پیدای و پنهان من، آب به آتش زنی
گر بنمایی رخت، بار به جانم دهی
در طلبت دم به دم، می سرایم عزل
گر بنوازی مرا، چنگ به چنگم دهی
تا که بیابم تو را، بر همه جا میزنم
گر تو بپایی مرا، دیده به راهم دهی
در پی دیدار تو، تا به سما می پرم
گر بپرانی مرا، بوسه به کامم دهی
قفل تنم بر دل و جان به فدای دلت
گر برهانی مرا لب به لبانم دهی
تا که برقصانیم، زیر و زبر می شوم
گر بلقایی مرا، گوش به سازم دهی