قواعد کلي که مباني لازم در مورد نحوه اندازه گیری، ثبت، طبقه بندی و گزارش نتایج معاملات و عملیات واحدهاي اقتصادي را فراهم می آورد، اصول حسابداري نامیده می شود، اصول حسابداري به جنبه های کاربردي و عملي قضیه بر خلاف مفروضات بنیادي که جنبه زیربنایي دارند، عمدتا می پردازد و شامل اصول زیر می باشند:
طبق این اصل، دارایي هاي تحصیل شده در مبادلات باید به جای قیمت هاي جاری بازار، بر حسب بهاي تمام شده ثبت و بر همین اساس نیز در صورت هاي مالي، منعکس گردد، بهاي تمام شده که به آن (بهاي تمام شده تاریخي) نیز می گویند، مبلغي است که نشان دهنده ارزش اقلام تحصیل شده در معاملات حقیقي و شرایط عادي می باشد.
ابتدا لازم است مفهوم (درآمد) و تعاریفي که از آن انجام شده، مشخص و عنوان گردد. استاندارد بین المللي حسابداري شماره 18 ،درآمد را به شرح زیر تعریف نموده است. جریان ورود ناخالص وجوه نقد، دریافتني ها و سایر مابه ازاهایي که از فروش کالا، انجام خدمات و استفاده دیگران از منابع واحد تجاري که مولد سود تضمین شده ، حق امتیاز و سود سهام است، در روند عادي فعالیت هاي تجاري حاصل می شود.
درآمد را می توان به سه طبقه اصلي تقسیم نمود:
1- درآمد حاصل از فروش کاال
2- درآمد حاصل از انجام خدمات و استفاده دیگران از دارایي های واحد اقتصادي که مولد سود تضمین شده، حق امتیاز، سود سهام، درآمد اجاره و مانند آن براي واحد مزبور باشد.
3- درآمد حاصل از فروش سایر منابع نظیر فروش اموال و ماشین آالت یا سرمایه گذاري ها.
بر اساس اصل تحقق درآمد، اغلب درآمد هنگامی شناسایي می شود که:
اولا: فرایند کسب سود کامل شده باشد.
ثانیاً: مبادله اي انجام گرفته باشد.
الف- فروشنده کالا کلیه خطرات و مزایاي عمده ناشي از مالکیت را به خریدار انتقال داده باشد به گونه اي که تمامی مراحل عمده، تکمیل شده و فروشنده نسبت به حقوق مربوط به مالکیت مورد معامله، هیچ گونه مدیریت مستمر یا کنترل مؤثري نداشته باشد.
ب- هیچ گونه ابهام قابل مالحظه اي نسبت به موارد زیر وجود نداشته باشد:
1- مابه ازایي که از فروش کاال حاصل خواهد شد.
2- هزینه های مربوط به تولید یا خرید کاال که رخ داده و یا در آینده رخ خواهد داد.
3- میزان احتمالي برگشتي هاي فروش.
قبل از بيان مفهوم اصل فوق، لازم است تعريف مشخصي از هزينه انجام شود. تعريف معتبر از هزينه به شرح زير قابل ارائه میباشد:
الف- جريان خروج داراييها يا ساير موارد استفاده از دارايي ها يا ايجاد بدهي ها طي يك دوره كه به منظور توليد و تحويل كالا، ارائه خدمت يا انجام ساير فعاليت ها در اجراي عمليات اصلي و مستمر واحد تجاري صورت میگيرد.
ب- هزينههای دوره مالي، برخي ديگر از اقلام هزينه می باشند كه در ظاهر هيچگونه رابطه علت و معلول با درآمدها نداشته و ارتباط مستقيمی با درآمدها ندارند اما چون مربوط به عمليات يك دوره مالي معين می باشند بايد به حساب هزينه همان دوره منظور شوند.
ج- مخارج غير مرتبط با درآمدهاي آتي. هرگاه نتوان بين مخارج انجام شده و ايجاد درآمدهاي مشخص در آينده، ارتباط موجهي برقرار نمود، مخارج مزبور بايد در دورة وقوع، به عنوان هزينه شناسايي شود.
بر اساس اصل مزبور واحدهاي اقتصادي موظف اند كليه واقعيت ها و اطلاعات با اهميت مربوط به فعاليت هاي مالي خود را به نحو مناسب در متن صورت هاي مالي اساسي و درصورت عدم امكان، در يادداشت هاي پيوست صورت هاي مالي گزارش و افشا نمايند.
ً در يادداشت هاي ضميمه گزارش هاي مالي آن گروه از اطلاعات با اهميت و مربوط ارائه اصول می شود كه انعكاس آن در متن اصلي صورت هاي مالي اساسي موجب تراكم بيش ازحد اطلاعات و كاهش مطلوبيت آن میگردد. در هرحال تمام اطلاعاتي كه عدم افشاي آن در گزارشات مالي موجب می شود كه اين گونه گزارش ها گمراه كننده باشد، لازم است به نحو مناسب افشا گردد.