این سوالات و خیلی سوالات دیگه پاسخشون می شه مدیریت چابک!
شرکتها میخواهند در پول خود صرفهجویی کنند در حالی که بهترین خدمات را به مشتریان ارائه میدهند، اما اغلب سادهترین راه برای بازخورد غیرقانونی مشتریان را فراموش میکنند: فقط از مشتری بپرسید . دنیای چابک/ ناب بر تعامل بیشتر با مشتریان و توانایی تغییر آسان مسیر بر اساس بازخورد مشتری تمرکز دارد. فرآیندها واقعاً تجربی هستند، که به تیم این فرصت را میدهد تا بهجای اینکه پروژه را بر اساس فرضیات و تئوری بنا کنند، به سرعت با مطالعه و مشاهده سازگار شوند.
شاید بد نباشه مقاله مدیریت چابک چیست رو بخونید
روی لینک زیر کلیک کن
https://www.ahmadzadeh.academy/what-is-agile-management/
چرا چابک برویم؟ در اینجا شش مزیت برتری که پس از اجرای روشهای Scrum و Agile برای برخی از مشتریان خود تجربه کردهام آورده شده است:
آیا این ضرب المثل را شنیده اید که "سریع شکست بخورید"؟ من می دانم که هر پروژه ای با اهداف موفقیت آمیز شروع می شود، اما واقعیت این است که همیشه اینطور پیش نمی رود. شاید حتی پروژه نباشد، بلکه یک ایده یا ویژگی باشد که روی آن کار میکنید و ارزشی را که فکر میکردید اضافه نمیکند.
"شکست سریع به جلو" استنباط می کند که این شکست به سرعت اتفاق می افتد و شما می توانید از آن درس بگیرید و ادامه دهید. در فریم ورکهای Agile ، تلاشهای غولپیکری برای تحلیل اولیه وجود ندارد. شما در حین رفتن یاد می گیرید و در صورت نیاز تغییر می کنید. شرکت ها دیگر نیازی به هزینه 20 میلیون دلاری ندارند و 18 ماه صبر می کنند تا یک برنامه جدید راه اندازی شود. Agile می تواند برنامه را به صورت تدریجی تولید کند و مشاغل می توانند تقریباً بلافاصله بازگشت را تجربه کنند. برنامه به سرعت و با سرمایه گذاری اندک شروع به تولید بازگشت سرمایه (ROI) می کند.
چارچوب های چابک بر حداقل محصول قابل دوام (MVP) و حداقل محصول قابل بازار (MMP) تاکید دارند. اینها دو مفهوم ناب هستند که امکان سرمایه گذاری کوچک و مطمئن را فراهم می کند که می تواند به سرعت ارائه شود.
یک MVP یک ایده را آزمایش می کند و مکانیزم یادگیری را ارائه می دهد. شما اساسا یک نسخه اولیه نرم افزار را منتشر می کنید تا ببینید بازار چگونه به آن پاسخ می دهد. اغلب وجود ندارد یا دارای عملکرد «دارونما» است، اما هدف کامل این است که مشخص شود آیا این مفهوم ارزش دنبال کردن دارد یا خیر. وسیله ای برای آزمایش فرضیات شماست.
MMP یک نرم افزار کاملاً کارآمد است. این شامل حداقل مجموعه ویژگی هایی است که یک کاربر به آن نیاز دارد. این به یک کسب و کار این توانایی را می دهد که سریعتر وارد بازار شود و در مورد افزودن ویژگی های آینده تجربی باشد. به جای اینکه ماهها منتظر بمانیم تا محصولی را با تمام زنگها و سوتهایی که فکر میکنیم یک کاربر میخواهد ارسال کنیم، آنچه را که میدانیم در حال حاضر میخواهد ارائه میکنیم.
به یاد داشته باشید: به طور کلی، چارچوب چابک بر کار در تکرارهای کوتاه (یک تا چهار هفته، که رایج ترین آنها دو هفته است) تأکید دارد. هر تکرار به یک افزایش محصول بالقوه قابل حمل ختم می شود، که به کسب و کار توانایی انتشار تدریجی را می دهد.
ذینفعان کاربران، مشتریان یا هرکسی هستند که علاقه خاصی به نرم افزار دارند. در رویکردهای چابک، ذینفعان به شدت درگیر فرآیند هستند و بازخورد آنها دائما درخواست می شود. برای اطمینان از اینکه در هر مرحله ارزش افزوده میکنیم، در طول تکرار از ذینفعان نظرشان را جویا میشویم.
ذینفعان احساس می کنند درگیر هستند و بخشی از فرآیند هستند. آنها می دانند که ما برای آنها کار می کنیم و به نیازهای آنها اهمیت می دهیم. امتیاز این کار این است که ما در حال ساختن چیزهای درست هستیم و می توانیم فرضیات خود را در "زمان واقعی" آزمایش کنیم.
در طول فرآیند توسعه چابک ، کارکنان به شدت درگیر فرآیند و تصمیم گیری هستند. آنها خرید می کنند و مستقیماً با سهامدارانی که می توانند به سؤالات حیاتی پاسخ دهند، کار می کنند. تاکید بر مکالمه به جای مستندات جامع است.
جو تیم با متدولوژی های Agile درخشان است. تیم ها متعهد به تکمیل کار به عنوان یک واحد هستند که آسیب پذیری محل کار را کاهش می دهد و دانش اعضای تیم را افزایش می دهد. آنها به طور جمعی در جهت یک هدف مشترک کار می کنند و به عنوان یک واحد موفق یا شکست می خورند. این یک محیط سرگرم کننده است که منجر به کاهش نرخ فرسایش می شود.
در نهایت، تکرارها کانالی از کار را برای آنها فراهم می کند که دائماً با آخرین آتش قطع نمی شود. آنها میتوانند کاملاً روی یک ویژگی و کار در حال انجام تمرکز کنند، بدون اینکه نگران منحرف شدن توسط آخرین ایده مدیریت باشند. مدیریت خرد نمی تواند وجود داشته باشد.
چابک فرآیندی کلی و جامع است که شفافیت و رفاقت سازمانی را ایجاد می کند . مردم صادق هستند و برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش می کنند و به آنچه که برای رسیدن به آن برنامه ریزی کرده اند دست می یابند. چشم انداز سیاسی کاهش یافته است. محیطهای اداری باز که تشویق میشوند سلسله مراتب سازمانی را صاف میکنند و حس اجتماعی بیشتری ایجاد میکنند.
با کاهش ریسک، پذیرش تغییر، داشتن زمان سریعتر برای بازار و مشارکت دادن سهامداران - کسبوکارها با ساختن محصول مناسب به جای مبتنی بر توسعه بر فرضیات، در هزینههای خود صرفهجویی میکنند. تیم بسیار سازنده است و آنها احساس می کنند کاملا درگیر این فرآیند هستند. هزینه ها کمتر است زیرا تأکید بر ساختن دقیقاً آنچه مورد نیاز است است، نه طراحی زنگ ها و سوت هایی که هرگز استفاده نمی شوند.
مفاهیم کلیدی تحلیل کسب و کار در راهنمای BABOK:
https://www.ahmadzadeh.academy/key-of-babok/
مدیریت چابک:
https://www.ahmadzadeh.academy/category/article/agile_article/
تحلیل کسب و کار:
https://www.ahmadzadeh.academy/category/article/ba/
مدیریت پروژه:
https://www.ahmadzadeh.academy/category/article/project-management-article/