امروز در مسیر رفتن به سر کار،داخل واگن مترو در حالی که اکثر مسافرین یا سرشان گرم گوشی موبایلشان بوده و یا داشتند چرت مرغوب صبحگاهی میزدند،ناگهان یک پیر مردی با صدای بلند و به طور پی در پی مسافران را به ذکر صلوات دعوت کرد!
البته برخلاف سالهای قدیم و یا مکانهای عمومی دیگر که معمولاً حاضرین این دعوت را لبیک گفته و صلوات میفرستادند،در اینجا به غیر از خود گوینده هیچ کسی صلوات نفرستاد!
این اتفاق به روشنی تایید این مطلب بود که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
اما آن فرد که ظاهرا خطیبی قهار بود،بدون هیچ گونه ناراحتی شروع به وعظ سخنرانی و نصیحت حضار داخل سالن کرد!
در حالی که مشخص بود هنوز حاضرین سرشان به موبایلشان گرم است و هیچکس به حرفهای این فرد گوش نمیداد،یک آقایی که ظاهرا به واسطه صدای این پیرمرد چرتش پاره شده بود،نسبت به این کار ایشان واکنش نشان داده و معترض شد.
اعتراض این آقا مبنی بر این بود که مترو یک مکان عمومی است و اول صبحی که همه دارند می روند به کار و زندگیشان برسند،جای این کارها نیست که شما بخواهی یک بلیت مترو بخری و بیایی دیگران را موعظه کنی،شما اگر خیلی اهل نصیحت کردن هستی بهتر است خانه بمانی و بچه هایت را نصیحت کنی!
از آن طرف هم آن پیرمرد که آدم کارکشته ای بود و بیدی نبود که با این بادها بلرزد،اصلا جا نزد،بلکه شروع به مغالطه کرد و گفت من از خودم حرفی نمی زنم و حرفهایم همه سخنان خداوند است که در قرآن آمده و دستور به امر به معروف داده و من وظیفه دارم آدمهای غافلی مثل تو را امر به معروف کنم تا جامعه اصلاح شود!
پیرمرد وقتی با اعتراض های مجدد جوان مواجه شد به سیم آخر زده و بلند بلند فریاد زد که تو ملحدی و در برابر مقدسات می ایستی و حرفهای خدا را انکار می کنی و...
متاسفانه در این لحظه من به ایستگاهی رسیدم که می بایست برای تعویض خط مترو از قطار پیاده می شدم و دیگر از سرنوشت ماجرا و اینکه چه اتفاقی برای آن جوان افتاد بی اطلاع هستم.
در تمام طول امروز،ذهنم مشغول این اتفاق رخ داده در مترو بود.
فکر کردم که در طول تاریخ چه انسانهای بسیاری که برای به کرسی نشاندن حرف خود،از تقدس نمایی نهایت سوءاستفاده را کرده و مخالفین خود را خاموش کرده اند.
یکی از مشهورترینشان گالیله بوده است.
به نقل از ویکی پدیا:«شهرت گالیله، بیشتر به دفاع علمیاش از مدل کوپرنیک برمیگردد. کوپرنیک، پیشاز گالیله گفتهبود که خورشید به گرد زمین نمیچرخد. رد مدل زمینمرکزی کلیسا، که صدها سال همچون سخنی آسمانی تلقی میشد، به محکومشدن گالیله در دادگاه تفتیش عقاید انجامید؛ و اگر توبه نکردهبود، چهبسا زنده در آتش سوزانده میشد!»
حالا ایشان که گالیله بودند و بالاخره در طول زمان،حقانیتشان اثبات شده است ولی واقعیت این است که این یک ترفند کثیفی برای سودجویانی است که با برچسب تقدس بر هرچیزی که خودشان می خواهند،امکان نقد و بررسی و اعتراض بر هر امر اشتباه و غلطی را گرفته و با منسوب کردن مسأله به خداوند و در تضاد قرار دادن مخالفین با امرالهی راه هرگونه تفکر و اندیشه را بسته اند،روشی که عموما با استقبال فراوان عوام نیز مواجه شده و درنهایت همیشه حکم به تکفیر خواص و اندیشمندان و متفکران داده اند.
البته جای امیدواری است که در زمانه حاضر که عصر روشنگری و تفکر است،با استمداد از این همه اطلاعات که به مدد تکنولوژی در اختیار همگان است،راه بر این سوءاستفاده های تقدس گرایی برای همیشه بسته شود.
در پایان از شما صمیمانه تشکر می کنم که نوشتار من را مطالعه کردید و مشتاقانه امیدوارم که شما همچنان پیگیر مطالب دیگر من نیز باشید.
دوستدار شما
علی میرکمالی
یکشنبه
سی ام مهرماه یکهزار و چهارصد و دو
1402/7/30
باکمال احترام از شما دعوت می کنم؛«عزیزم کجایی؟دقیقاً کجایی!»که من به تازگی در سایت ویرگول منتشر کردم را نیز بخوانید،بدانید و به کاربرید:
اگر مایل به دیدن مطالب کاملتر و ویدئو های بیشتر در زمینه یادگیری مهارت هستید،به شما پیشنهاد می کنم که به کانال تلگرام من به آدرس زیر بپیوندید: