O_oali·۳ سال پیشبدون تیتر ...این نامه را برای تو مینویسم . :)برای تو مینویسم شاید زمانی که داری میخوانی اشدر حال شانه کردن مو های قهوه ای تیره ات باشی ، که ای به قرب…
O_oali·۴ سال پیشتاریکی . . .ای من تمام اینها برای تو است: آنچنان در تنهاییت خواهی ماند و در تاریکی پر از وحشت بچگی همان تاریکی و تنهایی که ترس از آن همیشه در وجودم ب…
O_oali·۴ سال پیشمرگ...روی قبرم اینکونه بنویسید: "موریانه ها زهرمارتان باد" این تن ک میخورید پر از حسرت هایی شیرین بود که به تلخی وابسته به عشق و درد تبدیل شد .…
O_oali·۴ سال پیشنم نم و پایانباز باران با ترانه میخورد بر بام خانه خانه ام کوو خانه ات کوو آن دل دیوانه ات کوو روز های کودکی کوو روز های بچگی کوو فصل خوب سادگی کوو یادت…
O_oali·۴ سال پیشدختری با یک رُز آبی...داستانی واقعی.. :)از روی نیمکت بر خواستم.لباسم را مرتب کردم و به تماشای بازی انبوه جمعیتی از ورزشگاران داخل قفس ؛ مشغول شدم.به دنبال دختری…