دمدمای صبح، وقتی هنوز هوا تاریک بود، انگار داشتم کابوس میدیدم...
من بودم و یه جاده خاکی و پاهای بی رمق... اخمام تو هم بود و انگار مجبور بودم تا ته جاده را برم. چرا پاهام حس ندارن! چرا دلم درد میکنه؟ چرا انقدر کلافهم؟
دنبال پاسخ به این سوالها بودم که یهو از خواب پریدم... ولی کاش همونجور خواب بودم... بله پریود شده بودم و باید فوری پا میشدم قبل از اینکه ملحفه و پتو را مورد عنایت قرار بدم. مگه میشه ساعت 5 و نیم صبح به این راحتیها چشم باز کرد!
چارهای نبود. پا شدم لباس عوض کردم، نوار بهداشتی گذاشتم و یه مسکن خوردم و خزیدم زیر پتو و اخمهام و کشیدم تو هم و چشمام و بستم... ساعت 7 و نیم، با صدای آلارم گوشی بیدار شدم.
من یه خانم 34 سالهم. اسمم سمیرا است. مدیر تیم سئو هستم. از خونه تا محل کارم باید حدود 15 دقیقه رانندگی کنم. امروز قراره یه جلسه تحلیلی سنگین داشته باشیم... ای خدا حالا با این حال بد چیکار کنم... مرخصی برای پریود؟ نچ نچ
یادمه یه بار مسئول حقوق و دستمزد وقتی داشت درخواستهای مرخصی بچهها را برای ثبت فیش حقوقیشون چک میکرد، دیده بود یه خانمی نوشته مرخصی به دلیل پریود! اون مسئول، آقا بود و کلی به این قضیه خندید و گفت: "خب حالا لازم نبود بنویسی چرا مرخصی گرفتی"
چرا لازم نیست لامصب؟ الان من سر صبحی چرا نباید بتونم به مدیر ارشدم پیام بدم و بگم آقای فلانی من امروز صبح زود پریود شدم و حالم خوب نیست، دیرتر میام!
با چشمهای پف کرده، سری سنگین، پاهایی بی رمق، ضعف کمر و درد دل، ظرف غذامو گذاشتم توی کیفم. قرص و نوار بهداشتی اضافه هم برداشتم و سوار ماشین شدم.
من وقتی پریود میشم، شکمم نفخ میکنه. خودم همیشه به شکم آقا گرگه توی داستان شنگول و منگول تشبیهش میکنم که به جای بزغالهها توی شکمش سنگ ریختن... واسه همین نمیتونم کمربند ایمنی ماشین و ببندم. چکار کنم؟ نبندم؟ به افسر راهنمایی رانندگی میتونم بگم پریودم؟ نچ نچ
کمربند و گذاشتم روی سینهم و قسمت پایین ش و آزاد کردم. رسیدم شرکت. یه سلام سرد به همه کردم و نشستم. همکارها پرسیدن خوبی؟ گفتم بله! چکار کنم؟ بگم نه چون صبح زود پریود شدم؟ نچ نچ
یه ساعت دیگه جلسه داریم ولی انگار تاثیر مسکن که صبح خوردم داره میره... انرژی ندارم پاشم یه لیوان آب بیارم. خودم به خودم: "بزار فعلا این فایلها را واسه جلسه آماده کنم."
20 دقیقه بعد پا شدم یه قرص خوردم و یه چای نبات هم گذاشتم کنارم. ولی دیر شده بود. درد، سراسر شکم و کمر و پاهام و گرفته بود. دیگه نه تمرکز داشتم نه توان کار کردن. مدیر ارشدم رسید، صدام زد و گفت خانم علیجانی پاشو بیا جلسه را شروع کنیم...
چکار کنم؟ بهش بگم پریودم حالم بده؟ نچ نچ
خودم به خودم: "بس کن سمیرا، مگه میتونی با این حال بری توی جلسه؟ حداقل باید مسکن اثر کنه بعد. پاشو بگو پریودم حالم بده"
سمیرا: "آقای فلانی، متاسفانه حالم خوب نیست، همین الان یه قرص مسکن خوردم اجازه بدید اثر کنه، میرسم خدمتتون"
آقای فلانی با چهرهای شرمزده و نگران: "باشه راحت باشید"
بله، آقای فلانی فهمید که پریودم، هرچند باز نتونستم کلمه پریود و بگم ولی بازم بهتر از تظاهر کردن به حال خوب بود.
من قویتر از زنان مستقل در دنیای امروز ندیدم. اما جنس ما نازک و ظریف است. آقایان همکار، پدرها، برادران، همکلاسیهای پسر مراقب حال خوب ما زنان در دوران پریود باشید. ما نباید از پریود شدن خجالت بکشیم. شما هم نباید آن را ضعف ما زنان بدانید.
لطفا کمی مراعات کنید، اینجا خانمی پریود است...