هلن کلر، شاید وقتی اول اسم ایشون رو بشنوم تنها یاد ویژگی هایی از ایشون میوفتم مثل نویسندگی، ناشنوا بودن، نابینا بودن. ولی تا حالا هیچوقت به خودم زحمت ندادم که بدونم چی شد که ایشون نابینا شدن، ناشنوا شدن، چی شد ایشون با این همه کاستی های که توی زندگیشون داشتن تونستن محبوبیتی در دل مردم پیدا کنن؟
درواقع من قرار نیست که زندگی ایشون رو در این نوشته شرح بدم بلکه قصد دارم بهتون کتابی رو معرفی کنم که زندگی نامه ایشون رو به خوبی شرح میده و شما رو با زندگی که یکبار برای هلن کلر اتفاق افتاده، دوباره شما رو باهاش همراه میکنه.
کتاب « هلن کلر: دختری که عاشق نور بود» از انتشارات پرتقال به قلم لیبلی رومر و با ترجمه خیلی روون مهسا خراسانی که هر نوجوانی یا هر کودکی خیلی خوب احساس خودمونی بودن باهاش میکنه، به چاپ رسیده
کتاب در نهایت کوتاه بودنش خیلی خوب مخاطب رو با داستان هلن کلر همراه میکنه، خودم بعضی اوقات در هنگامی که دارم داستان( زندگی نامه) رو میخونم، ناخوداگاه خودمو جای هلن کلر تصور میکنم و توی چشمام اشک جمع میشه و بیشتر بهش افتخار میکنم
باید بگم که این کتاب محرک خوبی بود که باعث شد که بیشتر با این نویسنده اشنا بشم و بیشتر از جزئیات زندگیشون بدونم و همچنین یک محرکی شد که بیشتر قدردان سلامتیم باشم
سـادهترین راه خوشـبختی، خوب بودن اسـت