ali.kheyri
ali.kheyri
خواندن ۳ دقیقه·۴ ماه پیش

داستان‌های سردرگمی: قسمت 9

با سلام به شما خواننده گرامی.

اگر قسمت‌های قبلی رو خواندید لازم نیست دو پاراگراف‌های زیر رو بخونید و برید از جایی که عنوان داره اما اگر نخوندین و تازه با هم آشنا شدیم بهتره که این مطالب رو هم بخونید.

با سلام خدمت شما خواننده گرامی

داستان‌های سردرگمی روایتی از تلاش‌های یک دانشجو ارشد و همچنین کارمند پاره‌وقته که فعلا درگیر پیدا کردن شغل دومه. درواقع سردرگمی الان زندگیم پیدا کردن شغل دوم مناسبه و بعد این موضوع ایشالله سردرگمی‌های جدیدی به این پورتفولیو اضافه خواهد شد.( از این سردرگمی به سردرگمی دیگه)

من سعی میکنم داستان رو جوری بنویسم که شما نیاز نباشه قسمت‌های قبل رو بخونید اما خوب میتونید از قسمت‌های قبلی هم بخونید.

پشت سر: بهترین مکان برای کارها

از روزی که شروع کردم داستان های سردرگمی را بنویسم تا قسمت 8 تقریبا هر روز یک پست را نوشتم. تا اینکه برای نوشتن این قسمت چند روزی وقفه افتاد( حس میکنم این جمله از لحاظ دستور زبان فارسی ایراد دارد). نمیدانم چرا در این مورد اهمال کاری کردم را بخشی مدیون مسافرت رفتن هستم. اما حقیقتش اهمال کاری هم کرده ام.

به هر حال من هم از خودم و هم از شما دوستان بابت این اهمال کاری معذرت میخواهم.

ورود آرام به بازار طلا

خوب قرار بود بر به جای تحقیقات و بررسی های عجیب و غریب سعی کنم کم کم وارد این بازار شوم. ایده خاصی هم برای این کار نداشتم. فقط من چند بار سایت طلاسی را به عنوان یکی از سایت های خرید و فروش آنلاین طلا میشناختم.

قرار بود که این سایت ورود من به دنیای کسب و کار های دیجیتال در این حوزه باشد. بر حسب اتفاق امروز همکار من یک سایت دیگری را معرفی کرد که اسم آن میلی گلد است(میتوانید همین عبارت را در گوگل سرچ کنید تا بتوانید این سایت را ببنید).

من قبلا که نظرات اپلیکیشن طلاسی را میخواندم متوجه شدم مرد به این کسب و کار ایراد گرفته اند که میزان کارمزد این سایت برای معاملات طلا بالاست. از طرفی من قبلا این موضوع را با همکارم مطرح کرده بودم و ایشان امروز به من گفت ظاهرا اپلیکیشن میلی گلد مقدار کارمزد به مراتب کمتری را میگیرد.

این نشان مطعاق به میلی گلد است.
این نشان مطعاق به میلی گلد است.


میدانم آیا این اطلاعات به درد من خواهد خورد یا نه ولی امروز که نگاه میکنم به طور اتفاقی کمی بیشتر این بازار را میشناسم. یا حتی فهمیدم برای خرید سکه های پارسیان باید در نظر داشته باشید از شما اجرت میگیرند.

یک روز به همراه یکی از دوستانم برای خرید سکه پارسیان یک و نیم گرمی سری به بازار طلا در بازار تهران زدیم. نکته اول و جالب اینکه دوستان طلا فروش ساعت 5 در حال بستن بازار بودند(جدایی خیلی زوده) نکته دوم اینکه به هر کدام میگفتیم سکه یک و نیم گرمی پارسیان دارید یا خیر ؟ اکثرا می گفتند نداریم. بعد که میپرسیدیم حلا قیمتش حدودا چند است؟ ماشین حساب را برمیداشتند و حدودا محاسبات عجیب و پیچیده ای را انجام میداند.

برای پی بردن به نکته دوم تصور کنید در دستان شما یک ماشین حساب مغازه ای وجود دارد. بعد از پرسیدن قیمت سکه یک و نیم گرمی پارسیان شما گوشی را در آورده و احتمالا نگاهی به قیمت بازار میکردید. بعد ماشین حساب را برمیداشتند حدودا 63 بار محکم روی این دکمه های ماشین حساب میکوبیدید و در نهایت با نگاهی کاملا عالمانه رقمی را میگفتید که شخص پرسشگر را از پرسش پشیمان می کردید.

بازار عجیب و غریب تهران
بازار عجیب و غریب تهران


روزگار سختی است. ظاهرا برای ساخت این طلا ها اجرت میگیرند. و جالب اینکه این بازار یک قیمت واحد و درستی ندارد. هر چه بخرید حس میکنید کلاه سرتان رفته! احتمالا اگر بیشتر مغازه ها را می گشتید می توانستید مغازه ای پیدا کنید که قیمت مناسب تری پیشنهاد دهد.

خلاصه این بازار طلا هم ظاهرا اطلاعات الکی زیاد دارد که با این کار و افزایش حجم اطلاعات احتمالا عده ای نفع می برند.

فعلا از شما خداحافظی میکنم و پرحرفی نمیکنم اما آیا واقعا در این بازار این همه پیچیدگی نیاز است؟

اهمال کاریبازار طلاطلاسیمیلی گلداجرت
من یک دانشجوی ارشد مدیریت هستم که میخواهم یک شغل دوم را شروع کنم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید