مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست اثری سرگرم کننده برای سینما دوستان است که هیچ بوی سینمایی از آن استشمام نمی شود. جان واتس که کارگردانی برخی نسخه های پیشین این مجموعه را بر عهده داشته است، خلاقیتی برای نظام حاکم در استودیو و اقتصاد سینمایی مارول انجام داده که به سرمایه گذاران این اجازه را می دهد از پیتر پارکر به عنوان یک برند مقابل «بتمن» بهره برند. اما مسئله ای که با نام یک تماشاگر جدی سینما، جدای از نقادی، با آن پیدا می کنم، زاویه ای است که کلیت اثر با پیشینه و آینده خود گرفته. فیلم می خواهد ابرقهمانان دوست داشتنی را در یک قاب داشته باشد که متاسفانه اندک باور داستانی بیننده نسبت به ابرقهرمانی و ضد قهرمانی را تخریب می کند.
*غُصه های بی قِصه
به سکانس شروع فیلم خوب دقت کنید. پیتر پارکر با یک خبر جعلی مجرم شناخته می شود. شروع فیلم به همان اندازه جعلی و ساختگی است. فیلم تا ملاقات با دکتر استرنج برای یک بیننده جدی سینما شروع نمی شود. قصه در فیلم شکل نمی گیرد و مجموعه ای از دغدغه های اجتماعی که به عقیده من تلاشی است برای بقا دنیای ابر قهرمانی مارول باعث ایجاد کشمکش هایی می شود که از پیش سوخته اند. کشمکش هایی که بیننده برای یافتن چرایی، چگونگی طرح داستان را دنبال نمی کند بلکه و...
برای ماطلعه کامل این یادداشت به مجله سینمایی برداشت بلند مراجعه نمایید