ناامیدی 2
به وجود منطقِ اشتباهی دیگر درباره امید اشاره میکنم:
همه ی ما با شکست و نا امیدی در زندگیمان روبه رو می شویم اما امید به ما کمک می کند تا هر مانعی را موقعیت و امکانی برای رشد و پیشرفت ببینیم. تا هر چالشی که پیش روی ما قرار میگیرد را فرصت و موقعیتی ببینیم.
سنگی که جلوی پای شما انداخته می شود چیزی جز سنگ نیست و حتی این مسئله ممکن است حرکت در مسیر را کُند کُنَد. اتفاق ناخوش آیندی که ناگهان و بدموقع رخ می دهد جز کُند کردن حرکت شما در مسیر قصد دیگری ندارد.تصادف ها، ایست زندگی عزیزانمان، از دست دادن هایی که نباید از دست میرفت و هزاران اتفاقات ناخوش آیند دیگر را یا قسمت می نامیم یا موقعیت و امکانی برای رشد و پیشرفت میبینیم. اگر از آن دسته افرادی هستید که پیش آمدهای نامبرده را قسمت می نامید پس قطعا به سرنوشت هم اعتقاد دارید، در نتیجه متاسفانه باید بگویم شما درگیر خرافات هستید و از منطق به دور. اما اگر جزء آن دسته هستید که هرمانعی را امکانی برای رشد میبینید باز هم متاسفانه باید بگویم شما خواسته یا ناخواسته درحال فریب دادن خود هستید و از واقعیت به دور.شما صرفا برای حفظ روحیه خود برای ادامه زندگی ناملایمات را امکان و فرصتی برای رشد میبینید.
در ادامه جمله قبل گفته است:
امید به ما یاری می دهد که به جنبه های مثبت زندگی فکر کنیم و احساس درماندگی و ناتوانی را از ما دور می کند و سلامت روان ما را بهبود می بخشد.
یعنی با استفاده از امید شما منفی های زندگی را از دیده هایتان حذف میکنید و چیزی جز جنبه های مثبت زندگی چشمان شما را لمس نمی کند. اگر واقعا امید اینگونه بر ذهن و مغز انسان اثر کند شما تعادل را از زندگی خود حذف میکنید. شما فقط مثبت های زندگی را میبینید. مطمئنا انسان های دیگری هم هستند که جنبه های منفی زندگی را می بینند.
هر دو شما از آن طرف با افتاده اید. در زندگی شما تعادل جایی ندارد و این یقینا به شما ضربه خواهد زد. نادیده گرفتن جنبه های منفی به شکلی حفره در زندگی انسان ایجاد خواهد کرد و نادیده گرفتن جنبه های مثبت به شکلی دیگر. منفی و مثبت باهم در مسیر موفقیت موثر واقع می شود.