این مقاله به امکان استناد به عوامل رافع مسوولیت دولت در زمان شیوع ویروس کرونا میپردازد. در این خصوص میتوان به سه مورد دفاع از مجموعه عوامل رافع مسوولیت دولت مندرج در طرح مسوولیت دولت به خاطر اعمال متخلفانه بینالمللی توجه نمود: فورس ماژور، حادثه قابل پیش بینی و اضطرار. امکان اعمال فورس ماژور به این دلیل فراهم نیست چون اثبات آستانه بالای مورد نظر در فورس ماژور برای معیار «غیرقابل اجرا شدن اساسی» تعهد در وضعیت حاضر دشوار است. از طرف دیگر هم، امکان استناد به وضعیت حادثه قابل پیش بینی نیز میسر نیست زیرا امکان اثبات به عنوان تنها راه برای حمایت از یک کشور در وضعیت شیوع ویروس کرونا نیز دشوار به نظر میرسد. با این حال، اضطرار تنها دفاعی است که به نظر درصد موفقیت بالایی را برای استناد در وضعیت حاضر خواهد داشت.
ضرورت نمیتواند از طرف يك كشور به عنوان دلیل کافی براي خودداری از انجام عملي كه مطابق با تعهدات بين المللي آن كشور است موجه تلقی شود ، مگر اينكه اين عمل:
(الف) تنها راه دولت برای محافظت از منافع اساسی در برابر یک خطر جدی و قریب الوقوع باشد.
(ب) منافع اساسی دولت یا کشورهایی را که در آن تعهد وجود دارد ، یا جامعه جهانی به عنوان یک کل ، به طور جدی آسیب برساند .
ولی در هر صورت ، ممكن است از طرف دولت به عنوان زمینه ای برای خودداری از انجام تعهدی مورد استناد قرار گیرد.
برای ادعای موفقیت آمیز جهت دفاع از اضطرار ، یک کشور باید چهار شرط زیر را انجام دهد: اول: باید یک خطر جدی و قریب الوقوع باشد دوم: این خطر باید منافع اساسی را تهدید کند سوم: عمل دولت نباید منافع اساسی کشور دیگری را مختل کند چهارم: عمل دولت تنها راه برای محافظت از منافع از این خطرات باشد.
شرط اول
باید یک خطر جدی و قریب الوقوع وجود داشته باشد. این نیاز با تفکیک عناصر خطر و آسیب به بهترین شکل درک می شود. آنچه لازم است این است که یک خطر قریب الوقوع وجود دارد که منافع اساسی به شدت آسیب ببیند . خطر باید به معنای عدم تحقق آن مورد قریب الوقوع نباشد . از این گذشته ، هدف دفاع جلوگیری از وقوع این آسیب است. اما دفاع نیز باید در دسترس باشد كه در آن كشورها با هدف جلوگیری از تبدیل شدن صدمات آشكارتر و گسترده تر انجام گرفت باشد (هرچند ممكن است پرسیده شود كه آیا با عمل نکردن به موقع قبل از شروع آسیب و همه گیری ، یک دولت چه میزان در وضعیت گسترش این مشکل نقش داشته است).
به طور خلاصه ، خطر باید اکنون مشخص شود که به یک مورد تعهد اساسی در آینده ضرر وارد میسازد . منبع آسیب (یعنی واقعه ای که به ضرورت ضرر ایجاد میشود) می تواند یک رویداد گذشته ، یک رویداد در حال انجام یا یک رویداد در آینده باشد. و خطر می تواند به وقوع خود واقعه اشاره کند (بنابراین دولت می تواند برای جلوگیری از وقوع آن اقدام کند) یا به اثبات رساندن ضرر در نتیجه رویداد ،بنابراین دولت می تواند تدابیری را برای حفظ منافع از این رویداد اتخاذ کند.
پیش بینی عدم اطمینان در مورد آینده لزوماً این ادعا را مستثنی نمی کند ، مادامی که خطر را "به وضوح بر اساس شواهد موجود در آن زمان معقول و منطقی در دسترس داشته باشد"
به نظر می رسد شیوع و گسترشCOVID-19 کرونا این نیاز را برآورده می کند. این یک رویداد در حال وقوع است که یک تهدید قریب الوقوع از یک خسارت سنگین برای جمعیت جهان به همراه دارد. به این معنی که سازمان بهداشت جهانی World Health Organization) WHO) در آمارهای خود گفته است که به طور متوسط هر فرد آلوده احتمالاً ویروس را به بیش از یک فرد تا دو و نیم نفر دیگر منتقل میکند ، با این فرض که ، به نظر می رسد در اینجا ، جمعیت مستعد ابتلا به عفونت بسیار زیاد هستند ،بنابراین می توان نتیجه گرفت که همه مستعد ابتلا به عفونت هستند. نسبت مرگ و میر موردی این ویروس اگرچه که به اندازه ویروس سارس و یا آنفولانزا h1نمیباشد لکن به دلیل شدت سرایت بالا تخمین زده می شود مرگ و میر به شدت افزایش یابد ، یعنی نسبت تخمینی افراد آلوده که احتمالاً از این بیماری جان خود را از دست می دهند ، تقریباً به اتفاق آراء بالاتر از 0.5٪ است. گسترش سریع این عفونت ، همراه با میزان مرگ و میر بالقوه بالا و در عین حال نامشخص ، آسیب بزرگی به جمعیت وارد می کند.
خطر باید "منافع اساسی" را تهدید کند ،که بنابراین می تواند منافع اساسی جامعه جهانی یا بالقوه سایر کشورها باشد. همانطور که توسط WHO برای طبقه بندی شیوع بیماری به عنوان یک فوریت بهداشت عمومی نگرانی بین المللی ، شیوعCOVID-19کرونا یک تهدید جدی برای سلامتی و زندگی افراد در یک کشور محسوب می کند و همچنین به ویژه در سایر کشورها.
این عمل نباید به طور جدی به منافع اساسی دولت دیگری یا جامعه بین الملل به طور کلی آسیب بزند. دادگاه های سرمایه گذاری به آسانی پذیرفته اند که علاقه یک کشور برای رفاه جمعیت خود از منافع دولت های سرمایه گذار (یا سرمایه گذاران خود) بیشتر است. تعادل ممکن است متفاوت باشد در شرایطی که منافع مختل شده توسط قانون و اصول اولیه حقوق بشر محافظت می شود (در صورت عملی بودن ادعای ضرورت). اقدامات قرنطینه و انزوا ، از جمله آزادی حرکت و اجتماع افراد را محدود می کند که جای بحث دارد چطور این اقدامات منافع محافظت شده توسط این حقوق را جدی نمی بیند ، زیرا آنها فقط اقدامات موقتی هستند و اینها مواردی هستند که در اکثر سیستمهای حقوق بشری مستثنی هستند.
عمل دولت باید تنها راه برای محافظت از منافع اساسی در برابر صدمات قریب الوقوع در زمان اتخاذ تدابیر دولت باشد. اگر راه های دیگری برای مقابله با تهدید وجود داشته باشد ، حتی اگر اینها پرهزینه تر یا ناخوشایند باشند ، این دعوی شکست می خورد. این مهم است که اجازه ندهیم تعصبات پشت پرده ، که احتمالاً هنگامی ایجاد می شود که بدانیم چه اقداماتی مؤثر است ، ایجاد شود تا شرایط بهتر ارزیابی شود.
علاقه اساسی دول (یعنی زندگی افراد ، و بهزیستی آنها از طریق ادامه کار و زندگی بعد از خدمات درمانی عمومی) ، مستلزم مهار این بیماری (کاهش تعداد عفونت ها) یا کاهش اثرات آن است (به عنوان مثال کنترل شیوع بیماری ، اطمینان از دسترسی کافی به مراقبت های بهداشتی برای افرادی که علائم بیماری را دارند.
در زمان وقوع ویروس کرونا و عدم وجود واکسنهای مؤثر یا درمانهای هدفمند در دسترس نوعی اقدامات دوردست اجتماعی شدید (قرنطینه ، ممنوعیت تردد توده افراد و تجمعات و غیره) تمام کارهایی بود که دولتها می توانستند برای کاهش عوارض و مرگ و میر ویروس در جمعیت خود انجام دهند.
از نظر اپیدمیولوژیک ، هیچ روش واحدی برای پرداختن به این بیماری های همه گیر ویروسی وجود ندارد. دو رویکرد اصلی ، مهار و کاهش ، چه برای افرادی که در معرض ویروس قرار گرفته اند ، و چه برای کل جمعیت وجود دارد .
اقدامات دوردست اجتماعی می تواند بسیار محدود باشد ، منابع کافی برای در نظر گرفتن اجرای قرنطینه های بزرگ). در صورت عدم وجود واكسن مؤثر یا درمان هدفمند ، مجموعه ای از این اقدامات (كه با هم انجام می شود) ، به طور كلی ، "تنها راه" برای مهار یا كاهش شیوع بیماری است. با این حال ، هنگامی که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد ، ممکن است معلوم شود که برخی یا اقدامات دیگر تنها راه نیست. به عنوان مثال ممنوعیت سفر بعید است که ویروس تنها در یک سرزمین گسترده شود و تنها راه (یا یک راه معقول و منطقی) برای مقابله با بیماری همه گیر باشد. وآیا ممکن است از نظر فرهنگی و لجستیکی در بین جمعیت آن کشور قابل دوام باشد؟؟ به عنوان مثال ، برخی از کشورها ممکن است از منابع کافی برای اجرای قرنطینه های بزرگ برخوردار نباشند.
سرانجام ، اگر دولت "مشارکت" در وضعیت حل و فصل این ضرورت داشته باشد ، ممکن است به این ادعا کافی نباشد و سهم دولت باید "به اندازه كافی قابل ملاحظه و صرفاً اتفاقی یا محیطی" نباشد این استاندارد نسبت به استاندارد معادل در مواد فورس ماژور است . همانطور که در مورد فورس ماژور ، در مورد آنچه که این استاندارد نیاز دارد ، عدم اطمینان قابل توجهی وجود دارد. قابل بحث است که بودجه محدود ایالات متحده از خدمات مراقبت های بهداشتی عمومی ، که می گویند در نتیجه سیاست های ریاضتی اتخاذ شده پس از سال 2008 ، به این بحران کمک کرده است. اکنون یک وضعیت اضطراری جهانی ، همانطور که WHO تصدیق کرده است ، اگر وجود داشته باشد. شاید شگفت آور نباشد که این دفاع ها تا حدودی با تهدیدات کنونی منطبق نیستند چرا که آنها براساس روال گذشته که گاهاً قرنها به طول انجامیده بودند ، ترسیم شدند. جامعه علمی دیگر این وقایع را به عنوان بلایای طبیعی تصور نمی کند: اینها موارد اضطراری انسانی است که حاصل ترکیبی از علل از جمله حوادث طبیعی ، روندهای طولانی مدت اکولوژیکی و سیاسی و همچنین انتخابهای انسانی و اجتماعی است .
نتیجه گیری :
تجزیه و تحلیل بالا نشان می دهد که استدلال مبتنی بر وضعیت ضرورت ، امیدوار کننده تر از آنچه بر اساس فورس ماژور است ، در دعوی کاربرد دارد. اگرچه هنوز هم ممکن است برخی از مشکلات وجود داشته باشد. در واقع ، این دادخواست توسط محاکم بین المللی به شدت محدود شده تفسیر شده است و کشورها ممکن است برای اثبات این که اقدامات آنها "تنها راه" بوده و عدم انجام تعهدات آنها به وضعیت ضرورت باز میگردد ، تلاش کنند.