تو این مقاله قراره که «نرمافزار مدیریت ارتباط با مشتری دیدار» رو به عنوان یه کیس روی میز بذارم، به قلب❤️ اون نفوذ کنم و براتون سر حوصله بگم که چرا از دیدار خوشم میاد و دوست دارم ازش صحبت کنم.
میخوام براتون بگم که چرا تو حوزه «دیجیتال مارکتینگ» به ویژه «بازاریابی محتوایی» قرار نیست حتما دست به سینه تو کلاس درس بشینیم. ما میتونیم از یه سایت یا کسب و کار هم چیزهای مختلفی رو یاد بگیریم. به نظر من این مطلب رو از دست ندین. چون لحظه به لحظهاش جذابیتهای خاص خودش رو داره.
پ.ن: این رو هم بگم که من معمولا نوشتههامو تو ویرگول با لحن «دوستانه و صمیمی» مینویسم؛ اما این دفعه خواستم با لحن محاوره بنویسمش. چون یه جورایی خود این سرویس هم بامزهست.
اجازه بدین براتون یه مثال بزنم. یه فرد علاقهمند به بازیگری رو در نظر بگیرین. این آدم برای اینکه بازیگری یاد بگیره اولش میره تو چند تا کلاس ثبتنام میکنه تا چند تا تکنیک یاد بگیره. بعدش میره فیلم خوب میبینیه و اون فیلم رو خیلی خوووب هم بررسی میکنه.
این اوضاع برای ما هم که تو حوزه وب فعالیت میکنیم برقراره؛ یعنی ما نه تنها باید تو دورههای آموزشی معتبر ثبتنام کنیم و چیز میز یاد بگیریم. بلکه باید سایت خوب هم ببینیم، کسب و کار خوب رو هم بررسی کنیم و ازش خوب یاد بگیریم.
برای همین دوست دارم دیدار را رو به عنوان یک سایت و کسب و کار خوب بررسی کنم و نتیجه رو با شما به اشتراک بذارم.
سه تا موضوع هستن که میخوام بهشون اشاره کنم. البته فقط خشک و خالی اشاره نمیکنم. من این کار رو با زدن چند تا مثال انجام میدم تا موضوع قشنگ براتون جا بیوفته.
این کسب و کار خیلی قشنگ و تر تمیز، هنر متفاوت بودن رو اجرا کرده. بیایین با هم یه سفر به دل دیدار داشته باشیم. از نظر من دیدار، نسخه ویژه خودش رو داره. نگفته که اِ چه خوب! فلانی و بهمانی هم یه سایت دارن ما بریم زود از اونا کپی کنیم. در عوض، سعی کرده متفاوت عمل کنه. بیاین چند تا مثال رو با هم بررسی کنیم:
به این اسکرین از صفحه اصلی سایت دیدار نگاه کنین.
چند تا سایت ایرانی دیدین که از سبک آماده و خارجی دوری کنه ؟ به متنی که به کار برده، لحنی که نوشته و رنگهایی که استفاده کرده نگاه کنین. همه چیز تو این صفحه از ظاهر، فونت، لحن، المانها و توضیحاتی که آورده شده، جدید و خلاقانهست.
یه کم اسکرول میکنیم و میاییم پایینتر. با این بخش که «دیدار مورد اعتماد هزاران مشتریه» روبهرو میشیم.
یه کوچولو که بیشتر اسکرول میکنیم و میاییم پایین بخشی که داره که توی اون محصولش رو آورده و درباره دونه دونه بخشهاش توضیح داده. تو این بخش هم سعی خودش رو کرده که متفاوت عمل کنه و مثل بقیه نباشه.
چنین خلاقیتی تو اجرا باعث میشه که مخاطب تو اولین برخوردش، جذب این تفاوت و تازگی بشه و کمی بیشتر مکث کنه. این ماجرا به ویژه تو دنیای شلوغ وبمون مثل پیدا کردن الماس تو معدن ذغال سنگه!
ما سایتهای زیادی رو در همین حوزه میبینیم؛ اما کدوم یکیشون تو ذهنمون میمونن؟ از نظر من، دیدار، این به یاد موندن و این فضا رو ایجاد کرده.
مدل ثبت نظر مشتریان هم تو دیدار متفاوته. دیدار یه خلاقیتی به کار برده و اومده نظر مشتریاش تو سوشال مدیا (از اینستاگرام گرفته تا لینکدین) رو هم جمع کرده و تو یک صفحه به صورت عکس گذاشته.
این باعث میشه که من به عنوان یه مشتری خیلی راحتتر به این مجموعه اعتماد کنم.
تو دیدار، اینطوری نیست که بلاگش یه ساز بزنه، سایتش یه سازه دیگه. در واقع، بلاگ دیدار در خدمت فروشه محصولاتشه. به چند دلیل:
مثلا اگه وارد مقاله «چطور در برخورد اول تاثیر خوبی روی مشتری بگذاریم؟ نکاتی برای first impression تاثیرگذار» بشین و همینجور اسکرول کنین و به انتهای مقاله برسین به این کال تو اکشن جذاب میرسین که وقتی با موس روی اون کلیک میکنین تصویر کاراکتر توش یعنی آقا ایمان، تکون میخوره و به سمت چپ نگاه میکنه. حالا سمت چپ چه خبره؟ اصل کال تو اکشن همونجاست! قسمت پایینِ همون کال تو اکشن هم گفته که اگه الان ساعت کاری نیست، برو تو دیدار ثبتنام کن ما خودمون بهت زنگ میزنیم. یعنی نگفته «تماس با ما» گفته «تماس ما با شما».
معمولا همه سایتها خبرنامه دارن؛ اما دیدار اومده منظمترش کرده و اسمش رو گذاشته «یکشنبهنامه». که من بهعنوان کاربر بدونم هر هفته در یک روز خاص ایمیل دریافت میکنم. به میکروکپیهاش و کپی رایتینگش توجه کنین. این موضوع باز هم باعث متفاوت شدن این خبرنامه میشه.
یکی از راههایی که دیدار برای دریافت لید از کاربراش استفاده کرده، ارائه کتابهای مختلف و کاربردی در زمینه فروش و ... است. این موضوع باعث شده که کاربرها یه دلیل خوب و مفید برای دادن لیدشون داشته باشن.
یه چیزی رو یادتون باشه.لزوما قرار نیست برای اینکه متفاوت باشیم، کارهای هزینه بر و عجیب و غریبی انجام بدیم. قراره یه کم فکر کنیم که چطور میتونیم جور دیگهای نگاه کنیم. چطور میتونیم «Out of the box» فکر کنیم؟ این مهمه!
خیلی وقتها اینطور فکر میکنیم که اگه قراره تو کسب و کار یا محتواهامون رشد کنیم، باید مسیر سختی رو بگذرونیم. حتی خود منم اینطوری فکر میکردم. البته الان یه مقدار دوزش رو آوردم پایین? دیدار میگه که این رشد به معنی سادگی و سادهتر شدنه.
این رو بذارین کنار این حقیقت که دیدار یه کسب و کار پیچیدهست که فروختن اون هم پر از پیچیدگیه؛ اما اومده و این پیچیدگی رو ساده کرده. این در حالیه که بیشتر وقتها ما میایم چیزهای ساده رو هم پیچیده میکنیم! بذارین از خلاقیتهای دیدار تو این بخش هم براتون مثال بزنم:
لطفا به صفحه ویژگیهای دیدار سر بزنین، بعد برگردین و ادامه این متن رو بخونین.
معمولا دو تا راه برای گفتن ویژگیها وجود داره؛ راه اول اینه که یه جوری ویژگیهامون رو بگیم که انگار از دماغ فیل افتادیم و خیلی خفنیم. از اون مدلا که آقا دیگه رو دست ما چیزی بلند نشده!
راه دومش هم اینکه یه جوری ساده و قابل فهم از ویژگیهای محصولمون بگیم که ما رو به هدف اصلیمون یعنی فروش برسونه. دیدار از روش دوم استفاده کرده و این خفن بودنش رو در ساده کردن چیزهای پیچیده، عکسها، ویدیوهایی که از همکاراش میذاره، متنهایی که مینویسه و ... به نمایش گذاشته.
همینطور که تو این عکس میبینین دیدار با صدای بلند این رو اعلام کرده که به دنبال سادگیه. چرا؟ چون میدونه کسانی که میخوان سی آر ام بخرن هم به دنبال سادگی هستن. از طرفی، خود «CRM»، ابزارش، کارکرد و مفهومش یه چیز پیچیدهاس. دیدار این ماجرا رو با یه آموزش ساده 9 دقیقهای تموم میکنه!
پیشنهاد میکنم این ویدیو رو که «رادیو کارنکن» با «حمید محمودزاده» مدیرعامل دیدار داشته و توی کانال یوتیوبش گذاشته، حتما تماشا کنین. میبینین که بالای سردر اتاقش زده «Think Simple».
به این موضوع اشاره میکنه که چون اول کار دنبال پیچیدگی رفت، شکست خورد. البته از این ماجرا درس گرفت. درسی هم که گرفت این بود که در نهایت همهچیز باید ساده باشه حتی این ماجرا رو توی جریان سازمانش هم وارد کرد.
این تصویر رو نگاه کنین.
نوشته: «ما مشتریامون رو دوست داریم مشتریامون هم دیدار رو دوست دارن» شاید این صرفا یه شعار باشه ولی شاید وقتی باهاش کار کنیم یا از دیگران راجع بهش بشنویم از حالت شعاری در بیاد.
من چند وقت پیش به واسطه همکاری که با یه مجموعه داشتم از «CRM» دیدار استفاده کردم. همراهی دیدار برای من جالب بود.
ماجرای پیگیری کردنشون، اینکه بخوان سرویس رو دمو کنن، بعد کاربر رو به مشتری تبدیل کنن و حتی بعدش که میخوان ببینن که ما تونستیم با این محصول ارتباط برقرار کنیم یا نه. حتی به اون مجموعه قول دادن که یه جلسهای بذارن در مورد اینکه چقدر فروش داشتیم، رشد کردیم و اگه نکردیم، دلیلش چی بوده؟
به نظر من در گام اول، این ماجرا برای خودش اثربخشی داره. چون یه سرویس رو نمیفروشه و تمام. دیدار میخواد این سرویس رو به صورت ماهانه و سالانه بفروشه. برای همین، مشتری برایش مهمه و اون رو میذاره رو سرش.
خیلی خوشحالم که آموختههام از دیدار رو به اشتراک گذاشتم.
اگه به جز این سه مورد، درس یا نکته دیگهای در مورد کسب و کار دیدار وجود داره که به نظر شما میرسه یا اگه تجربهای از همکاری با این مجموعه دارین تو کامنتا برام بنویسین.
راستی اگه سرویس دیگهای هم تو این اکوسیستم داره کار میکنه و دوست دارین که دربارش بنویسم، حتما تو کامنتا بهم خبر بدین تا بعد از بررسی براتون ازش بنویسم.