لبهی آشوب
اگر جنبههای خبری و ژورنالیستی تحول دیجیتال را فراموش کنیم و از نرخ بالای «رویداد-در-روز» این حوزه در کشور هیجانزده نشویم، یک واقعیت ساده را باید بپذیریم؛ «موجود نامنظم (شخص یا شرکت)، ابدا متحول نخواهد شد». مهم نیست که این عبارت را آلن کینگزفیل گفته است یا هر شخص دیگر، این واقعیت بدیهی و قابل تأمل در تدوین برنامههای تحول دیجیتال است.
دجالان دیجیتال و کانآرتیستها را فراموش کنید (دجالان دیجیتال شرکتهایی در سیلیون ولی هستند که با ترفندهای خاص تبلیغاتی و رسانهای سعی در بالا بردن ارزش خود در بازار نَزدَک دارند و کانآرتیستها مشاورانی هستند که پول زیادی میگیرند که الفاظ رنگی تحویل شما بدهند و اعتمادبنفس کاذب ایجاد کنند). شرکتهای آلمانی و اسکاندیناوی که متولد دوران دیجیتال نیستند و اساسا در گروه شرکتهای صنعتی قدیمی قرار میگیرند، به آرامی و با طمأنینه در حال حرکت در مسیر تحول دیجیتال هستند. آنچیزی که این شرکتها را موفق میکند وجود عامل نظم در ساختار ژنتیکی این شرکتهاست. نظم مانند ستون و زیربنای هر گونه تحول است و حرکت در مسیر تحول دیجیتال و استفاده از فناوریهای دیجیتال بر روی این زیربنا سوار میشود. اما پدیده تحول دیجیتال در ذات خود با موضوع تغییر آمیخته است و ممکن است تغییرات پی در پی باعث بینظمی شود. چطور میتوان منظم بود و همزمان اهل تغییر؟ نقطهی قوت شرکتهای آلمانی آن است که بخوبی یادگرفتهاند چطور در «لبهی آشوب» حرکت کنند. جردن پیترسون متفکر صاحبنام کانادایی در تشریح تئوری پیچیدگی به ناحیهای اشاره میکند که مرز بین آشوب و نظم است و آن را لبهی آشوب نامیده است. این ناحیه جائیست که به اصول نظم و انضباط پایبندید اما در معرض تغییر قرار میگیرید و از ناحیه امن خود خارج میشوید. هنر شرکتهای آلمانی و اسکاندیناوی حرکت در لبهی آشوب است. نوکیا را همه به عنوان شرکتی ورشکسته میشناسیم اما جالب است بدانیم این شرکت با هوشمندی و تدوین استراتژی دیجیتال خود، کمر راست کرده و در سال 2021 درآمد قابل توجه 22 میلیارد یورویی را بدست آورده است. اگر مجددا در آینده نزدیک با غول نوکیا مواجه شدیم نباید تعجب کنیم.
در کشور ما موجی از توجه (بخوانید رویداد و همایش) در مورد تحول دیجیتال ایجاد شده است و بسیاری از شرکتها، سازمانها و صنایع اگرچه عزمی جدی برای آن ندارند و بودجهای برای آن تصویب نمیکنند اما با شور و حرارت از آن صحبت میکنند. اما آنچه در شرکتها و صنایع ما و در بعدی وسیعتر در فرهنگ ما متاسفانه کمرنگ است، موضوع «نظم» است. اگر زیربنای تحول دیجیتال که همان نظم و فرآیندسازی فعالیتهاست را بدرستی مدیریت و اصلاح نکنیم و صرفا به جنبههای لوکس فناوریهای دیجیتال بپردازیم مانند آن خواجهای هستیم که در بند نقش ایوانست اما خانهاش از پایبست ویرانست.
خواندن کتاب لبه را به مدیران و صاحبان صنایع پیشنهاد میکنم.
اصل کتاب و خلاصهی آن بزودی در سایت پروانهی بنفش قرار میگیرد.
www.purplebutterfly.ir