک کامل از نیازهای مشتریان و عملیاتی که در داخل کسبو کار خود دارند، آنها را به بازار وارد کنند و به شکل سریع و موثری، و بهینهسازی کنند، به یک شرکت پویا و موفق تبدیل شوند.
روش Lean Startup نیز در توجه به نیازهای مشتریان، فرایند توسعه و جذب مشتری نهایی را به سادگی ممکن میسازد. به عنوان مثال، با استفاده از روش Lean Startup، شرکتها میتوانند سریعاً به شکافهای بازار پاسخ دهند و در نتیجه، پویایی بیشتری در بازار به دست آورند. این روش برای شرکتها به دلیل سرعت و دقتی که در تولید محصولات جدید دارد، بسیار مناسب است.
در کل، استفاده از روش Lean Startup برای همه کسب و کارها، خصوصاً استارتاپها، مناسب است. روش Lean Startup به شرکتها این اجازه را میدهد که با حداقل مقدار دارایی، از ابتدا تا پایان مراحل توسعه و بازاریابی محصولات خود را بهطور کامل بررسی کرده، اندازهگیری کنند و اطمینان حاصل کنند که این محصولات با نیازهای مشتریان مطابقت دارند. این روش به شرکتها این اجازه را میدهد که با محدودیت منابعی که در اختیار دارند، به دنبال رشد و پیشرفت موفقیتآمیز باشند و از روشهای کاهش هدررفتی (Waste Reduction)، فرایندهای بهینهسازی و نوآوری استفاده کنند که با توجه به نیازهای مشتریان، پایداری و رشد پیوستهای را تضمین میکند.
مدل Lean Startup، که توسط اریک ریس توسعه داده شده است، یک مدل تجاری است که برای شرکتهای نوپا و شروع کنندگان استفاده میشود. این مدل با کاهش هزینه و زمان برای رشد سریع و ساخت پایههای پایدار برای یک کسب و کار ایدهآل است. با این حال، برخی معایب برای Lean Startup هم وجود دارد که شامل موارد زیر میشود:
عدم اطمینان : در روش lean، شما باید با اطمینان کاملی به سوی یک بازار ناشناخته حرکت کنید. تلاش برای شناسایی و تعریف مشتری ایده آل، پیش بینی و تفسیر حرکات بازار و برآورد کردن میزان تقاضا و صرفه اقتصادی پروژه، همه اینها موضوعاتی هستند که به دلیل عوامل ناشناخته و متغیر، هرگز اطمینان کامل برای عملکرد بهتر در بازار نمی دهند.
محدودیت های منابع : در روش lean، سعی می شود هزینه های شرکت را کاهش داده و منابع را جایگزین منابع بهینه تر کنیم. این روند در بسیاری از موارد می تواند باعث محدودیت هایی در خصوص تحقق رویاهایی از حیث حجم و پوشش گسترده در بازار شود، چون در اکثر مواقع با یک بودجه کمتر باید از آن منابع برای توسعه و رشد استفاده کرد.
عدم تمرکز بر بلند مدت : روش lean، تمرکز قابلتوجهی روی روشهای سریع برای رسیدن به تکلیفات فعلی قرار میدهد. این روند با نادیده گرفتن رویکرد بلند مدت و برنامه ریزی دقیق تر و برتر برای تحقق برنامه های شرکت همراه است. به عبارت دیگر، به دلیل کمبود منابع، همیشه در حال تلاش و تجزیه و تحلیل جزئیات هستید و نتیجه گیری در بلندمدت کمتر توجه شده است.
کمبود فن بیان عمومی : شاید کمینه کردن هزینه و تلاش در به دست آوردن برنامه ریزی دقیق تر از دلایلی است که بسیاری از توسعه دهندگان و برنامه نویسان نمی توانند به صورت کامل توصیف پروژه خود را به دیگران بیان کنند. با داشتن نیروی کاری شایسته، نیاز به اطمینان کامل پروژه و پیش بینی سریع، بیشتر مشکلات و موانعی هستند که توسط یک شرکت کوچک از نظر اداری ناظر شده اند.
محدودیت بودجه: در یک شرکت نوپا، محدودیت بودجه ممکن است مانع از انجام طراحی و تولید محصولات بهتر شود و به دلیل نبود آمار و اطلاعات قبلی ممکن است تصمیم گیریهای نادرستی در مورد بودجه، زمان و افراد گرفته شود.
سازماندهی ناپایدار: این مدل به صورت مداوم د و به طور خاص در کسب و کارهای نوپای استفاده میشود، که معمولاً این بدان معنی است که هنوز در حال سازماندهی و اعمال فرآیندهای مناسب نیستند. در نتیجه، سازماندهی ناپایداری میتواند منجر به شکست تلاش شرکت شود.
بازار ناسازگار: خیلی از بخشهای بازار نمیتوانند به روش Lean Startup سازگار شوند، خصوصاً اگر بخشی که در آن کسب و کار فعالیت میکند جزء بازارهای جدید و نوپای باشد. در این شرایط، نیاز به بررسی و فهم دقیقتر بازار و موسسات مشابه وجود دارد.
کاهش انگیزه: کسب و کارها به صورت پیاپی از طریق فرآیند Lean Startup تلاش میکنند تا بارها محصولات تولید کنند و آنها را بازاریابی کنند. این فرآیند ممکن است باعث کاهش انگیزه تیم شود، زیرا ممکن است حتی به تعداد بالایی از محصولات هم پی ببرند که قبلا در بازار موفق نبودهاند.
کمبود داده ها: یکی از اصلی ترین مجموعه داده ها برای Lean Startup آزمایش محصول در بازار است، ولی در بعضی از صنایع، استخراج این نوع دادهها بسیار سخت و پر هزینه است. این کمبود دادهها میتواند منجر به پذیرش تصمیمات غیرقطعی و نادرستی شود.
سادهشدن پیچیدگی: Lean Startup برای بسیاری از شرکتها مناسب است اما برای بعضی از شرکتها تغییراتی در فرآیند و محصول تقریبا غیرممکن است. در این شرایط، مدل Lean Startup ممکن است باعث سادهشدن پیچیدگی شود و باعث شکست کسب و کار شود.
اگرچه مدل Lean Startup به صورت موفقیت آمیز در کسب و کارهایی که به سرعت رشد میکنند و نیاز به تغییر و به روز رسانی دارند، کاربرد دارد، زیرا این مدل به سرعت کسب و کار را به بازاری درست و قابل تامل هدایت میکند، اما در حالتی که محصول یک شرکت بسیار پیچیده است و زمان بسیاری برای تحقیق و توسعه صرف شده است، استفاده از این مدل ممکن است ناموفق باشد.
همچنین، در صورتی که شرکت شما در بخشی از بازار فعالیت میکند که سنتی و قدیمی است و بازار مشخصی دارد، این مدل نمیتواند با موفقیت برای شما کار کند. در این صورت، شرکت شما باید از مدلهای کسب و کار سنتی استفاده کند که میتواند نیازهای بازار سنتی را برآورده کند.
در کل، برای استفاده از مدل Lean Startup نیازمند مدیریت ذاتی و هوشیاری در استفاده از ویژگیهای ساختاری این مدل هستید. مشاوره با افرادی که با این مدل تجاری آشنایی کافی دارند، میتواند به شما در انتخاب درست برای کسب و کار شما کمک کند.
در انتها، این مهم است که توجه شما به نوع کسب و کاری که در حال راهاندازی هستید برای تصمیم گیری مناسب در زمینه استفاده از مدل Lean Startup ، توجه کنید، چرا که همه مدلهای کسب و کار برای همه شرایط مناسب نیستند.
وجود منتور در استارتاپ از اهمیت بسزایی برخوردار است، زیرا می تواند باعث بهبود مستمر استارتاپ و رسیدن به هدف نهایی شود. در ادامه، به توضیح چند علت اصلی برای اهمیت منتور در استارتاپ پرداخته خواهد شد:
1- داشتن تجربیات قابل قبول: منتورها در خود تجربه کافی در حوزه های مختلف کسب و کار دارند و به استارتاپ ها کمک می کنند از تجربیات خود بهره بگیرند. تجربیات یک منتور به شرکت فرصت می دهد تا به شرکت هدف خود برای نتیجه گیری طولانی مدت راه را باز کند.
2- راهنمایی در برنامه ریزی و تصمیم گیری: منتورها می توانند به استارتاپ ها در برنامه ریزی های آینده و ارائه راه کارهای مناسب در مورد تصمیم این که چه کار باید انجام دهند و چگونه آن را انجام دهند به شرکت کمک کنند.
3- راهنمایی در بازاریابی و فروش: اغلب شرکت های استارتاپ در مسائل بازاریابی و فروش ناتوان هستند. منتورها می توانند در دستیابی به بازار هدف و توسعه بازار کمک کنند.
4- توسعه کسب و کار: منتورها می توانند به استارتاپ ها در توسعه کسب و کار کمک کنند و به بهبود کیفیت محصولات و خدمات و توانایی رقابت با دیگر شرکت های هم رده در صنعت کمک کنند.
5- رابطه برقرار کردن با سرمایه گذاران: برخی شرکت های استارتاپ در نیاز به جذب سرمایه نقد هستند. منتورها به شرکت ها در جذب سرمایه گذاران کمک کرده و می توانند در توسعه استارتاپ نقش موثری داشته باشند.
از جمله فواید اهمیت منتور در استارتاپ بهبود استقرار، توسعه فردی، مبارزه با خطاها، تشویق به تلاش بیشتر، افزایش انگیزه و خلاصه سازی پروسه به دست میآوریم.