
یکی از چالشهای بزرگ در نقشهای ارشد فنی، تعیین مسیر و اهداف فنی تیم است. مهندسان ارشد و مدیران مهندسی اغلب در تنظیم نقشه راه فنی دچار سردرگمی میشوند؛ زیرا آموزش محدودی در این زمینه وجود دارد، رقابت با مدیران محصول آموزشدیده مشکل است و برخی سازمانها مسئولیت تعیین اولویتها را بهطور کامل به مدیر محصول محول میکنند. اما حقیقت این است که داشتن چشمانداز فنی قوی لزوماً یک استعداد ذاتی نیست، بلکه حاصل بررسی ساده و مداوم مشکلات واقعی است.
اکثر مدیران مهندسی و مهندسان ارشد در نخستین تلاشهای خود برای تدوین نقشه راه، تیم را به پرسش از ایدهها و راهکارهای پیشنهادی دعوت میکنند. این رویکرد معمولاً به نتایجی ناکارآمد ختم میشود به دلایل زیر:
در نتیجه فهرستی مانند موارد زیر شکل میگیرد:
اما غالباً دلیل اصلی انجام این راهکارها که حل یک مشکل مشخص است، فراموش میشود و بعد از چند چرخه کاری، بحثها حول راهکارها بدون یادآوری مشکل اولیه ادامه مییابد.
نقطه ضعف بزرگ این روش، ناتوانی در شناسایی و اولویتبندی مشکلات اصلی است. وقتی فقط راهحلها را اولویتبندی میکنید، اجرای آنها ممکن است بدون رفع مشکلات اساسی صورت گیرد. اما با اولویت دادن به مشکلات واقعی، مجبورید به اصلاح مسائل بنیادین بپردازید؛ کاری که نمیتوان بیپایان به تأخیر انداخت.
هر اقدامی باید به حل یک مشکل خاص ختم شود. تیم را حول بزرگترین مشکلات هماهنگ کنید و نقشه راه فنی خود را بر اساس حل آنها ترسیم نمایید. بازبینی دورهای فهرست مشکلات برای حفظ اعتبار آن ضروری است.
برای حل مشکلات، اول باید بدانید مشکلات در کجا وجود دارند. در اکثر تیمهای نرمافزاری مشکلات در این حوزهها قابل ردیابی است:
این منبعهای شکست قابل بررسی و قابل اندازهگیری هستند و میتوان بر اساس آنها فهرستی از مشکلات اولویتبندی شده را ساخت؛ مثلاً:
سپس میتوانید راهحلهایی برای حل این مشکلات طراحی کنید. گرچه ساده به نظر میرسد، اما روشی قدرتمند برای تعیین مسیر فعالیتهاست.
اولویتبندی بدهی فنی در صنعت بسیار پیچیده و بحثبرانگیز است. بخشی از مشکل این است که مهندسان اغلب در بیان دلایل اهمیت بدهی فنی ضعیف عمل میکنند و مدیران محصول نیز برای رقابت با کارهای محصول به اجرای تحقیقات مفصل اولویتسازی نیاز دارند که منصفانه نیست. در نتیجه تیمها معمولا به توافقات درصدی برای اختصاص زمان به بدهی فنی تن میدهند تا از دعوا پرهیز کنند.
مهندسان باید بهتر به دلایل منطقی بدهی فنی توجه کنند، بهعنوان مثال:
در نهایت با چارچوببندی مسائل بهصورت مشکلات واقعی، میتوان درباره اولویتها تصمیمگیری معقولی داشت.
در حالت ایدهآل، بدهی فنی باید در حین انجام کارهای دیگر در آن بخش کد برطرف شود، اما اگر قصد دارید زمان مستقلی برای آن اختصاص دهید، حداقل دادههای کمی برای پشتیبانی ادعای خود داشته باشید. گاهی اوقات باور قوی به رفع یک بدهی فنی تنها پس از تحقیقات و تحلیل این دادهها اثبات میشود.
توسعه مبتنی بر مشکل، رویکردی ساده و بدیهی است که متأسفانه بسیاری از مهندسان و مدیران مهندسی از آن فاصله گرفتهاند . این روش به تیم های توسعه کمک میکند هنگام تدوین نقشه راه فنی، مشکلات واقعی تیم را شناسایی کرده، بر بزرگترین آنها تمرکز کنید و برنامهای برای حلشان ایجاد نمایید. بعلاوه، این رویکرد قابلیتی را فراهم میآورد تا بهراحتی راهحلهای غیرفرضی را رد کنید و تیم خود را بر اساس چرایی کارها متحد نگاه دارید.