میراث فرهنگی از دایره اشیاء و بناها فراتر میرود و شامل هر آن چیزی است که علاوه بر قدمت، ارزش محافظت داشته باشد. این بازماندگان از دورانهای پیشین، حاوی پیامی برای انسانهای امروز هستند. بنابراین، هر چیز قدیمی جزو میراث فرهنگی یک کشور محسوب نمیشود و باید ارزشی با خودش به همراه داشته باشد.
در گذشته، میراث فقط به اشیاء و بناهایی گفته میشد که کاملا ملموس بودند، امّا با گذشت سالها، متوجه ارزش سنتها و فرهنگهای ناملموسی شدند که ویژگیهای میراث فرهنگی را داشت با این تفاوت که دیده نمیشد و بین مردمان جاری بود؛ لذا از آن پس یونسکو اعلام کرد میراث فرهنگی به بناها و مجموعه اشیا ختم نمیشود و شامل سنتها یا عبارات زندهای است که از اجداد ما به ارث رسیده و به فرزندان ما منتقل شده است؛ مانند سنتهای شفاهی، هنرهای نمایشی، اعمال اجتماعی، آیینها، رویدادهای جشن، دانش و شیوههای مربوط به طبیعت و جهان یا دانش و مهارتهای تولید سنتی صنایع دستی.
به مرور زمان، دستهبندیهایی برای انواع میراث فرهنگی ارائه شد تا دقیقتر بتوانند آنها را بررسی کنید.
همانطور که از نامش مشخص است، شامل آثاری میشود که به صورت خارجی وجود دارند و میتوانیم آنها را لمس کنیم؛ مانند سکهها، بناهای باستانی و نقاشی و مجسمه.
حالا اگر در همین میراث فرهنگی ملموس دقیقتر شویم، میبینیم که همه آنها یکسان نیستند و با یک تقسیمبندی میتوانیم آنها را به دو دسته کلیتر تقسیم کنیم:
میراث فرهنگی منقول: شامل میراث فرهنگی میشود که انتقال پذیر هستند و میتوانیم جابهجایشان کنیم؛ مانند سکهها و نقاشیها و اسناد.
میراث فرهنگی نامنقول: شامل آن دسته از میراث فرهنگی ملموس میشوند که قابل انتقال نیستند. مثلا تخت جمشید را از استان فارس نمیتوانیم با خودمان برداریم و بگذاریم در استان همدان! اشیا و آثار باارزش و قدیمی که نمیتوانیم جابهجایشان کنیم در این گروه قرار میگیرند.
امّا حالا نوبت به میراثی میرسد که به شکل بیرونی و مادی ندارند و همین مسئله کار را کمی سخت میکند. زیرا یک اثر با بررسیهایی که رویش انجام میشود، تکلیفش معلوم میشود که بالاخره میراث فرهنگی است یا نه، امّا انتخاب یک رسم یا آواز یا ورزش به عنوان میراث فرهنگی، دشوارتر است.
یونسکو ویژگیهایی برای این دسته از میراث اعلام کرده است که در زیر آنها را توضیح میدهیم:
سنتی، معاصر و در عین حال زنده است: میراث فرهنگی ناملموس نه تنها نمایانگر سنتهای به ارث رسیده از گذشته است، بلکه فرهنگ روستا و شهر دوران معاصر و گروههای مختلف فرهنگی هم در آن شرکت میکنند.
فراگیر است: میراث فرهنگی ناملموس از میان نسلهای مختلف به زمان ما منتقل شدهاند، با توجه به محیطشان، کامل شدهاند و باعث تداوم فرهنگ و هویت ما میشوند.
میراث فرهنگی ناملموس به انسجام اجتماعی کمک میکند و احساس هویت و مسئولیتپذیری را تشویق میکند؛ این حس باعث میشود افراد احساس کنند بخشی از یک یا چند گروه و بخشی از یک ملت هستند.
نماینده جامعه است: میراث فرهنگی ناملموس صرفاً به دلیل خاص بودن یا ارزش استثناییاش، به عنوان یک کالای فرهنگی، ارزیابی نمیشود. بلکه در جوامع رشد میکند و به کسانی بستگی دارد که دانش آنها از سنتها، مهارتها و آداب و رسوم به بقیه افراد جامعه، از نسلی به نسل دیگر، یا جوامع دیگر منتقل شود.
مبتنی بر جوامع است: یراث فرهنگی ناملموس، تنها زمانی میتواند یک میراث تلقی شود که توسط جوامع، گروهها یا افرادی که آن را ایجاد و نگهداری میکنند و انتقال میدهند، به رسمیت شناخته شود. بدون شناخت آنها، هیچ کس دیگری نمیتواند برای آنها تصمیم بگیرد و ادعای آن میراث را داشته باشد.
تعريف يونسكواز ميراث فرهنگي ناملموس،
طبق مفاد بند دوم كنوانسيون ۲۰۰۳ يونسكو، ميراث فرهنگي ناملموس، اين گونه تعريف ميشود: رويهها (عُرفها)، نمادها، دانشها، مهارتها، ابزارها، اشيا، آثار هنري و مكانهاي مرتبط با آنها، كه جوامع و افراد، آنها را بخشي از ميراث ناملموس خود ميشناسند و همواره از نسلي به نسلي ديگر منتقل ميشود و پيوسته به وسيله انسانها و جوامع و گروهها در پاسخ به محيط اطرافشان و در تقابل با طبيعت و تاريخشان خَلق ميشود و سازگار با مفاد حقوق بشر بينالمللي و شرايط احترام متقابل ميان جوامع، گروه ها و اشخاص باشد.
توجه به میراث فرهنگی ناملموس، نقش مهمی در گفتوگوی بین فرهنگهای مختلف ایفا میکند و سبب ایجاد احترام متقابل به تنوع فرهنگی و شیوههای گوناگون زندگی میشود. میراث فرهنگي ناملموس، فرصتی است برای عرضه و ارائه فرهنگ و سبک زندگیِ اصیل کشورهای مختلف دنیا در عرصه بینالملل؛ و موجب مقاومت فرهنگی در برابر یکسانسازی فرهنگیِ کشورهای قدرتمند جهان میگردد.
قلمروهای میراث فرهنگي ناملموس،
طبق تعاريف كنواسيون ميراث فرهنگي ناملموس، قلمرو ميراث ناملموس شامل 5 بخش اصلي است:
این حوزه، فعالیتهای مختلف گفتاری همچون ضربالمثل، چیستان، قصه، اشعار کودکانه، افسانه، اسطوره، ترانه، اشعار حماسی، سرود، آهنگ، اجراهای نمایشی و... را در بر میگیرد. این ابزارهای بیانی جهت انتقال دانش، ارزشهای فرهنگی- اجتماعی و همچنین به منظور حفظ خاطرات جمعی به کار رفته و نقش مهمی در این راستا ایفا میکنند. بعضی از این سنتهای شفاهی متداولترند و ممکن است توسط تمامی جامعه و یا به عکس؛ توسط گروهی از زنان یا مردان و کهنسالان اجرا شوند.
هنرهای نمایشی از نمایشهای موسیقییایی گرفته تا نغمههای منظوم، تئاتر و پانتومیم را در بر میگیرد. هنرهای نمایشی شامل شیوههای بیانیِ متفاوتی است که نمایانگر خلاقیت انسان در طی تاریخ تمدن است. موسیقی عامترین و فراگیرترین بخشِ هنرهای نمایشی است که در هر جامعهای در جریان است و ابعاد مختلفی پیدا میکند. در چارچوب میراث فرهنگي ناملموس، هنرهای نمایشی علاوه بر آنکه دارای اشکال متنوع بیانی است؛ در برگیرندۀ مهارتهایی همچون ساخت ساز، ابزارهای موسیقی، لباس و نقاب است و شامل تزئینات صحنه و بادیآرت نیز میشود.
فعالیتهای جمعی نظیر آیینها و جشنها فعالیتهای معمول و مرسومی هستند که به زندگی جوامع و گروههای مختلف شکل میدهند و به آن ساختار میبخشند. آیینها و جشنها باعث میشوند اعضای جامعه به وسیله شرکت در آیین یا جشن با سایر شرکت کنندگان مرتبط باشند. به بیانی دیگر فعالیتهای اجتماعی باعث هویت بخشی به افرادی میشود که در آیین یا جشنی فعالیت کردهاند؛ خواه این فعالیت در حوزه عمومی برپا شود خواه حوزه خصوصی، مهم فعالیتی است که عدهای را درگیر میکند.
منظور دانش، معلومات و مهارتهایی است که جوامع مختلف برای تعامل با طبیعت آنها را به کار میگیرند. این روشها که افراد به کمک آنها جهان و طبیعت اطرافشان را درک میکنند؛ به وسیله زبان، سنتهای شفاهی، خاطرات، جهانبینی و حتی احساس تعلقِ مکانی بیان میشوند. دانشهای سنتی مرتبط با محیطزیست، جانوران و گیاهان، نظام شفا بخشی سنتی، کیهانشناسی، جادوگری و باورها و آیینهای مرتبط با دانش سنتی از مواردی است که مشمول میراث فرهنگی ناملموس میشود.
صنایع دستی، از ملموسترین اشکال میراث فرهنگي ناملموس است. البته کنوانسیون حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس یا همان کنوانسیون 2003 بیش از آنکه بر صنایعدستی تأکید کند به مهارتها و دانش مرتبط با صنایعدستی توجه دارد. به بیانی دیگر، کنوانسیون میراث فرهنگی ناملموس میكوشد به جای تمرکز بر حفظ اشیاء، هنرمندان بومی را ترغیب کند تا با انتقال دانش مرتبط به نسل جدیدتر، صنایع مربوطه را حفظ و به تداوم آن کمک کند. ابزارهای کار، البسه و پوشاک، جواهرات، ظروف، هنرهای تزئینی، ابزار و آلات سرگرمی، وسایل حملونقل، اسباب بازیها، خانهها و سرپناهها از مواردی هستند که در زیرمجموعه صنایعدستی گنجانده میشوند.