ویرگول
ورودثبت نام
علی برادر خدام خسروشاهی
علی برادر خدام خسروشاهیعلی برادر خدام خسروشاهی نویسنده و برنامه نویس
علی برادر خدام خسروشاهی
علی برادر خدام خسروشاهی
خواندن ۱۹ دقیقه·۱ ماه پیش

هنر گفتگوی عمیق با هوش مصنوعی: راهنمای جامع و استراتژیک برای خلق شاهکارهای بصری با پرامپت‌نویسی علی برادر خدام خسروشاهی

یادم میاد اولین باری که یه جمله ساده رو به یه مولد تصویر دادم، و چند ثانیه بعد تصویری دیدم که تا اون لحظه فقط توی ذهنم بود... واقعاً حس جادویی داشت.
یه جور حس "آفرینش لحظه‌ای" — انگار تخیلم یه‌هو واقعی شده بود. اون لحظه برام مثل طلوع یه عصر تازه توی خلاقیت بود.
عصری که مرز بین خیال و واقعیت، به اندازه‌ی یه خط دستور متنی باریک شده.

ولی اون هیجان خیلی زود فروکش کرد.
تصاویرم اغلب کلیشه‌ای، بی‌احساس و دور از چیزی بودن که توی ذهنم بود. اون‌جا بود که فهمیدم صرفاً «گفتن» به هوش مصنوعی کافی نیست؛ باید یاد بگیرم چطور باهاش گفت‌وگو کنم.

این چیزی که داری می‌خونی فقط یه لیست از ترفندها و نکات نیست. این یه سفره به دل فلسفه و منطق پشت پرامپت‌نویسیه.
می‌خوام با هم از سطح دستورات ساده فراتر بریم و برسیم به جایی که بتونی مثل یه کارگردان هنری فکر کنی، نه فقط یه کاربر.
قراره یاد بگیری چطور با کلمه، صحنه بسازی. چطور به هوش مصنوعی "بفهمونی" که دقیقاً چی توی سرت می‌گذره.


بخش اول: شناخت ذهن ماشین

قبل از اینکه یاد بگیریم چی بنویسیم، باید بفهمیم چرا اون‌طوری می‌نویسیم.

برای اینکه یه پرامپت خوب بنویسی، لازمه اول بفهمی هوش مصنوعی اصلاً چطور «می‌بینه».
ما معمولاً فکر می‌کنیم مدل‌های تصویرسازی مثل یه نقاش رفتار می‌کنن: پرامپت رو می‌خونن، بعد شروع می‌کنن به کشیدن.
ولی واقعیت خیلی جالب‌تره.

هوش مصنوعی چطور تصویر می‌سازه؟

مدل‌های امروزی مثل DALL·E، Midjourney یا Stable Diffusion از چیزی استفاده می‌کنن که بهش می‌گن مدل‌های انتشاری (Diffusion Models).

یه جورایی شبیه یه مجسمه‌سازه که از یه تکه سنگ بی‌شکل شروع می‌کنه.
اون، قدم‌به‌قدم سنگ رو می‌تراشه تا از دل اون بی‌نظمی، یه شکل واضح بیرون بیاد.
اینجا هم مدل از یه «بوم پر از نویز» شروع می‌کنه — همون برفک تلویزیون رو تصور کن — و کم‌کم با توجه به پرامپتت، این نویز رو تبدیل می‌کنه به یه تصویر معنی‌دار.

  • آغاز از آشوب: مدل با یه بوم تصادفی پر از نویز شروع می‌کنه.

  • هدایت با پرامپت: پرامپت تو مثل دستور مجسمه‌سازه. هر مرحله نویز کم می‌شه و تصویر به مفاهیم کلماتت نزدیک‌تر. مثلاً «cat», «sunlight», «blue eyes».

  • پالایش تدریجی: این روند ده‌ها بار تکرار می‌شه تا تصویر از دل نویز بیرون بیاد.

اما این فقط ظاهر ماجراست.
تمام چیزهایی که مدل می‌فهمه — از سبک ونگوگ گرفته تا شکل یه فضاپیمای سایبرپانکی — توی یه دنیای مفهومی به نام فضای نهفته (Latent Space) ذخیره شدن.
هر پرامپتی که می‌نویسی در واقع مثل یه «نقشه» برای حرکت توی این فضاست.

وقتی اینو بفهمی، دیگه پرامپت برات فقط یه دستور خشک نیست.
می‌فهمی که داری یه گفت‌وگوی خلاق با ماشین انجام می‌دی؛ تو جهت می‌دی، اون اجرا می‌کنه.
و هر چقدر دقیق‌تر راهنماییش کنی، نتیجه هم به ذهن تو نزدیک‌تر می‌شه.


پرامپت مثل یه قرارداد: شفاف و بدون ابهام

باید بدونی که هوش مصنوعی مثل یه هنرمند با سلیقه نیست.
اون نه عقل سلیم داره، نه زمینه فرهنگی، نه می‌تونه از لحن یا نیت پنهان تو چیزی بفهمه.
برای همین پرامپت باید شفاف و دقیق باشه، درست مثل یه قرارداد حقوقی.

کلمات مبهم قاتل پرامپت هستن.
مثلاً بنویسی «ماشین باحال» — خب یعنی چی؟
«باحال» یعنی خنک؟ یعنی اسپرت؟ یعنی دهه نودی؟
نتیجه‌اش یه تصویر تصادفیه.

اما اگه بگی:

a ruby red Ferrari 296 GTB speeding along a coastal highway at sunset, motion blur showing speed

اون وقت داری دقیق و شفاف حرف می‌زنی. این یه قرارداد واضحه.
ماشین، رنگ، موقعیت، زمان، افکت — همه چیز معلومه.


چرا بهتره به انگلیسی بنویسیم؟

زبان انگلیسی زبان اصلی دنیای هوش مصنوعیه، نه از روی سلیقه، بلکه چون بیشتر داده‌هایی که مدل‌ها باهاش آموزش دیدن انگلیسی بوده.
برای همین، پرامپت‌های انگلیسی معمولاً دقیق‌تر و بهتر جواب می‌دن.

اما نگران نباش — لازم نیست انگلیسیت عالی باشه.
کافیه چند تا نکته‌ی ساده رو رعایت کنی:

  • از ترجمه‌گرها مثل Google Translate یا DeepL کمک بگیر.

  • جملاتت رو ساده و خبری بنویس. نه پیچیده، نه ادبی.

  • یه دفترچه واژه‌ی شخصی برای خودت بساز. مثلاً کلمات مربوط به نورپردازی، سبک‌ها، بافت‌ها و غیره.

مثلاً یادداشت کن:
“golden hour light”, “cinematic shot”, “dramatic atmosphere”, “studio portrait lighting”
اینا مثل ابزار توی جعبه‌ابزار یه فیلم‌بردارن.


بخش دوم: آناتومی یک پرامپت بی‌نقص — از ایده تا اجرا

حالا که فهمیدیم هوش مصنوعی چطور تصویر می‌سازه و چطور باید باهاش حرف بزنیم، وقتشه پرامپت رو از هم باز کنیم و قطعه‌قطعه یاد بگیریم که چی باعث میشه یه پرامپت دقیق و جذاب بشه.

یه پرامپت خوب چند تا لایه داره. مثل یه فیلم‌نامه‌ست: سوژه‌اش، صحنه‌اش، نور و رنگش، و حال‌وهوایی که قراره منتقل کنه. اگه هر لایه‌اش درست کار کنه، خروجی نهایی هم دقیق می‌افته.


فصل ۲.۱: سوژه — قهرمان داستان تو

سوژه قلب پرامپته. همیشه باید از اون شروع کنی.

هر چی سوژه‌ات واضح‌تر و مشخص‌تر باشه، هوش مصنوعی راحت‌تر می‌فهمه قراره چی بسازه.
برای همین لازمه سوژه‌ات رو مثل یه گزارش‌گر دقیق توصیف کنی.

برای انسان‌ها:

به جزئیات فکر کن:
سن، جنسیت، مدل مو، رنگ چشم، لباس، جنس پارچه، حالت بدن، حتی احساس چهره.

مثلاً:

a young woman with curly red hair, freckles, wearing a vintage denim jacket, looking thoughtfully out of a rainy window

می‌بینی؟ این پرامپت یه تصویر ذهنی خیلی واضح میده.

برای حیوانات:

نژاد، رنگ، حالت چشم‌ها یا ویژگی خاص مثل «گوش پاره‌شده»، همه کمک می‌کنن تصویر طبیعی‌تر بشه.

برای اشیاء:

جنس و بافت مهمه. مثلاً «rusty metal lantern» یا «polished wooden table» خیلی دقیق‌تر از «a lantern» یا «a table» هستن.


کنش و حالت (Action & Mood)

یه نکته‌ی مهم: سوژه‌ات فقط یه چیز نیست، معمولاً داره کاری می‌کنه یا توی یه حالت خاصیه.

می‌خوای تصویر ایستا باشه یا پویا؟

  • ایستا: sitting, standing, sleeping

  • پویا: running, jumping, fighting, dancing

و برای احساسات هم همین‌طوره:
به جای نوشتن «sad person»، بنویس:

a man with slouched shoulders and a distant gaze, sitting alone on a park bench

همون حس غم رو منتقل می‌کنه، ولی واقعی‌تره.


تقدم و وزن کلمات

در مدل‌های مختلف، جای کلمات و تأکید روی بعضیا خیلی تأثیر داره.

تو Stable Diffusion می‌تونی با پرانتز وزن بدی:

  • (masterpiece) یعنی یه کم مهم‌تر

  • ((masterpiece)) یعنی خیلی مهم‌تر

یا با عدد:

  • (word:1.5) یعنی ۵۰٪ وزن بیشتر

در Midjourney از :: استفاده می‌کنی:

hot dog::1.5 food::1

یعنی مفهوم «هات‌داگ» از «غذا» مهم‌تره.


فصل ۲.۲: صحنه و پس‌زمینه — دنیای تصویر

سوژه بدون صحنه مثل بازیگر بدون دکوره. محیط اطرافش به تصویر عمق می‌ده و حال‌و‌هوا می‌سازه.

محیط داخلی

اگر سوژه داخل فضاست، مشخص کن کجاست:
یه کتابخونه‌ی قدیمی؟ یه آزمایشگاه آینده‌نگر؟ یه آشپزخونه‌ی روستایی؟

مثلاً:

an old detective in a dimly lit library, surrounded by dusty books and warm lamp light

همین توصیف باعث میشه تصویر داستان پیدا کنه.

محیط خارجی

بگو منظره چطوریه:

  • نوع محیط: جنگل، بیابون، شهر

  • آب‌وهوا: بارونی، مه‌آلود، آفتابی

  • زمان: طلوع، غروب، شب

  • سبک معماری

مثلاً:

a futuristic cityscape under heavy rain, glowing neon signs reflected on wet streets

یه تصویر کامل از فضا و حس رو می‌سازه.


عمق میدان (Depth)

برای اینکه تصویر تخت نباشه، از لایه‌های فاصله استفاده کن:

in the foreground, wild yellow flowers; in the middle ground, a lone oak tree; in the background, misty mountains fading into the sky

این جمله باعث میشه تصویر سه‌بعدی به نظر برسه.


فصل ۲.۳: پالت کارگردان — کنترل نور، رنگ و دوربین

اینجا همون جاییه که از یه نویسنده‌ی پرامپت تبدیل می‌شی به یه کارگردان بصری.

نورپردازی (Lighting)

نور روح تصویرته. همیشه بگو منبع نور از کجاست و چه حسی داره.

  • منبع نور: sunlight, candlelight, neon light

  • کیفیت نور: soft light (ملایم)، hard light (شدید)

  • جهت نور: backlighting, rim lighting, key light

  • رنگ نور: golden hour, moonlight blue, neon pink

کلمات کلیدی مفید:

cinematic lighting, volumetric light, god rays, Rembrandt lighting, chiaroscuro


رنگ (Color)

رنگ مثل موسیقی تصویرته. حس رو تعیین می‌کنه.

  • پالت رنگی: monochromatic blue palette, pastel tones, vibrant saturated colors

  • حس:

    • قرمز = انرژی، هیجان

    • آبی = آرامش، اندوه

    • زرد = گرما، امید


ترکیب‌بندی و زاویه دوربین

به ترکیب و دید هم اشاره کن تا تصویر جذاب‌تر بشه.

  • ترکیب‌بندی: asymmetrical composition, centered shot

  • نماها:

    • extreme close-up (خیلی نزدیک)

    • medium shot (نیم‌تنه)

    • wide shot (نمای باز برای محیط)

  • زاویه‌ها:

    • low angle (از پایین به بالا → قدرت)

    • high angle (از بالا → ضعف یا آسیب‌پذیری)

    • dutch angle (زاویه کج → تنش)

    • bird’s-eye view (نمای از بالا → مقیاس یا نظم)

کلمات فنی مثل depth of field (عمق میدان)، bokeh (پس‌زمینه‌ی محو) و shallow DoF به تصویر حرفه‌ای بودن می‌دن.


فصل ۲.۴: جمع‌بندی — ساختن یک پرامپت استادانه

بذار همه‌ی این تکه‌ها رو کنار هم بذاریم.
فرض کن می‌خوای یه تصویر از یه عقاب بسازی.

پرامپت نهایی:

A fierce eagle character in vibrant Japanese anime style, reminiscent of Studio Ghibli's detailed backgrounds mixed with bold shonen action scenes. The eagle has expressive eyes with a determined look, stylized feathers showing motion. It wears a small samurai armor plate on its chest. In the background, cherry blossoms and Mount Fuji blend with a futuristic Tokyo skyline, with bright saturated colors, cinematic lighting, and dynamic composition that conveys energy and movement.

می‌بینی چقدر دقیق و منسجم شده؟
هر بخش نقشش رو بازی می‌کنه:

  • سوژه: عقاب

  • سبک: انیمه ژاپنی

  • جزئیات: زره سامورایی، چشم‌ها، پرها

  • پس‌زمینه: ترکیب سنتی و مدرن

  • رنگ و نور: زنده و دراماتیک

  • ترکیب‌بندی: پویا و پرانرژی

پرامپت خوب مثل یه دستور پخت حرفه‌ایه؛ هر ماده‌ی اولیه سر جای خودش باید باشه.


بخش سوم: جعبه‌ابزار پیشرفته — از کاربر تا کارگردان

تا اینجا با ساختار پرامپت آشنا شدی: سوژه، صحنه، نور، رنگ، زاویه و ترکیب.
اما الان می‌خوایم بریم یه مرحله بالاتر — جایی که می‌تونی سبک، کنترل و پالایش رو به دست بگیری.


فصل ۳.۱: سبک‌شناسی — تقلید، ترکیب، و امضای شخصی

اینجا قراره یاد بگیری چطور به تصویرت هویت بصری بدی.
یعنی نه فقط چی بسازی، بلکه چطور بسازی.

اشاره به جنبش‌های هنری

با گفتن اسم یه سبک هنری، عملاً فضا و حس کلی تصویر رو تعیین می‌کنی.
مثلاً این‌ها:

Impressionism, Surrealism, Cubism, Art Nouveau, Baroque, Minimalism, Pop Art

و البته سبک‌های مدرن‌تر مثل:

Cyberpunk, Steampunk, Solarpunk, Biopunk, Dieselpunk

هرکدوم از این کلمات مثل یه فیلتر ذهنی‌ان. مثلاً وقتی بگی Cyberpunk cityscape، هوش مصنوعی بلافاصله می‌ره سراغ نئون، مه، بارون و آسمون تاریک.

ارجاع به هنرمندان معروف

یکی از قوی‌ترین ترفندها اینه که بگی تصویرت “به سبک فلان هنرمند” باشه.
عبارت جادویی: in the style of [Artist Name]

مثلاً:

in the style of Vincent van Gogh
in the style of Hayao Miyazaki
in the style of H.R. Giger
in the style of Zdzisław Beksiński

هر کدوم یه دنیای کامل رو با خودش میاره — از ونگوگِ پر از ضرب‌قلم و رنگ گرفته تا بکسینسکیِ تاریک و سورئال.

مدیوم و جنس کار

گاهی فقط با مشخص کردن «با چی ساخته شده» می‌تونی حس تصویر رو عوض کنی.

مثلاً بگو:

watercolor painting, charcoal sketch, oil painting, 3D render, clay sculpture, stained glass, film still, double exposure photo

همین یه عبارت ساده می‌تونه خروجی رو از نقاشی به عکاسی یا از دیجیتال به سنتی ببره.

ترکیب سبک‌ها

اینجا خلاقیت واقعی اتفاق می‌افته.
هیچ قاعده‌ای نداره — فقط باید امتحان کنی.

مثلاً:

a baroque-style portrait of a cyberpunk astronaut
a renaissance marble statue of a samurai robot
a Miyazaki-style anime scene painted by Salvador Dali

وقتی سبک‌ها رو ترکیب می‌کنی، هوش مصنوعی رو از حالت “کپی” درمیاری و وارد حالت “خلاقیت ترکیبی” می‌کنی.


فصل ۳.۲: پرامپت منفی — گفتن اینکه چی نمی‌خوای

یه اشتباه رایج بین تازه‌کارها اینه که فقط می‌نویسن چی می‌خوان.
اما گاهی گفتن اینکه چی نمی‌خوای، به اندازه‌ی گفتن چی می‌خوای مهمه.

پرامپت منفی کمک می‌کنه خروجی تمیزتر، طبیعی‌تر و دقیق‌تر بشه.

چطور بنویسیش؟

در Midjourney از پارامتر --no استفاده کن.
مثلاً:

--no cars, people

در Stable Diffusion معمولاً یه فیلد جداگانه داره به اسم Negative Prompt.

چند کاربرد رایج

  • رفع ایرادات فنی:
    --no extra fingers, deformed hands, mutated limbs

  • حذف عناصر ناخواسته:
    --no text, watermark, signature, logo

  • کنترل سبک:
    --no cartoon, 3d render

  • تمیز کردن خروجی:
    --no blurry, grainy, low quality

به‌خصوص توی مدل‌هایی که گاهی دست یا چهره رو خراب می‌کشن، پرامپت منفی نجات‌دهنده‌ست.


فصل ۳.۳: کنترل فنی با پارامترها

اینجا وارد بخش تنظیمات حرفه‌ای می‌شیم.
یعنی جایی که با چند تا پارامتر ساده می‌تونی کنترل دقیق‌تری روی خروجی داشته باشی.

نسبت تصویر (Aspect Ratio)

با پارامتر --ar مشخص می‌کنی که تصویرت چه نسبتی داشته باشه:

  • --ar 1:1 → مربعی (مناسب برای پست‌های اینستاگرام)

  • --ar 16:9 → عریض (مناسب برای والپیپر و ویدیو)

  • --ar 9:16 → عمودی (مناسب برای استوری و موبایل)

  • --ar 3:2 → نسبت کلاسیک عکاسی

میزان سبک‌دهی (Stylization)

در Midjourney پارامتر --s کنترل می‌کنه که مدل چقدر از خودش خلاقیت خرج کنه.

  • --s 50 → دقیقاً طبق پرامپتت عمل می‌کنه

  • --s 750 → آزادتر و هنری‌تر رفتار می‌کنه

اگه پرامپتت جزئیات زیادی داره، مقدار پایین بهتره.
اگه فقط یه ایده‌ی کلی داری و می‌خوای مدل خودش پیشنهاد بده، مقدار بالا جواب می‌ده.

بذر تصادفی (Seed Number)

هر تصویر با یه نویز اولیه شروع می‌شه که عددش همون seedه.
وقتی --seed 42 رو ثابت نگه داری، حتی اگه چند بار تصویر تولید کنی، حال‌و‌هوا و چهره‌ها تقریباً ثابت می‌مونن.

خیلی به درد خلق شخصیت‌های ثابت یا مجموعه آثار هماهنگ می‌خوره.


فصل ۳.۴: فرآیند تکرار و پالایش — مسیر تا شاهکار

یه نکته‌ی طلایی: هیچ‌کس از اولین پرامپتش به شاهکار نمی‌رسه.
پرامپت‌نویسی یه فرآیند تکراریه. باید تست کنی، اصلاح کنی، و دوباره بسازی.

یه روال ساده ولی حرفه‌ای اینه:

  1. با ایده‌ی ساده شروع کن.
    یه جمله‌ی مرکزی که فقط مفهوم کلی رو بده.

  2. خروجی اولیه بگیر.
    چند تصویر مختلف تولید کن.

  3. تحلیل کن.
    چی خوبه؟ چی نه؟ نور درسته؟ حالت چهره خوبه؟ پس‌زمینه زیادی شلوغه؟

  4. پرامپت رو اصلاح کن.
    جزئیات اضافه کن، وزن کلمات رو تنظیم کن، پرامپت منفی بذار.

  5. واریانت بگیر.
    با گزینه‌هایی مثل Vary در Midjourney می‌تونی نسخه‌های مشابه ولی متفاوت بسازی.

  6. انتخاب و ارتقا.
    بهترین خروجی رو انتخاب کن و با Upscale یا ابزارهای ویرایش جزئی، نهایی‌اش کن.

یادت باشه، بعضی از بهترین نتایج از اشتباهات به‌ظاهر بی‌معنی بیرون میان.
گاهی مدل یه چیز غیرمنتظره تولید می‌کنه که خودت هم می‌گی: “اوه! این از اونی که می‌خواستم بهتره!”
همون لحظه‌ست که جادو اتفاق می‌افته.


بخش چهارم: کارگاه عملی — از ایده تا تصویر


🎨 پروژه ۱: طراحی شخصیت — «سرباز آینده در دنیای پسا‌آخرالزمانی»

قدم ۱: ایده خام

می‌خوایم یه شخصیت طراحی کنیم برای یه داستان علمی‌تخیلی.
می‌دونیم فقط این‌قدر:

یه سرباز از آینده، در دنیایی ویران‌شده بعد از جنگ جهانی سوم.

تا اینجا فقط یه مفهوم کلیه. نه سبک داریم، نه جزئیات.


قدم ۲: تعریف ویژگی‌ها

سوژه:

  • مرد جوان، حدود ۳۰ ساله

  • لباس زرهی آینده‌نگر

  • نگاه خسته اما مصمم

صحنه:

  • شهر ویران‌شده با دود و نور نئون ضعیف

  • آسمان خاکستری، بقایای ساختمان‌ها

سبک:

  • ترکیب cyberpunk و realism

  • حس سرد و خشن


قدم ۳: اضافه کردن جزئیات فنی

  • نورپردازی: cinematic lighting, side light

  • نسبت تصویر: --ar 3:4 (عمودی، مناسب برای پرتره)

  • وضوح: high detail

  • پرامپت منفی: --no extra limbs, blurry, deformed, cartoon


قدم ۴: پرامپت نهایی

A battle-hardened futuristic soldier standing in a destroyed city after World War III, wearing high-tech armor with glowing blue circuits and a cracked helmet visor. His face shows exhaustion and determination. Smoke and faint neon lights reflect on the metallic surfaces around him. Cinematic lighting with dramatic contrast, gritty atmosphere, hyper-realistic details, cyberpunk aesthetic. --ar 3:4 --no blurry, cartoon, low quality

نتیجه: تصویری دقیق، سینمایی و پر از حس واقعیت.


نکته حرفه‌ای

اگه بخوای مجموعه‌ای از همین سربازها با حالات مختلف بسازی (مثلاً در حال مبارزه، نشستن، یا نگاه به آسمون)،
کافیه از همون پرامپت استفاده کنی و فقط بخش کنش رو عوض کنی، ولی --seed رو ثابت نگه داری.
اینجوری چهره ثابت می‌مونه و حس تداوم داری.


🌄 پروژه ۲: منظره فانتزی — «دروازه شناور در آسمان»

قدم ۱: ایده خام

یه منظره فانتزی که یه دروازه بزرگ در آسمون شناوره و ازش نور بیرون می‌تابه.


قدم ۲: تعریف جزئیات

صحنه و حس:

  • کوه‌های بلند، ابرهای حجیم، آسمون طلایی

  • دروازه‌ی باستانی که بین ابرها معلقه

  • نور سفید و طلایی که از داخل دروازه بیرون میاد

  • حس شگفتی و عظمت

سبک تصویری:

  • realistic fantasy painting

  • سبک ترکیبی از Studio Ghibli و Lord of the Rings


قدم ۳: جزئیات فنی

  • نورپردازی: god rays, volumetric light

  • نسبت تصویر: --ar 16:9 (عریض، مناسب منظره)

  • رنگ: warm golden tones

  • پرامپت منفی: --no people, buildings, text


قدم ۴: پرامپت نهایی

A majestic floating ancient gate suspended among the clouds, glowing with radiant golden and white light. Towering mountains rise below with lush green valleys covered in mist. The sky is painted in warm sunset colors, rays of sunlight piercing through the clouds, creating a sense of wonder and divine presence. Realistic fantasy painting style, inspired by Studio Ghibli and Lord of the Rings. --ar 16:9 --no people, text, watermark

نتیجه: یه تصویر باشکوه، تمیز و پر از حس خیال‌پردازی — دقیقاً همون چیزی که توی ذهن بود.


نکته حرفه‌ای

اگه بخوای همون منظره رو توی موقعیت‌های مختلف (مثلاً شب، برفی یا زیر بارون) بسازی،
کافیه یه کلمه به بخش نور و فضا اضافه کنی.
مثلاً:

  • under moonlight, with glowing blue fog

  • during heavy rainstorm, lightning in the background

  • snow-covered mountains, cold atmosphere, pale light

با همین تغییر کوچیک، دنیای کاملاً جدیدی خلق می‌کنی.


جمع‌بندی کارگاه

ایده‌ی اصلی ساده‌ست:
پرامپت خوب از ترکیب وضوح + جزئیات هدفمند + کنترل فنی ساخته میشه.
یه پرامپت‌نویس حرفه‌ای مثل یه کارگردانه — با کلمه‌ها صحنه می‌سازه، با نور احساس منتقل می‌کنه،
و با سبک انتخابی، امضا می‌ذاره پای اثرش.


🧩 مثال ۱: از جمله ساده تا پرامپت استاندارد

موضوع: «یه فنجون قهوه روی میز»

۱. ایده خام:

یه تصویر از یه فنجون قهوه روی میز می‌خوام.

بیشتر آدما می‌نویسن:

a cup of coffee on a table

ایراد؟
خیلی کلیه. هوش مصنوعی فقط یه فنجون می‌سازه، روی یه سطح قهوه‌ای یا سفید، بدون حس یا داستان.
مثل عکس یه کافه معمولی از گوگل.


۲. گام دوم: اضافه کردن بافت و فضا

بهش محیط و حس اضافه می‌کنیم:

a steaming cup of coffee on a wooden table near a window, morning sunlight coming through sheer curtains

الان خروجی خیلی بهتر میشه — چون نور (morning sunlight) و جنس میز (wooden) بهش زندگی دادن.


۳. گام سوم: تنظیم سبک و نور

می‌خوام تصویر حس آرامش و گرما بده. پس می‌نویسم:

warm morning light, cozy atmosphere, realistic photo, shallow depth of field, soft focus

و همه رو ترکیب می‌کنم:

A steaming cup of coffee on a wooden table near a window, morning sunlight coming through sheer curtains, warm and cozy atmosphere, realistic photo, shallow depth of field, soft focus


۴. گام چهارم: اضافه کردن کنترل فنی

  • نسبت تصویر مربعی (--ar 1:1) برای زیبایی بصری

  • حذف موارد ناخواسته (--no people, logo, text)

✅ پرامپت نهایی:

A steaming cup of coffee on a wooden table near a window, morning sunlight coming through sheer curtains, warm cozy atmosphere, realistic photo, shallow depth of field, soft focus. --ar 1:1 --no people, text, watermark

نتیجه: یه تصویر حرفه‌ای، ساده و پر از حس صبحگاهی.


👩‍🎨 مثال ۲: پرتره هنری با تحلیل مرحله‌ای

موضوع: «دختری در حال مطالعه در کتابخانه»

۱. پرامپت خام:

a girl reading a book in a library

خیلی مبهمه. مدل نمی‌دونه سبک چی باشه، چطور نور بده، چند سالشه، از بالا بگیره یا روبه‌رو.


۲. جزئیات شخصیت:

a young woman with long brown hair, wearing glasses, reading an old book in a cozy library

الان چهره و فضا روشن‌تر شدن.
اما هنوز تصویر زیادی “طبیعی” و عمومی به نظر می‌رسه.


۳. افزودن نور، حس و ترکیب‌بندی:

می‌خوام تصویر سینمایی باشه — یه حس آرامش، تمرکز و نور طلایی.

soft golden light filtering through dusty windows, cinematic lighting, bokeh background, focus on her thoughtful face

حالا پرامپت میشه:

A young woman with long brown hair, wearing glasses, reading an old book in a cozy library. Soft golden light filtering through dusty windows, cinematic lighting, bokeh background, focus on her thoughtful face.

نتیجه: حس واقعی، مثل یه فریم از یه فیلم.


۴. افزودن سبک و کیفیت فنی:

می‌خوام به سبک پرتره نقاشی کلاسیک باشه:

in the style of Rembrandt, oil painting texture, detailed brushwork, chiaroscuro lighting

✅ پرامپت نهایی:

A young woman with long brown hair, wearing glasses, reading an old book in a cozy library. Soft golden light filtering through dusty windows, cinematic lighting, bokeh background, focus on her thoughtful face, in the style of Rembrandt, oil painting texture, chiaroscuro light. --ar 3:4 --no text, blurry

نتیجه: تصویری هنری، گرم، با ترکیب نور و سایه، و کاملاً داستان‌دار.


🎬 مثال ۳: صحنه سینمایی فانتزی (پرامپت پیشرفته)

موضوع: «جنگجوی نور در برابر اژدهای تاریکی»

۱. ایده اولیه:

a warrior fighting a dragon

خیلی خامه. مدل هر چیزی ممکنه بسازه — از کارتون کودک تا بازی ویدیویی.
ما باید دقیق‌تر بشیم.


۲. مشخص کردن عناصر:

  • قهرمان: زن یا مرد؟ چه لباسی؟ چه سلاحی؟

  • فضا: کوه، قلعه، یا غار؟

  • نور: شب یا روز؟

  • سبک: واقع‌گرایانه یا نقاشی فانتزی؟

می‌گم:

a female knight in shining armor holding a glowing sword, facing a huge black dragon in a stormy mountain battlefield at night

الان داستان کامل‌تر شد.


۳. حس و نور:

می‌خوام تصویر حماسی و سینمایی باشه.
اضافه می‌کنم:

cinematic lighting, dramatic composition, rain, lightning in the background, volumetric light, motion blur

پرامپت میشه:

A female knight in shining armor holding a glowing sword, facing a huge black dragon in a stormy mountain battlefield at night. Cinematic lighting, dramatic composition, rain, lightning in the background, volumetric light, motion blur.

الان خروجی قوی‌تره، ولی می‌تونه سبک بصری خاص‌تری هم داشته باشه.


۴. سبک هنری:

می‌خوام تصویر شبیه پوستر فیلم باشه، نه نقاشی.
پس اضافه می‌کنم:

ultra realistic, inspired by movie concept art, 8K, epic atmosphere


۵. پرامپت منفی و تنظیمات:

--ar 16:9 --no blurry, cartoon, text, watermark

✅ پرامپت نهایی:

A female knight in shining silver armor holding a glowing sword, facing a massive black dragon on a stormy mountain battlefield at night. Cinematic lighting, dramatic composition, rain and lightning, volumetric light and fog, ultra realistic, inspired by epic movie concept art, detailed 8K render, dynamic energy and motion. --ar 16:9 --no cartoon, text, watermark


تحلیل نهایی:

بخشهدفمثال در پرامپتسوژه اصلیچی در تصویرهfemale knight, black dragonکنش و فضاچه اتفاقی می‌افته، کجاfacing… in a stormy battlefieldنور و حسکنترل فضا و احساسcinematic lighting, rain, lightningسبک و کیفیتنوع خروجی نهاییultra realistic, concept art, 8Kکنترل فنینسبت تصویر و منفی‌ها--ar 16:9 --no cartoon, text

نتیجه؟
تصویری که به‌جای “یه نقاشی ساده”، تبدیل میشه به پوستر یه فیلم فانتزی AAA.


🧠 چک‌لیست کاربردی پرامپت‌نویسی حرفه‌ای

🎯 مرحله ۱: تعریف ایده

  • دقیق بدون چی می‌خوای بسازی (سوژه‌ی اصلیت چیه؟)

  • حس یا داستان پشت تصویر رو مشخص کن (مثلاً آرامش، هیجان، غم، شکوه...)

  • نوع خروجی رو بدون: عکس واقع‌گرایانه؟ نقاشی دیجیتال؟ صحنه‌ی سینمایی؟


🧍‍♀️ مرحله ۲: توصیف سوژه

  • جنسیت، سن، ظاهر، لباس، و حالت بدن مشخصه؟

  • یه ویژگی خاص داری که تصویر رو متمایز کنه؟ (مثلاً زخم روی گونه، چشمان درخشان، یا لبخند مرموز)

  • کنش و حالتش واضحه؟ (در حال دویدن؟ نشسته؟ ایستاده با غرور؟)


🌍 مرحله ۳: صحنه و پس‌زمینه

  • موقعیت مکانی رو مشخص کردی؟ (جنگل، شهر، فضا، زیر آب...)

  • زمان روز یا فصل معلومه؟ (طلوع، شب بارانی، پاییز...)

  • پس‌زمینه با داستان هماهنگه؟ (یه شوالیه وسط آشپزخونه احتمالاً نه 😄)

  • عناصر سه‌بعدی داری؟ (پیش‌زمینه، میان‌زمینه، پس‌زمینه برای عمق میدان)


💡 مرحله ۴: نور، رنگ و حس

  • منبع نور تعریف شده؟ (خورشید، شمع، نئون، مهتاب)

  • کیفیت نور مشخصه؟ (نرم، تند، سینمایی، حجمی)

  • پالت رنگی انتخاب شده؟ (گرم و طلایی، سرد و آبی، پاستلی، اشباع‌شده)

  • حس تصویر با نور و رنگ هماهنگه؟ (نور زرد برای شادی، نور آبی برای غم، و...)


🎥 مرحله ۵: زاویه و ترکیب‌بندی

  • نوع نما مشخصه؟ (نمای نزدیک، نیم‌تنه، تمام قد، واید)

  • زاویه دوربین داری؟ (از بالا، پایین، هم‌سطح چشم، زاویه کج)

  • ترکیب‌بندی خاصی مد نظرته؟ (متمرکز، قانون یک‌سوم، متقارن یا نامتقارن)

  • عمق میدان یا افکت بوکه اضافه کردی؟


🎨 مرحله ۶: سبک هنری و مدیوم

  • سبک مشخصه؟ (واقع‌گرایانه، انیمه، نقاشی روغن، آبرنگ، کانسپت‌آرت، سایبرپانک...)

  • می‌خوای شبیه کار یه هنرمند خاص باشه؟ (in the style of [Name])

  • مدیوم رو تعریف کردی؟ (oil painting, watercolor, 3D render, photo, digital art)

  • چند سبک ترکیب کردی؟ (مثل «باروک سایبرپانک» یا «انیمه سوررئال»)


🚫 مرحله ۷: پرامپت منفی

  • چیزهایی که نمی‌خوای دیده بشن رو مشخص کردی؟
    مثلاً:

    • --no text, watermark, logo

    • --no blurry, deformed hands, extra fingers

    • --no cartoon, 3d render (اگر سبک خاصی نمی‌خوای)


⚙️ مرحله ۸: تنظیمات فنی

  • نسبت تصویر (Aspect Ratio):

    • 1:1 برای مربع

    • 16:9 برای منظره یا سینمایی

    • 9:16 برای موبایل یا استوری

  • میزان استایل‌دهی (--s) تنظیم شده؟

  • عدد seed ثابت داری برای تداوم سبک؟ (--seed 12345)

  • کیفیت خروجی یا جزئیات بالا (--q یا --v بسته به پلتفرم)


🔁 مرحله ۹: آزمون، تحلیل و تکرار

  • چند نسخه از پرامپت تولید کردی؟

  • از بین خروجی‌ها بهترین رو انتخاب کردی؟

  • ایرادها رو پیدا کردی (نور، چهره، پس‌زمینه...)؟

  • پرامپت رو اصلاح کردی و دوباره تست گرفتی؟


🧰 مرحله ۱۰: نگهداری و ترفندها

  • یه واژه‌نامه‌ی شخصی از کلمات کلیدی مؤثر داری؟

  • سبک‌های محبوبت رو ذخیره کردی (مثلاً “cinematic”, “vintage photo”, “anime key visual”)?

  • از پرامپت‌های موفق خودت بک‌آپ گرفتی برای مرجع بعدی؟

  • هر بار یه چیز جدید آزمایش می‌کنی تا زبان ماشین رو بهتر یاد بگیری؟


✅ قاعده طلایی آخر:
هر چی دقیق‌تر، خلاق‌تر و احساسی‌تر بنویسی، تصویرت انسانی‌تر و منحصربه‌فردتر میشه.


نتیجه‌گیری: از کاربر بودن تا خالق شدن

تا اینجا دیدی که پرامپت‌نویسی فقط تایپ چند تا کلمه نیست. یه جور گفت‌وگوئه بین تو و یه موجود دیجیتالی که داره دنیا رو از نو می‌سازه.
وقتی دقیق حرف بزنی، تصویر دقیق می‌سازی. وقتی حس بدی، حس می‌گیری.

راز اصلی چیه؟ جزئیات، تمرین و تجربه.
هر کلمه‌ای که انتخاب می‌کنی، مثل یه قلم‌موئه که روی بوم اثر می‌ذاره. گاهی یه واژه‌ی کوچیک مثل “misty” یا “dramatic” کل اتمسفر تصویر رو عوض می‌کنه.

هوش مصنوعی هیچ‌وقت "جادوگر" نیست، تا وقتی تو جادوگر نباشی.
قدرتش از دقت و تخیل تو تغذیه می‌کنه.
اگه فقط بگی «یه جنگجو کنار یه اژدها»، خروجی یه تصویر معمولی میشه.
ولی وقتی بگی «یه شوالیه‌ی زن با شمشیر درخشان زیر بارون، روبه‌روی اژدهایی سیاه روی قله‌ی کوه، نور صاعقه روی زرهش می‌رقصه» — اون موقع داری کارگردانی می‌کنی، نه فقط دستور دادن.

یادت باشه:

  • اولین خروجی معمولاً شاهکار نیست.

  • اشتباهات، مسیر کشف‌اند.

  • هر بار که یه پرامپت رو اصلاح می‌کنی، داری زبان ذهن ماشین رو بهتر یاد می‌گیری.

در نهایت، مهندسی پرامپت یه مهارت فنی نیست — یه زبان جدیده برای خلاقیت.
تو الان دیگه یه "کاربر ابزار" نیستی، یه "کارگردان تخیل"ی.
کسی که می‌تونه با چند جمله، دنیا بسازه.

حالا نوبت توئه.
یه ایده تو ذهنت داری؟ بنویسش، امتحانش کن، تغییرش بده، و ببین چطور یه خط متن، تبدیل میشه به تصویری که تا دیروز فقط توی فکرت بود.

✨ برو و بساز. دنیا هنوز پر از تصویرهایی‌ه که منتظر کلمات توئه.

علی برادر خدام خسروشاهی متخصص هوش مصنوعی

هوش مصنوعیبرنامه نویسی
۲
۰
علی برادر خدام خسروشاهی
علی برادر خدام خسروشاهی
علی برادر خدام خسروشاهی نویسنده و برنامه نویس
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید