جامعه شناسی یعنی :
فرایند تاثیر پذیری از مطالب و رویدادهای جمعی در جهت اصلاح رفتار های اجتماعی
و
روانشناسی یعنی :
فرایند تاثیر گذرای بر مطالب و رویداد های فردی در جهت اصلاح رفتار های اجتماعی
اختلاف بین حکومت و جامعه
دقیقا از جایی آغاز میشود که
اولویت حکومت ها
و
اولویت جامعه تغییر میکند .
تفاوت رویداد اجتماعی و فردی ؛
اگر سوار کشتی هستید و برای کشتی مشکلی پیش آمد ،
این یک رویداد اجتماعی است
و
اینکه شما شنا بلد هستید یا بلد نیستید
این یک رویداد فردی است .
اگر مایلید واقعیت های کشور خود را بدانید ،فقط کافی است به تذکرات یک تورلیدر که برای توریست های خارجی در هتل صحبت میکند به خوبی گوش فرا دهید .
از کوره در نروید ،او واقعیات را میگوید.
معمولا دیدگاههای رئالیستی در فضای نیهیلیستی عاقبتی جز گفتار پوپولیستی بهمراه نخواهد داشت
زیرک ترین افراد جامعه ،
کسانی هستند که زبان
احمق ترین افراد جامعه
را خوب میفهمند .
و
احمق ترین افراد جامعه کسانی هستند که هیچ زبانی را نمیفهمند .
در واقع زیرک ترین افراد جامعه ،
زیرکانه، هیچ زبانی را نمیفهمند
فراموشی ، بعد از چهل سالگی ،
بد هم نیست .
بیشتر مواقع ، مطالب تکراری ،
جدید تر و جذاب تر به نظر میرسند .
در جامعه ای فاسد که مردم ،
از ترس مامور قانون،
اصرار بر باج دهی به او دارند ، باج خواهی ،کمترین توقع مردم است .
اهداف رویایی مانند :
رسیدن به وصال
خانه بزرگتر ،
یا سفر به دوردست ها
انگیزه ادامه زندگی است .
اگر اهداف رویایی یک ملت ناممکن شود ، انگیزه ای برای تلاش بیشتر باقی نمیماند.و این یعنی فرصت طلایی سرقت منابع یک ملت .
انسانها یا
با تفکر
زندگی میکنند یا
با تعصب
و
نابودی یک جامعه
یعنی
اتوبان را در اختیار تعصب و تحجر ،
و پیاده رو را به تفکر اختصاص دهیم
ایتالیایی ها مردم جالبی هستند.
هم مسیحی متعصب هستند .
هم از اسرائیل و یهود تنفر دارند .
و هم اینکه در واتیکان،
قلب مسیحت کاتولیک ،
بجای حضرت مسیح ،
ستون اوبلیکس ، بزرگترین نماد شیطان پرستی را وسط واتیکان گذاشته اند .
چون به فرماسونری هم ارادت دارند ،
در کل ، ایتالیایی ها مردم جالبی هستند .
فرانسوی ها مردمان جالبی هستند .
اگر یک مرد متوجه رابطه نامحدود همسرش با دوست پسرش شود ،
زن خواهد گفت :
اینجا یک کشور آزاد است .
و مرد خواهد گفت :
در این کشور ما اسیرآزادی شده ایم .
اسیر آزادی .
اروپائی ها مردمان جالبی هستند ،
اگر در بعضی از کشور های اروپایی مانند هلند ، یک زن از روی علاقه کار در یک فاحشه خانه را انتخاب کند ،زن به شوهرش خواهد گفت :
اینجا حق انتخاب آزاد است .
و قانون میگوید :اینجا انتخاب آزاد است.
و مرد خواهد گفت :
بنابراین ما اسیر انتخاب آزاد شده ایم .
اسیر انتخاب آزاد .
همیشه
یک اظهار نظر جمعی در مورد ما ،
یک اظهار نظر تایید شده است.
هیچ وقت آرزوی از عرش به فرش افتادن یک انسان بزرگ را نداشته باشید ،
و
هیچ وقت در نزدیکی چنین سقوطی نباشید ،
موج ناشی از این فاجعه ، شما را فلج و جامعه ای را زمین گیر خواهد کرد .
در جامعه ای که ،
رییس بانک از مشتری گرفتار خود ،
بی شرمانه ، یا کارگردان از بازیگر موفق خود ظالمانه ، یا کارمند از ارباب رجوع درمانده خود ،بی رحمانه ، یا استاد بابت نمره،ازدانشجوی خود،وقیحانه سهم خواهی کند ،در چنین جامعه ای ،افراد در جایی شکار و در جایی دیگر شکارچی
میشوند و تبدیل ?جامعه انسانی به جنگل حیوانی ?،
تنها دستاورد حکومت های یک سویه
با عقاید فاسد است .
فقیر ترین جامعه ،
جامعه ای است که در آن
قشر موفق و متمکن ،
مانند مردم عادی
«احساس نارضایتی » کند .
متزلزل ترین جامعه،
جامعه ای است که در آن ،
قشر موفق و متمکن دیگر نتواند
«رضایت زیر دستانش » را فراهم آورد
نابودی یک جامعه ،
هنگامی است که قشر ضعیف ،
بجای تلاش برای آینده ای بهتر ،
از نابودی قشر موفق و متمکن ،
«احساس رضایت »کند .
هنگامی که از مقابل یک کافی شاپ عبور میکنید ،سرعتتان را کم کنید ، توقف کنید .نترسید چیزی نمیشود .از قافله دنیا عقب نمیمانید . ده دقیقه زمان خرج خودتان کنید .یک نوشیدنی و چند دقیقه ارامش پشت یک میز و تماشای آدمهای عجولِ عصبی که
?مثل شما فکر نکرده اند ?
تا توقف کنند ،
⏰ده دقیقه زمان ⏰
خرج خودشان کنند و با یک نوشیدنی ،
چند دقیقه با ارامش پشت یک میز بنشینند و آدمهای عجولِ عصبی ِبی فکری را تماشا کنند که
⏰ده دقیقه زمان ⏰
خرج خودشان نمیکنند تا جلو یک کافی شاپ توقف کنند و پشت یک میز بنشینند و نوشیدنی سفارش دهند و آدمهای عجولِ عصبیِ بی فکرِ الکی مشغولی را تماشا کنند که حاضر نیستند
⏰ده دقیقه زمان ⏰
خرج خودشان کنند و یک نوشیدنی سفارش دهند ،
و من اینجا در کافی شاپ ، در حالیکه ده دقیقه از زمانم گذشته است و دست به نوشیدنی خودم نزده ام ، به این فکر میکنم که چه احمقانه زمان های زیادی را برای لذت بردن از زندگی از دست داده ام .
ستون های اقتدار خانواده،
از جایی فرو میریزد که
توقع ما از فرزندمان ،
برابر با
توقع فرزندمان از ما شود .
شیر ها هم میدانند که نباید به قلمرو شیر دیگری وارد شد ،اما
تعجب میکنم از فردی که به قلمرو دیگری وارد میشود و توقع احترام هم دارد .
در چنین مواقعی یا فورا توسط شیر دریده خواهد شد و یا شیر انقدر او را تعقیب میکند تا خسته شود و فرقی هم نمیکند،چون با کمی تاخیر ،دریده خواهد شد .
مثل شیرها به قلمرو دیگران احترام بگذاریم.
اگر یک شخص در زندگی شما حضور دارد ، ولی جایگزین ندارد ،
او یک شخص نیست ؛
او قسمتی از وجود شماست.
مثل قلب. مراقبش باشید .
طوفان زندگی ،بسیار پر قدرت است ،ولی هرگز ،قادر به پاک کردن نام کسانی که در قلب خود نگاشته اید ،نیست.
در برابر هر تهاجمی میتوان ایستادگی کرد، بجز درس عبرتی که تاریخ ، از طرز فکر،رفتار و سخنان ما به ما برمیگرداند .
محصول زندگی مشترک انسانها ،
فرزند است ؛
یا مثل میوه ،
از آن محافظت میکنند تا به موقع آب بخورد ،به موقع آفتاب ببیند ، پول و همسر و ماشین و خانه ،
«چون میوه است ، آخر هم خورده میشود ».
و یا مثل ساقه ،
خودش آب میخورد ،خودش آفتاب میبیند ،جوانه میزند ، رشد میکند و حتی اگر بر زمین هم بیفتد ریشه میزند و تبدیل به درختی تنومند میگردد .
بر خلاف نظر جامعه ،
ظاهر بین باشید .ظاهر کامل از یک موضوع .
باطن زیبا بدون ظاهر زیبا به ندرت اتفاق می افتد .
اگر کاری خاص برای کسی انجام میدهید،
توقع جبران نداشته باشید .
هیچ وقت و هیچ وقت
کار خاص را تا احساس وظیفه نکرده اید انجام ندهید .
همیشه پیگیری اتهام به رویداد های یک کشور
یعنی قبول اتهام قبلی کشور روبرو.
این بهترین درس است در موضوع :
?درک انتقام متقابل ?
زمانی که اسلحه در دستان تو است ،
قدرت هم در دستان تو است
و
زمانی که قدرت در دستان تو است
اسلحه دیگر کاربردی ندارد .
معمولا حل مسایل با وساطت سرانجامی ندارد .
یادبگیرید یا با انتقاد پذیری محکوم شوید ، یا با استدلال محکوم کنید.
همواره ، تعجب من از کسانی است که هزینه تمرین سفر به کره ماه را با هزینه سفر به کره ماه ، اشتباه میگیرند.
نظام های به اصطلاح دینی ،
دین را به مثابه یک الوار در دریا تصویر میکنند و به شما میگویند : به روی این الوار دراز بکشید ، چشمان خود را ببندید تا ارامش بدست بیاورید و به چپ و راست هم غلت نزنید که بی شک در دریا غرق خواهید شد .
زمانی نمیگذرد که چشمانتان را میبندید ، به خواب میروید و بالاخره نیز به سمت چپ یا راست غلت خواهید زد .
شوخی های امروز ما ،
باور های جدی فردای دیگران است ،
و
باورهای جدی امروز ما ،
شوخی های دیروز دو انسان بوده است .
در موضوع تقید و تخصص ؛
اختیار مزرعه دهکده هنوز در دستان من است ؛
یک نفر که
?من از او خوشم می آمد ?
«ادعا »»کرد که کشاورزی میداند. با اینکه از این حرفش مطمئن نبودم ،اختیار مزرعه را به او سپردم .پس از یک سال ،هیچ محصولی بدست نیاورد . با وجود بارش باران فراوان و پر آب بودن تمام چاه ها و قنات ها ، زمین را به آتش کشید و تمام آب مزرعه را هدر داد و جز خسارت ، چیزی به ارمغان نیاورد . از سر بی ادبی وپرروئی ، بلد هم نبود عذر خواهی کند.در واقع لازم نبود عذر خواهی کند ؛
?چون من از او خوشم می آمد ?
لازم نبود چیزی بگوید ، من خودم گفتم : خشکسالی باعث آتش سوزی شد ، آتش سوزی باعث از دست رفتن آب شد ، از دست رفتن آب هم باعث نابودی محصول شد و کدام یک از این مصیبت ها تقصیر این شخص است ؟
مردم هم قبول کردند (اکثر مردم ).
سال بعد ،مردم ،✋?با موافقت من✋? ، خودشان یک کشاورز واقعی کاربلد را برای اداره مزرعه دهکده استخدام نمودند .
?♂️?
آن سال خشکسالی هم شد . باران کمی بارید .در نهایت ،آخر سال و با وجود آب نا کافی و مدیریت عالی کشاورز در رشد محصولات و ارسال به انبارها ،کشاورز بیچاره، هر چقدر که تلاش می کرد ، نتیجه از سال قبل هم بدتر می شد !!!
فقط به یک دلیل ؛
?چون من از او خوشم نمی آمد ?.
بخاطر داشته باشید ،
نتیجه ایجاد شجاعت و جسارت در اشخاص ترسو ،با احتمال اینکه شما اولین قربانی این جسارت (همراه با پر رویی ) باشید ،تقریبا نزدیک به ۱۰۰٪ است .
یک مرد برای کاری که کرده است احتیاج به تایید دارد و یک زن برای کاری که میکند .
تمام موجودات در ابتدای پیدایش ضعیف و کوچک هستند و به تدریج بزرگ میگردند ، بغیر از برخی از نوع بشر که وقتی بزرگ میشوند ،بسیار کوچک میگردند .
کمال گرایی را وقتی درک کردم که پسری به پدرش گفت : پدر .. پدرِ تو باعث این وضعیت شد و پدر پاسخ داد : نه ، پدر بزرگ تو باعث این وضعیت شد .
پسرم گفت : وقتی بچه ها گم میشوند معمولا زود پیدا میشوند ولی آدم بزرگ ها که گم میشوند چرا زود پیدا نمیشوند ؟
گفتم : بعضی مواقع لازم هست آدم بزرگها گم شوند تا دوباره پیدا شوند .
پسرم گفت :اها .متوجه شدم .
دوباره من نفهمیدم که مشکل حل شد یا دوبرابر شد !!
کشتی شناور در پهنه دریا را ؛
یا ناخدا به خشکی میرساند یا دست طبیعت .
دعا کنید ؛
یا ناخدا ،ناخدا باشد ،
یا ناخدا با خدا باشد ،
در غیر اینصورت قهر طبیعت جزایی جز کف اقیانوس نخواهد داد .
در مورد سه چیز بدون تجربه نظر ندهید:
«کودک » ?تا بچه دار نشده اید
«زناشویی » ? تا ازدواج نکرده اید
«جهان بینی» ⛵️ تا جهان را ندیده اید
جراحان ،زخم ها را میبندند ولی از تجربه درد بی اطلاع هستند .
۲ چیز خواب را از چشم انسان میگیرد ،
اول: آشفتگی بیش از حد
دوم : آرامش بیش از حد
حکومت ها پیر که میشوند ،
طلبکار میشوند و چون طلبکار میشوند دزد میشوند و چون دزد میشوند مفت خور میشوند و چون مفت خور میشوند خیال پرداز میشوند و چون خیال پرداز میشوند فراموش کار میشوند وچون فراموش کار میشوند بهانه گیر میشوند و چون بهانه گیر میشوند بی حوصله میشوند و چون بی حوصله میشوند تحمل هیچ حرفی را ندارند و چون تحمل هیچ حرفی را ندارند با پررویی و وقاحت دوباره طلبکار میشوند و چون طلبکار میشوند دیگر مثل قبل دزد نمیشوند ،
ترسو میشوند و در نتیجه ،
میگیرند و می برند و میکُشند .
غافل از اینکه خیلی زودتر از مردم ، خدا را ملاقات خواهند کرد .
هیچوقت یک زن را تهدید نکن .
شاید بتوانی در شرایط مساوی به جنگ او بروی ،
ولی هرگز راز شکست خود را نخواهی فهمید .
?افسونگری ، برگ برنده یک زن است .
مطلب ۴۶
««آنقدر ها هم که فکر میکنم ، آدم مهمی نیستم .»»
این مطلب هرسال برای من تکرار میشود ،
هرسال تراکم کارها و به دنبال آن ،گسترش و پیشرفت در کار حاصل میشود ،بنابراین ، حاشیه مدیریت من بر مرکز و کارمندانم نیز بیشتر میشود و تقریبا هر روز مثل یک بانک ، با وجود حساسیت ها در کار چه از سوی من و چه از سوی کارمندانم ، آخر شب حسابرسی دقیقی انجام میشود .
از آن حالت هایی که من به خودم و بقیه به من میگویند:
اگر خودت نباشی نمیشه ،
چون خودت هستی میشه ،
خودت باید سر کارت باشی ،
خودت و خودت و خودت را زیاد میشنوم .
تا اینکه یک صبح منشی به من اطلاع میدهد که ،بلیط سفر به فلان جا صادر شده فرستادم از آژانس بیاورند ،
از این لحظه دلشوره های من شروع میشود ،
وای ،ای وای ،چرا من میخواهم در این شرایط به سفر بروم ؟؟؟؟
کارها چه میشود ؟
من نباشم چه میشود ؟
بدون من همه چیز بهم میریزد ،
و . . .
بالاخره لحظه سوار شدن به هواپیما فرا میرسد ،
سوار میشوم ،به مقصد میرسم ،
روز اول می گذرد و خبری از فروشگاه و مرکز و انبار و نمایشگاه و کارگاه و کارمند و منشی و حسابدار و غیره نمیشود ،
روز دوم هم میگذرد ،
روز سوم هم میگذرد و انگار نه انگار .
?
روز سوم میفهمم ؛
«آنقدر ها هم که فکر میکردم آدم مهمی نیستم »
دنیا بدون من هم به کارهایش ادامه میدهد ،
?
از زندگی ، سفر و تفریح لذت ببرید ،
دنیا بدون ما هم به کارهایش ادامه میدهد ،
نگران نباشید ،جدی هم نگیرید ،
آنقدر ها هم که فکر میکنیم آدم مهمی نیستیم ?