علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

درباره سریال بی‌همگان

بی‌همگان از تولیدات رسانه‌ ملی است که بهرنگ توفیقی و اصغر هاشمی کارگردانی آن را بر عهده داشته‌اند. سعید جلالی و علیرضا کاظمی‌پور کجای قصه ایستاده‌اند؟ نویسنده‌هایی که تنها نام خود را پای یک اثر می‌بینند و حذفیات انبوه آن را هنگام پخش احساس نمی‌کنند. چرا بهرنگ توفیقی اسم خود را از پای این اثر در تیتراژ قسمت‌های اخیر حذف می‌کند؟ چرا رسانه ملی اثری تولید می‌کند که بعد مجبور شود آن را سانسور کند؟ ما داستانی را که عاشقانه‌های دو همسر، دعواهای خیابانی دو جنس مخالف، امیرعلی (محمد صادقی) و الناز (میترا رفیع)، را قیچی می‌کند چگونه دوست داشته باشیم؟ من هرگز سریال نمی‌بینم چه ایرانی باشد چه خارجی؛ چرا که حس می‌کنم رسالت هنری در چنین پروژه‌هایی زیر سوال می‌رود؛ از سویی دیگر تماشای سریال به طور کلی وقت تلف کردن است، اما گاهی به بهانه کوچک در کنار خانواده بودن مجبور می‌شوی سریال ببینی. در میان سریال‌هایی که از تلوزیون شب‌ها دیده‌ام با جرات می‌گویم «بی‌همگان» سعی در شکل دادن یک درام-خانوادگی مدرن داشت. متنی که سعی دارد قصه‌ای نامتعارف را به گونه‌ای تعریف کند که به باور جامعه، ناهنجاری تزریق نشود و این همه خواستگاه یک اثر هنری است. آنچه درام را شکل می‌دهد شخصیت است. شخصیتی که «بی‌همگان» از امیرعلی ساخته مردی خانواده دوست و در عین حال بد شانس است که به خوبی بر موج سینوسی زمان سوار می‌شود و بر چیزی که باور دارد می‌ایستد. الناز قصه نیز دخترانگی‌های مرسومِ مدرنی دارد. آنچه امیرعلی را به الناز نزدیک می‌کند دقیقا همان حسی است که امیرعلی و...

برای مطالعه متن کامل کلیک کنید.

سریالبی همگانمیترا رفیععلی رفیعی وردنجانیمحمد صادقی
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید