یه سوالی که ذهنمو این چند وقت درگیر کرده و میخواستم با شما هم درمیونش بذارم و به نظرم جذابه، این هست که زیبایی اولویت بالایی داره یا عملکرد؟
ابتدا به تعریف چند مفهوم می پردازیم، تعاریف را برای این میگم که با هم در یک فضای ذهنی قراربگیریم تا بتوانیم به نتیجه بهتری دست پیدا کنیم.
بزن بریم!
تعریف را با یه جمله از Jakob Nielsen آغاز می کنیم: "قابل استفاده یا usability در وبسایت ها حاکم هست، به بیان ساده، اگر مشتری نتواند محصولی را پیدا کند، پس آن را خریداری نمی کند."
می توان گفت به عقیده ایشون usability یه متغیر کیفی است که بیان می کند که بیان می کند که رابط کاربری چقدر قابل استفاده است.
5 ویژگی را برای usability بیان می کند:
بسیار واضح است که اگر وبسایت یا اپلیکیشن، به سادگی قابل استفاده نباشند یا کاربر را مجذوب نکنند، کاربر آن را ترک خواهد کرد و میتواند هزینه های زیادی برای بازگرداندن دوباره کاربر ایجاد کند.
به قول Marc Hassenzahl، در تعریف UX که میگه :"تجربه را میتوان داستانی دانست که از گفتگوهای اشخاص با دنیای خودشون، از طریق عملی پدیدار می شود"
به طور خلاصه می توان UX را اثر متقابل(interaction) بین کاربر و محصول یا سرویس دانست، می توانم در اینجا به تفاوت دو کلمه تجربه(Experience) و دانش(knowledge) اشاره کنم که تجربه رخدادهایی معنی دار هستند و لزوما با دانش بیشتر، کسب نمی شوند و اینکه ما قراره تجربه بهتری خلق کنیم لزوما به معنای این نیست که دانش کاربر را بالاتر ببریم!
برای مثال سوالاتی که ذهنمون را برای طراحی تجربه کاربری مشغول می کند:
این ها تعدادی از سوالاتی هستند که ذهن محققان تجربه کاربری را به خود مشغول می کند تا به نظریه پردازی، خلق مدل ها و تنظیم قوانینی را برای خلق تجربه کاربری بهتر هدایت کند.
به قول Yun Jong Yong (مدیرعامل سامسونگ) که میگه: "طراحی خوب مهمترین راه تمایز ما از رقبا است"
به طور شفاف همه چیز برای عملکرد موثر ما در دنیا ساخته می شود و هدف از طراحی، ایجاد راه حلی هست که به طور موثر، مشکلمان را حل کند اما به قول Norman Nielsen نکات دیگری نیز فراتر از طراحی وجود دارند: زیبایی شناسی(aesthetics) ، جذابیت(attractiveness) و زیبایی(beauty) هستند.
به قول Miller که میگه: "زمانی که مردم می خواهند محصولی مشابه را انتخاب کنند(اقیانوس قرمز)، طراحی خوب می تواند نقش بحرانی را در فروش محصول ایجاد نماید" یا به قول Norman Nielsen که میگه:"زیبایی و مغز، لذت و usability باید دست به دست هم دهند"
تحقیقاتم نشان میداد که ارتباط زیادی بین اعتبار(credibility) و طراحی آن وجود دارد؛ برای مثال وقتی سایتی از اعتبار کمتری برخوردار باشد ، کاربران تمایل دارند سایت را به سرعت ترک کنند، خرید نکنند، ثبت نام نکنند و بر نگردند.
موارد مهمی در زیبایی شناسی:
به قول استیو جابز که میگه:"طراحی فقط آن چیزی نیست که به نظر می رسد؛ طراحی، نحوه کارکرد آن است(Design is how it works)"
ست گودین میگه: "برای محصولاتتان دنبال مشتری نباشید، برای مشتریانتان، محصول پیدا کنید"
پس بسیار مهم است که مشکل را به درستی تجزیه و تحلیل کنید تا بتوانید یک محصول موفق ایجاد کنید؛ یک محصول وجود دارد، چون داره نیازهای کاربران را حل می کند. به نظرم درست مثل هر محصول، هر رابط(interface) برای حل یک مشکل ایجاد می شود. هر رابط، تفاوت منحصر به فرد خود را دارد و همه آنها با توجه به مهمترین وظایف خود چارچوب طراحی(design framework) خود را ایجاد می کنند. نکته مهم این است که این وظایف برای کاربران قابل دسترسی(accessibility) و قابل توجه باشد و این است که عملکرد یک وب سایت را مشخص می کند.
+ مثلا اگر بخواهم قابل دسترسی(accessibility) را بازتر کنم میتوانم به قانون Fitts که توسط Paul Fitts ایجاد شده است روشی مناسب برای توضیح و پیاده سازی قابلیت دسترسی در یک وب سایت است. طبق قانون Fitts’s ، زمان حرکت در یک منطقه هدف تابعی از فاصله و اندازه است (در این لینک می توانید لیستی از قوانین تجربه های کاربری را مشاهده کنید)
سادگی، برای بیان عملکرد بسیار اهمیت بالایی دارد، اگر افراد نتوانند سریع آن را درک کنند، حاضر به ماندن در یک صفحه نخواهند بودو هرچقدر یک رابط، پیچیده تر باشد می تواند کاربران را به راحتی بترساند. به همین دلیل ، کوتاهترین زمان یادگیری، فاکتور اصلی کارایی است؛ شروع ساده و روشن ضروری هست، پس از به دست آوردن کاربران، می توان آن را با ویژگی های پیچیده تری ادامه داد.
موارد مهمی در عملکرد:
زیبایی شناسی و عملکرد در کنار هم ترکیبی واقعی از یک طراحی خوب را می سازد که کاربران مایل به تجربه آن هستند.
منابع: