دختر شیرینی می برد آب، برای بابا
خنک آبی از یار می شود روح افزا
و علی آب حیات است برای دنیا
فاطمه دریا بود پر موج از مولا
دختر است یار پدر بعد کوچ مادر
فاطمه رفت اما یادش همراه پدر
طعنه بر کوه زند صبر ناب دختر
به درستی کو هست آیتی از مادر
اینچنین مادر هم بوده با پیغمبر
و کشیدست بر دوش غم آن دین آور
بعد احمد، زهرا در دفاع از اسلام
مانده بودست تنها در میان اجسام
ناگهان آبی آب رو به تاریکی رفت
و شبی بی پایان رو به ناپاکی رفت
چه رسیده بر او که پدر قاب شدست
مادر ما نیلی ، آب خجل آب شدست