علیرضا کیهان
علیرضا کیهان
خواندن ۳ دقیقه·۳ سال پیش

خلاصه علم مدیریت

خلاصه علم مدیریت

به قلم : علی رضا کیهان

مدیریت شامل سه سطح میشود :

سطح اول : مدیریت

سطح دوم یا میانی : کارمندان

سطح سوم یا پایانی : نگهبان درب ورودی


من نفر اول تخصص خودم در دنیا هستم .

تصمیم گرفتم فقط

برای یکبار ، (اولین و آخرین بار )

به سازمانی که من شایسته مدیریت آنجا هستم مراجعه نمایم و

برای یکبار ،(اولین و آخرین بار )

به جامعه فرصت دهم تا از تخصص من استفاده نماید .


همان موقع،تصمیم گرفتم فردا صبح، به آن سازمان مراجعه نمایم.

ساعت 8 صبح 24/08/1399 به مقابل آن سازمان مورد نظر رسیدم.

نه من مدیریت آنجا را میشناختم و نه مدیریت آنجا ،

من را میشناخت .

نه من کارمندان آنجا را میشناختم و نه کارمندان آنجا ، من را میشناختند .

و نه من نگهبان درب ورودی را میشناختم و نه نگهبان درب ورودی من را میشناخت.


ماشینم را روبروی درب ورودی سازمان پارک نمودم و پیاده شدم . به سمت دفتر نگهبانی رفتم . نگهبان جلو پنجره ایستاده بود.

با احترام به نگهبان درب ورودی سلام کردم .

به او گفتم : من باید به دفتر مدیریت بروم ولی نمیدانم کدام طبقه است .

او گفت : یا باید از مدیریت دعوت نامه داشته باشید و یا باید از مدیریت تماس بگیرند و شما را معرفی کنند .

من گفتم :اینجا کسی من را نمیشناسد .

« این من هستم که باید خودم را به آنها معرفی نمایم .من نفر اول دنیا در این کار هستم و آمده ام بگویم مایل هستم از دانش من استفاده شود .»


نگهبان از اتاقک نگهبانی خارج شد و ما روبروی هم قرار گرفتیم.

با دقت ،من را برانداز نمود و به چشمانم خیره شد ؛

سپس گفت : متاسفم .

باید از سوی مدیریت هماهنگ شود .


من ،برگه ای که از قبل از خلاصه فعالیت و کارنامه کاری ام را تایپ کرده بودم، به دستش دادم .

برگه را از من گرفت و با دقت خواند . سپس گفت :

لطفا ماشینتان را از کنار خیابان به داخل پارکینگ بیاورید و از پارکینگ با آسانسور به طبقه سوم بروید .

درب روبروی راهرو طبقه سوم،اتاق مدیریت است.

موفق باشید.


من مبهوت برخورد نگهبان درب ورودی شده بودم .


من به طبقه سوم رفتم و همان برگ خلاصه کارنامه خود را به مدیریت تحویل دادم و با برخورد عالی مدیریت مواجه شدم .

**************

چیزی نگذشت که من مدیر آنجا شدم و مدیر قبلی را به عنوان مشاور ارشد ، نزد خود نگه داشتم .


سطوح میانی که کارمندان هستند ، خیلی زود با مدیریت جدید کنار آمدند .

ولی برای من درک سطح اول (مدیریت )و سطح آخر (نگهبان )اهمیت بیشتری داشت .


چند روز پس از شروع مدیریتم ،

در زمان خروج از سازمان،مقابل اتاق نگهبانی توقف کردم و به نگهبان ‌گفتم :

اگر یک نفر آمد و‌گفت من بدون هماهنگی میخواهم به دفتر مدیریت مراجعه نمایم ،

این تو هستی که تشخیص میدهی آیا او می‌تواند به طبقه سوم بیاید یا نیاید .




در واقع ،

در مدیریت سالم و با بکارگیری هوشمندانه نیروی ها ،

حتی سطح آخر (نگهبان ) نیز ، می تواند توانایی تشخیص و ایجاد تغییر در سطح اول مدیریت را داشته باشد .


«علی رضا کیهان »



توضیح مطلب :


« در واقع،با توجه به اینکه بنده تا کنون به دانشگاهی نرفته بودم و این اتفاق، در زمان ورود بنده،در روز اول مراجعه بنده به دانشگاه شیراز به توصیه برخی اساتید جهت ارایه مطالبم به دانشگاه شیراز رخ داد و نگهبان درب ورودی با توضیح فوق، به من اجازه ورود داد. ساعتی نگذشت که من از دانشگاه شیراز خارج شدم و همان لحظه ،این موضوع بهانه ای شد تا مطلب را تقریر نمایم».

تعریف مدیریت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید