سلام
من علی جدیدی هستم، متولد 1367
کارگردان ، طراح و بازیگر تئاتر
از سال 1386 شروع کردم به طراحی وبسایت، با اینکه عشق فیلمسازی بودم ولی خب اون موقع از فیلمسازی خیلی دور شده بودم، بنابراین سعی می کردم بهم خوش بگذره ;)
به همه دوستهام می گفتم من وقتی دارم وبسایت طراحی می کنم انگار دارم فیلم می سازم سعی می کردم اندک آموخته های فیلمسازیمو وارد طراحی کنم، اون زمان با برنامه فلش ( که الان سالهاست منسوخ شده) وبسایت طراحی می کردم
اونایی که این برنامه رو می شناسن می دونن که کاری نبود ( ایده ای نبود ) که به ذهنت برسه و نتونی با فلش اجرا کنی، ولی خب چی کار میشه کرد که گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است :))) و یا به قول معروف خوب ها خیلی زود از این دنیا میرن ...
سال 1389به واسطه طراحی وبسایت برای یک فیلم سینمایی وارد یک دفتر سینمایی شدم و اونجا بود که فهمیدم دارم به سینما نزدیک می شم!
اون پروژه باعث شد دوست های سینمایی زیادی پیدا کنم و به سینما نزدیک بشم
سال 1390 همکاری من با آقای فرامرز قریبیان برای فیلم سینمایی گناهکاران شروع شد، توی اون پروژه قرار بود طراح وبسایت و طراح پوستر اصلی فیلم بشم و برای اولین بار به عنوان عوامل یک فیلم وارد صحنه فیلمبرداری شدم!
ولی کوتاه و فقط سه روز!
بعد از این پروژه،سال 1391 قرار بود به عنوان فیلمبردار پشت صحنه، با سریال ماتادور به کارگردان فرهاد نجفی ( کسی که خیلی به من کمک کرد تا وارد سینما بشم ) همکاری کنم، از سه ماهونیم فیلمبرداری سریال من فقط روزهایی که صحنه های اکشن داشتیم سر صحنه می رفتم، اونجا بود که فهمیدم واقعا صحنه فیلمبرداری رو دوست دارم اما اطلاعاتم درباره سینما خیلی کمه، تا قبلش با دوربین هندی کم پاناسونیک که پدرم از پول بازنشستگی اش سال 82 برام خریده بود کلی فیلمبرداری کرده بودم و چندتا فیلم کوتاه ( شما بگو فیلم کوتاه من می گم تجربه ) ساخته بودم و تدوین کرده بودم و فیلم هایی که دوست داشتم رو هزاربار نگاه کرده بودم!
سال 1392 ( شاید بهترین سال دهه نود برای من ) تو دوره های فیلمسازی دکتر احمد الستی شرکت کردم تا به صورت آکادمیک این حرفه رو دنبال کنم ، چهارترم حدود دو سال پیش آقای الستی رفتم و ایشون هم تجربه های خیلی با ارزشی در اختیارمون گذاشتن
سال 1392 وارد دفتر آقای نوروزبیگی ( تهیه کننده سینما ) شدم اونجا هم قرار بود وبسایتشون رو طراحی و مدیریت کنم هم اینکه تو پروژه های سینمایی وارد بشم
اولین پروژه ای که با دفتر آقای نوروزبیگی انجام دادم، پروژه طبقه حساس بود، به عنوان فیلمبردار پشت صحنه و طراح وبسایت ، اینبار برعکس سریال ماتادور هر 52 روز کار رو سر کار بودم و فیلم گرفتم
بعد از پخش دی وی دی فیلم ( که بخشی از پشت صحنه ای که ساخته بودم توش بود ) تماس های زیادی از آدم هایی که منو می شناختن داشتم که با انرژی مثبت داشتن از خوب بودن پشت صحنه کار تعریف می کردن،
پروژه طبقه حساس تجربه درخشانی بود برای من، آشنا شدن با یک محیط حرفه، شناساایی ضعف ها و دوستی با آدم های باحال مثل رضا عطاران، حبیب رضایی و ....
البته اونجا با یک پسری دوست شدم به اسم احسان بیات فر ، احسان جمعا سه روز سر صحنه فیلمبرداری به عنوان بازیگر حضور داشت ولی یکسال بعد یعنی سال 1393 تو فیس بوک همدیگرو پیدا کردیم و با هم قرار گذاشتیم
احسان بازیگر و کارگردان تئاتر بود و من که دیدم نیاز به تجربه تئاتری دارم می خواستم از احسان خواهش کنم که من سر تمرین بعضی از نمایش هاشون برم و با فضای تئاتر و کارگردانی و بازیگردانیش آشنا بشم ، البته من تئاتر خیلی زیاد می دیدم ولی تجربه اون شکلی واقعا مهم بود
شهریور 1393 با احسان بیات فر قرار گذاشتم، اون سال من یک فیلم کوتاه ساخته بودم که خودم یکی از بازیگر هاش بودم، فیلم رو به احسان نشون دادم ، احسان گفت چقدر راحت و روون بازی کردی!
بعد بهم گفت که چند وقته دارم یک نمایشی رو کار می کنم و دنبال یک بازیگر می گردم ولی پیداش نمی کنم احساس می کنم تو می تونی بازیش کنی بیا ی روز سر تمرین تستش کنیم ... باورم نمی شد!!!
دو روز بعدش قرار گذاشتیم و رفتیم خونه بورژین عبدالرزاقی ( برادر الیکا عبدالرزاقی ;) ) و یک سری از صحنه های کار رو اتود زدیم و احسان گفت به نظرم از پسش بر میای و دیگه تمرین ها شروع شد
سه ماه تمرین کردیم و من تمام اصول بازیگری که باید یاد می گرفتم و تمرین بدن و بیان رو تو اون سه سال انجام دادم و بعدش چند نمایش دیگه کار کردم که می تونید تو این لینک لیستشون رو ببینید
برای یکی از نمایش ها هم دیپلم افتخار از جشنواره تئاتر شهر گرفتم!
سال 1394 با معرفی یکی از دوستانم که خودش از کسایی بود که بابت پشت صحنه طبقه حساس بهم تبریک گفته بود وارد یک شرکت تبلیغاتی شدم
اونجا همه کار کردم، عکاسی، پشت صحنه، ساخت تیزر و ....
شاید مهم ترین کاری که توی اون شرکت انجام دادم کارگردانی چند تیزر تلویزیونی بود که تجربه های خیلی خوبی برای من ( که سالهاست دارم برای فیلمسازی تلاش می کنن ) به حساب میان ...
حدود 30 ماه هم عکاسی قرعه کشی مراسم هوم کر و مصاحبه و مستند سازی از برنده های قرعه کشی به عهده من بود که اونم به نوع خودش تجربه عجیبی بود ....
سال 1396 یکی از دوستهای نوجوونیم رو پیدا کردم که مستند ساز شده بود و اومد یکی از نمایش هامون رو دید و گفت بیا برای مستندی که ساختم نریشن بگو، این شد شروع همکاری من و محمد زارع دوست دوران نوجوونی ، برای چند مستندش نریشن گفتم که مهمترینش مستند "باتمیان گون" بود که دوروز آخر زندگی "شهید باکری " رو روایت می کرد.
سال 1396 برای سه فیلم کوتاه تصویربرداری کردم که اوناهم به نوبه خودشون تجربه های خوبی برای من شدن...
دو سه سال اخیر هم به یادگیری نویسندگی و فیلمنامه نویسی گذشت و حدودا شش فیلمنامه کوتاه نوشتم
و همچنان در حال نوشتن و طراحی سایت هستم ;)
تو سایت شخصیم می تونید بعضی از نمونه کارهام رو ببینید
تو این سال ها با آدم های زیادی در زمینه طراحی وب کار کردم مثل رضا عطاران، محسن یگانه ، زنده یاد بهنام صفوی ( که البته همکاری من با بهنام فقط طراحی وب نبود و بعدا تو پست های دیگه راجع بهش توضیح می دم ) محمد علیزاده، پوریا پورسرخ ، سامان احتشامی و ....
تو هفت دوره جشنواره وب و موبایل ایران یازده بار کاندیدا شدم و پنج بار برنده تندیس بهترین وبسایت
که تو این صفحه می تونید لیست کامل جوایزم رو ببینید
این اولین نوشته من در ویرگول بود که خواستم توضیح مختصری از کارهایی که در ده سال گذشته انجام دادم بدم و تو پست های بعدی هرکدوم رو جداگانه توضیح می دم