سلام به شما که الان مثل من بسیار خسته اید و باید دو ساعت دیگه توی شرکت بمونید . البته جناب اقای خیریتون امروز به شدت هم مایل توی شرکت ایرانیکارت بمونه حالا چرا ؟؟؟
بریم پاراگراف های بعدی تا بهتر براتون بگم .
بریم ببینیم چی منو امروز انقدر شارژ کرده ؟؟!!
خوب رفقا همینجوری که میدونید من مطالبم رو میخوام جوری بنویسم که هر کی میاد برای بار اولم میخونه از کلیت ماجرا با خبر بشه . اما خوب دفعه قبلی هم این کار رو کردم که موفق نبودم بنابر این تصمیم گرفتم یه حرکتی بزنم . شما اگر بری این مقاله رو بخونی بعدش دیگه هر چی من بنویسم تو دسگیرت میشه که چی نوشتم .
حالا هم که دارم این مطالب رو مینویسم تنها یه نفر خوندشون اونم خودم هستم . :) " این خنده است" .
خوب بریم که بریم ببینیم روز سوم من در ایرانیکات چطور بوده .
رفقا امروز همه چیز مثل دو روز قبلی نبود چون روز اول که کلا خودم کار کردم و خودم اما امروز به جای این کار اول از یکی از همکارای خوبم که درواقع مسئول منم هست کمک گرفتم برای موضوعاتی که دیروز درموردشون اطلاعات جمع اوری کرده بودم .
دوستان اهل فن ( دو تا نکته داشت یکی اینکه خودمم جزو بچه خفنا حساب کردم ، دوم اینکه عجب اصطلاح باحالیه) خوب حلا مغزت دور شد از اصل مطلب بیا برو از دوستان اهل فن بخون بچسبون به اینجا ، میدونن یکی از راه های پیدا کردن موضوع برای بلاگ بررسی موضوعاتیه که رقبا روشون کار کردن .
منم دیروز به همین شیوه تعداد زیادی موضوع پیدا کردم . صبح هم که از راه رسیدم اول خودم توی سایت بررسیشون کردم و یک سری هاشون رو رد کردم . بعدشم همکار محترم دو تاشون رو تایید کرد و بقیه رو رد کرد.
کلی هم راجع به چگونگی پیدا کردن موضوع از سایت رقبا توضیح دادن که خوب منم از اونجایی که خیلی سریع همه چیزو میگیرم ( من عادت دارم به خودم تیکه بندازم ) به یاد ها و خاطرات فراموش شده سپردمشون .
حلا اینا همه رو ول کن امروز برای اولین بار اقای ارامان ابراهیمی ور دیدم . حالا شاید بپرسید کی هست ؟؟ والا منم خیلی دقیق نمیدونم و رومم نمیشه بپرسم فقط میدونم ایمن اقا مدیر عامل شرکته ایرانیکارته . یعنی مسئله نمیدونمش اینجاست که نمیدونم ایشون راس کل شرکته یا بالا تر از ایشونم هست .به هر حال دیدار با اقایی که رئیس شرکته برام جالب بود .
حلا شاید بپرسید کیفیت این دیدار به چه شکلی بود ؟ خیلی مفید بود فقط سه جمله گفت البته اگه سلام و خداحافظ رو هم جمله حساب کنیم ( اگه اینا جمله نیستن برام بنویس چی هستن ) . جمله وسطش هم این بود که اومدم یه سر بهتون بزنم . یکمم نگاهمون کرد و رفت . توی شرکت خودش خیلی قریب بد کههه :) .
خوب از رئیسم بگذریم که اگه اینا رو بخونه ممکنه اخراج کنه .
حالا بریم سراغ جای جالب کار اقای ایمان ابراهیمی رئیس دپارتمان تولید محتوا و تبلیغات هستن امروز اومدن و من رو حول دادن در جریان کاری شرکت .
در واقع امروز فقط با چند تا جمله از ایشون خیلی خوذم رو مفید تر حس کردم و این برام مهم بود . رفقا بدونید یه نفر که وارد شرکتتون میشه تازه کاره و هیچی نمیدونه . انتظارشم ازتو اینکه بیشتر بهش اهمیت بدی وگرنه کسی که دوساله توی شرکته گاهی لازم نیست حتی تو چیزی بهش بگی خودش کارش رو بلده .
هدف من از این نوشته ها همیناست که کارفرما ها و تازه کارا بدونن جریان چیه و باید چطور کار کنن .
ببینید امروز اقای ایمان ابراهیمی فقط به من گفت از فردا موضوع رو همکار خوبم بهم میده و منم باید برای اون هر روز بلاگ بنویسم .
رفیق خسته شدی هاااا بریم یه عکس ببینیم .
خوب خلاصه کنم حرفام رو اینکه این سه روز برام مهم بود همچین حرفی . خوشم اومد از این لحن که : <<اقای خیری از فردا باید این کار رو بکنی >>. میدونی چی میگم ، بگیر دیگه خودت .
خوب امروز تونستن یه بلاک دیگه در مورد موضوعی که با همکارم باهاش به توافق رسیدم نوشتم . جالبه این اتفاق باعث شد تا 1100 کلمه بنویسم .
الان هم اگه دقت کنی برای شمام حسابی نوشتم :) سخن درازی ما رو ببخشید خلاصه .
نکته دیگری نبود در کل ولی جالبه بدونید که برای نوشتن یه متن خوب باید متن های خوب زیادی بخونید این رو اون همکارم به یه همکار جدید دیگه گفت ولی منم دزدکی گوشش دادم .
خوب دیگه رفیق برو خدا به همراهت .
راستی دیشب هم من ویدئو مهران رو ادیت کردم که خوب موضوعش برام جالب بود و درمورد منیزیم بود . اگر خواستید میتونید اون رو هم ببینید .
خوب رو فقا من و ایرانیکارت براتون ارزوی سلامتی میکنیم فعلاااا