حیوان ساخته ساندیپ ردی وانگا فیلم دوست داشتنی است. باید اعتراف کنم که دوسالی بود فیلم به این باحالی ندیده بودم. اگرچه هنوز با سینمای هند و اصرارش بر قهرمانبازی و نگاه مردانه داشتن به یک زن مشکل دارم اما نمیتوان این فیلم را نادیده گرفت. سینمایی که در آن راجکومار هیرانی مسئله دارد و ترانههایش سیاق ملودیک به فیلمنامه میبخشد. فیلم ریتم مناسبی در مواجهه با ترانهها و همسو شدن آن با قصه برقرار کرده و همینطور وقتی دوربین کلوزآپ شخصیت را میگیرد ما حیوانی درون او میبینیم که تشنه به انتقام گرفتن است حال میخواهد این انتقام از همکلاسیهای خواهرش باشد یا از کسانی که به پدرش سو قصد دارند. فیلم به مراتب پدر و جایگاهش در ارتباط با فرزند خویش را درست نشان داده. از وقتی که همراه با ترانه، اسلو میبینیم که شخصیت در جستوجوی پدر است تا وقتی که رد کاغذ مچاله شده در دست او ظاهر میشود این میزان از علاقه نیازی به سوکوروف بازی و «پدر و پسر» او ندارد. آنچه باعث پیشرفت در سینمای هند شده نقدهای تمسخر آمیزی است که بعضا به فیلمهای خیلی آبگوشتی آن وارد است. مثلا در یک سکانس از سینمای هند در یکی از پلتفرمهای مجازی دیدم که طرف تیر را با دهانش میگیرد و بعد از جویدن، آن را مانند رگبار به سمت دیگران شلیک میکند. این حجم از دروغ در خیال که هیچ پای منقل هم منطق ندارد و...