ایدئولوژی یعنی :
تحمیل یک عقیده آنارشیسم ،
مبتنی بر ایدآلیست افراطی .
ایدئولوژی یک مکتب یا یک گفتمان نیست ،
ایدئولوژی ، تولد یک اختاپوس است .
اختاپوس بدون مغزی که بر بازوهای زهر آلود خود ، عبارات دین ، اقتصاد ، فرهنگ ، اختلاف ،عدالت و مردم را خالکوبی میکند و در کل یک وظیفه
واحد دارد و آن
فلج کردن روح جامعه است .
حکومت ایدئولوژیک :
حکومت تاثیر پذیر و برآمده از سلایق و علایق حاکمان نسبت به عوامل درونی و بیرونی و تفسیر آن بر قوانین یک جامعه را حکومت ایدئولوژیک میگویند .
محصول تفکر ایدئولوژیک ،
دو گام ویرانکننده است .
اخراج تخصص - استخدام تقید .
تنها وظیفه تفکرات ایدئولوژیک،
نادیده گرفتن تمام قابلیت های یک موضوع و کشف و ربط گزاره ای نزدیک به آرمانهای ایدئولوژیک برای تشویق یا تنبیه است .
عجیب ترین
رفتار نظام های ایدئولوژیک ،
این است که
فقر شهروندان خود را رفاه
و
رفاه شهروندان دشمن را فقر
نشان می دهد .
بدترین
رفتار نظام های ایدئولوژیک ،
این است که در بادکنک تئوری توطئه چنان میدمند و انقدر
دشمن را بزرگتر از حد تصور نشان میدهند که دشمن دیگر دلیلی برای حضور پیدا نمیکند .
رایج ترین
رفتار نظام های ایدئولوژیک ،
استفاده از مدیران بی تجربه است .
انها خیلی راحت تمام دنیا را بر علیه شما متحد مینمایند .
کثیف ترین
شعار نظام های ایدئولوژیک ،
این است که
فقر را ثواب و رفاه را گناه جلوه دهد .
جاهلانه ترین
اولویت مسوولان ایدئولوژیک ،
یک تصمیم است :
همه چیز از اول .
خداوند انسان را آزاد آفرید ،
و مدعیان دینی ،
بدلیل نارضایتی از این تصمیم خداوند ،
انسان را به اسارت خود درآوردند .
حکومت های برآمده از انقلابهای مردمی ،به ۳ ایستگاه ختم میشود:
۱-تامین عقاید رهبران
۲-سرقت دارایی های کشور توسط مدیران به بهانه تامین عقاید رهبران ،
۳-نا امیدی عمومی و سکوت رهبران
درتمام سفرهایم،
از شرق شرق تا غرب غرب ،
همواره هویت و کرامت انسانها با نیکوکاری ، لبخند و حفظ حقوق دیگران اندازه گیری میشود ،،،،
به غیر از سرزمین هایی با هویت ایدئولوژیک و به شدت مذهبی که فقط یک واحد اندازه گیری دارند
و آن ««فکر های منجمد »»است .
خطرناک ترین انسانها، کسانی هستند که شغل آنها ، ارتباطی مستقیم با اعتقادات مردم دارد . انها برای کسب درآمد ، بی شرمانه خدا و فرستادگان خدا را بازیچه قرار میدهند و مهم ترین چیزی که برای ایشان اهمیت ندارد نفس انسان است .
حکومت ها برای بقا ، نیاز به هزاران دوست دارند بجز حکومت های ایدئولوژیک که بدون دردسر ، با یک دشمن بقایشان را تضمین میکنند .
در سرزمین های به شدت مذهبی ،
ابتدا ؛
انتقاد از حاکمان جایز و انتقاد از خداوند کفر تلقی میگردد ،
سپس ؛
انتقاد از حاکمان نیز مانند انتقاد از خداوند ،کفر تلقی میگردد .
و
دیری نمی پاید که انتقاد از خداوند جایز و انتقاد از حاکمان کفر تلقی میگردد .
در بحث با افراطیون مذهبی،(در هر کجای جهان )
اگر ساعتها نیز به طول بیانجامد ،
دست آخر به یک نتیجه خیلی واضح با فرد تندرو مذهبی خواهید رسید و آن ،
ترس به خطر افتادن
«عقیده های سازمان یافته»»
فرد افراطی مذهبی است ،
نه ترس به خطر افتادن دین و
مذهب بی زبان .
اگر یک پارامتر برای مقایسه نظام ایدئولوژیک و دمکرات وجود داشته باشد:
«جرأت نقد و شوخی با حاکم است .»
اگر در جامعه ای ،
نقد وشوخی با حاکم غیر ممکن باشد ،
میتوان نتیجه گرفت، ایدئولوژی با دموکراسی هیچگونه رابطه ای ندارد .
برای من جالب است
در ایام مذهبی ،
کسانی که در روز های عادی نیز دل به کار و تلاش نمیدهند ،
نگران به خطر افتادن دین و اعتقادات کسانی هستند که در ایام مذهبی نیز به کار و تلاش مشغول میشوند .
اگر مردم احساس کنند تعهدی به کشور ندارند یا حکومت آنها را از خود براند ،دیگر دلیلی ندارد کسی وظیفه اش را به درستی انجام دهد .
گوش های هر دو طرف ، بسته میشود و صدایی شنیده نمیشود .
یادم می اید هنگامیکه با ناظم مدرسه میخواستیم دو کلام حرف بزنیم ، کلمه اول را که میشنید ،میزد ،با چوب یا شلنگ یا سیلی ،فرقی نمیکرد ،میزد .
حوصله حرف را نداشت .زور دستش بود و سن و سالی ازش گذشته بود .
بعدا در دبیرستان ، ناظم جوانی داشتیم که حرف اول را که میشنید ،حرف دوم را هم میشنید و بعد حرف سوم تا آخر .
الان میفهمم که پیر شدن ،
انسان را بی حوصله و اگر زور دستش باشد وحشی میکند .
حکومت ها هم همینطور میشوند .
پیر که میشوند وحشی میشوند .
با یکی از دوستان به شدت ایدئولوژیک ،صحبت نرم میکردم .
او گفت : برای اداره کشور فقط نیروی مومن متعهد لازم است .
و
من گفتم : فقط نیروی متخصص متعهد لازم است .
به اوگفتم :
اگر من و تو و یک خلبان کافر متخصص و یک قاضی مومن متعهد ،
در هواپیمایی ۴ نفره نشسته باشیم و خلبان اصلی هواپیما دچار مشکل شود ،
هدایت هواپیما را به خلبان کافر متخصص بدهیم یا به قاضی مومن متعهد ؟!
محصول حکومت های ایدئولوگ یا عقیدتی فقط ۳ چیز است :
تظاهر ، تظاهر ، تظاهر .
تظاهر به آرمانهای ایدئولوژیک حکومت توسط مسوولان ،
نه تحقق آرمانهای آن .
لیاقت ؛
وحشتناک ترین حق ،
و
کثیف ترین لباسی است
که صاحب منصبان برای پوشیدن آن ،
خون مردم را مینوشند و به
وقیح ترین شکل
پوست اندازی اقتصادی میکنند.
احساس وظیفه هر از کار افتاده ای ،تنفر بر انگیز ترین نوع صدارت در قدرت است .
بر خلاف ادعای نظام های ایدئولوژیک
در نفی اقتصاد ،
اولین فسادی که در این نظام ها دیده میشود ،
فساد اقتصادی است .
بدترین حماقت بشر
این است که بخاطر اعتقادش بر علیه ظلم قیام کند ،
در حالیکه میداند
ظلم و عقیده اش یکی هستند .
هرگز تلاش نکنید کسانی که از سر پافشاری بر مواضع خود ، حاضر به
قبول اشتباهات نیستند را قانع کنید .
اگر با قبله نمای حرفه ای جهت صحیح حرکت را به انها نشان دهید ،
یا باید تمام مسیرهای اشتباه را جبران نمایند و یا به راه غلط خود ادامه دهند .
از این به بعد ممکن است بخاطر لجاجت ، دلیل شما را نپذیرند ولی امکان ندارد بتوانند خودشان را گول بزنند .
پس توقع نداشته باشید بعضی افراد ، حرکت در مسیر اشتباه را پس از سالها جبران نمایند .
?مصلحت? ،
بُرّنده ترین،
کثیف ترین
و زهر آلودترین شمشیری است که میتواند علاوه بر نابودی اعتقادات ،
دین را نیز قربانی سیاست کند .
مرگ نظام های ایدئولوژیک زمانی است که دشمن برای همیشه با آنها ،
«اعلام دوستی» نماید .
مرگ تفکر های ایدئولوژیک، زمانی است که دشمن برای همیشه دست از دشمنی با آنها بردارد .
بر خلاف ادعای ایده آلیسم های دینی ،
پول و صنعت مهمترین ستونهای نگهدارنده هر جامعه ای هستند و مکاتب پوپولیستی (مردم فریب )و ایدئولوژیک (شستشوی مغز ها )
آمده اند تا تقسیم ثروت بین مردم را حرام کنند و با فریب مردم ، تمام ثروت را تصاحب نمایند.
نتیجه فقط یک ماکیاولیسم (حکومت بی قید و شرط بر اقتصاد و فرهنگ و دین ) است .