میطلبه که کتابی با حال و هوای این ایام بخونیم...
تعریفش را از بچههای دانشگاه شنیده بودم، در دانشگاه فرصتی برای مطالعهی پیش نیومد، چندماه پیش بود که در اَپِ طاقچه دوباره دیدمش و وسوسه شدم بخونمش اما به خاطر اینکه در طاقچه بینهایت نبود تصمیم گرفتم از کتابخونه عمومی شهر بگیرم که خوردیم به کرونا(اینم شانس مویه!)... تا اینکه دوباره به طاقچه سر زدم و دیدم بعله در طاقچه بینهایت قرارداده شده و القصه 24تیر شروع به خوندش کردم.
این کتاب، کتابیه که روایت کربلا را نه در خود کربلا که از شام و نه از زبان یک مسلمون بلکه از زبان یک مسیحی تعریف میکنه از زاویه کسی که حتی امام حسین رو شورشی میدونه
روایت تا حد زیادی بیطرفانهست و این به خودی خود به کتاب جذابیت میده، چرا که تاریخ را از زبان یک بیطرف شنیدن یه چیز دیگست!
اولین چیزی که باعث شد کتاب من رو پاگیر کنه در مقدمهی مترجم عربی کتاب بود، در نحوه پیدا کردن نسخه اصلی کتاب توسط مترجم عربی !
کتاب از اون چیزی که انتظار داشتم کمحجمتر بود، خواندنش در سایت طاقچه در لبتاپ حدود دوونیم الی سه ساعتی طول کشید، صفحات اول کتاب(بعد از مقدمه فارسی کتاب) کمی کند پیش میرفت اما کشش داستان و آشنایی با قلم نویسنده باعث شد به خواندن ادامه صفحات کتاب و کشف رازهای داستان علاقهمند بشم.
در کل کتاب ارزش قطعا یکبار خواندن رو داره، بیشتر توضیح نمیدم تا کتاب رو خودتون بخونید!
راستی بقیه نوشتهها و معرفی کتابهام رو میتونید از لینک پایین بخونید:
"نوشتههای من در ویرگول "
"عاشقانه های یک زوج دهه هفتادی"
در این ایام نگارنده متن رو از دعای خودتون بینصیب نذارید.