انتخاب درست بین باتمشیت و دیالوگباکس
ریتم یکی از بخش های مهم هنر است که در عموم فرم های هنری یافت میشود و مدیریت آن مهمترین عامل ایجاد و مدیریت حس برای مخاطب است.
بیشترین بازده ریتم در موسیقی است اما در فرم هایی مثل شعر، داستان، نقاشی و سینما که دو نوع درونی (درون پلان ها) که توسط کارگردان و بیرونی که توسط تدوینگر ایجاد میشود.
طراحی محصول، هنر زیبا یا کاربردی
اگر هنرهای زیبا و هنرهای کاربری را دو سر یک بردار در نظر بگیریم، تفاوتی که باعث فاصله این دو گروه میشود تفاوت نگاه هنرمندان به واقعیت است.
تفاوت دیدگاه به واقعیت باعث بوجود آمدن مکاتب هنری مختلفی از جمله رئالیسم جادویی، سوررئالیسم، رمانتیسم و ... شد.
پروداکت دیزاین بسیار نزدیک به هنر کاربردی است و فاصله زیادی با هنرهای زیبا دارد یعنی واقعیت به صورت عینی در آن بسیار ملموس است.
حال با توجه به تفاوت هنرهای زیبا و هنرهای کاربردی و اهمیت ریتم در هر دو این گروه موضوعی مطرح است:
آیا باید ریتم در محصولات دیجیتال مشابه دنیای واقعی باشد یا خیر؟
یکی از موارد مهمی که برای دیزاین محصولات دیجیتال، عموم دیزاینر ها روی آن هم نظر هستند، نزدیک بودن جرنی محصولات آنلاین به نسخه آفلاینشان است.
این مساله را در نظر بگیریم که در دیزاین هیچ قانون ۱۰۰ درصدی وجود ندارد و ممکن است در موارد معدودی این مورد نقض شود.
پس نزدیک بودن پروداکت های دیجیتال به نسخه آفلاین یک مزیت محسوب میشود و نزدیک بودن ریتم جرنی این محصولات با ریتم آفلاین مهم است.
راحت بودن کاربر در رسیدن به خواسته اش و سرعت انجام به صورت عمومی یک مزیت محسوب میشود اما در بخش هایی این مورد صدق نمیکند.
در مواقعی نیاز است کاربر به سرعت از بخش ها و صفحاتی به سرعت عبور نکند. تعیین سرعت داشتن و نداشتن به موارد متعددی بستگی دارد که ما در این مقاله به دو مورد آنها اشاره میکنیم:
۱. نیاز و ذهنیت کاربر در لحظه کار با پروداکت ما
۲. اهمیت مواردی که در جرنی کاربر است
سوالاتی که باید برای شناخت بیشتر مخاطب در لحظه استفاده از پروداکت از خودمان بپرسیم:
۱. پروداکت ما چه نیازی را از کاربر برطرف میکند؟
۲. آیا کاربر در لحظه رفع نیاز خود مضطرب است یا آرامش دارد ؟
۳. آیا عجله دارد یا سرعت برایش مساله ای نیست؟
آیا به صورت مکرر از پروداکت ما استفاده میکند و بعد از مدتی جرنی ما را حفظ میشود؟
۴. به صورت کلی ریتم درونی افراد در لحظه مواجه با پروداکت ما چیست؟ (نگران، خوشحال، ناراحت و ...)
سوالاتی که باید برای تعیین سرعت جرنی کاربر از خودمان بپرسیم:
۱. چقدر ما از کاربر دیتا میخواهیم؟
۲. چقدر درست انتخاب کردن دیتا توسط کاربر اهمیت دارد؟
۳. در صورتی که انتخاب کاربر اشتباه باشد چقدر برای او سایدافکت دارد؟
۴. آیا محصول ما تند مصرف است و کاربر به سرعت جرنی را حفظ میشود یا برعکس؟
استفاده از عناصر دیزاین در جرنی کاربر تابع موارد زیادی است که سرعت و ریتم جرنی یکی از این موارد است. در این بین دو عنصری که در ریتم ثابت جرنی کاربر باعث تغییر میشود، دیالوگباکس و باتمشیت است.
ابتدا بیایید در مورد این ۲ آیتم را بیشتر بشناسیم.
باتمشیت
باتم شیتها برای ارائه اطلاعات اضافی ، کنترلهای متنی یا هر دو استفاده میشوند. مزیت باتمشیت این است که برخلاف یک صفحه جداگانه (که نیاز به تغییر جهت مکانی برای کاربران دارد و همچنین ممکن است آنها را مجبور کند اطلاعات را در حافظه کاری خود نگه دارند )، برخی از زمینه فعلی کاربر را حفظ می کند و تعاملات کاربر را کمترین مقدار ممکن مختل میکند.
باتم شیت شکلی از افشای تدریجی هستند. آنها معمولاً توسط یک تعامل کاربر فراخوانی میشوند و جزئیات بیشتری را ارائه میدهند. از آنجایی که آنها عمداً برخی از صفحه را مبهم میکنند، برای نمایش اطلاعات یا ابزارهای همیشه مورد نیاز مناسب نیستند.
چرا از باتمشیت استفاده میکنیم؟
۱. دیتایی که ارائه میدهد به اندازه دیتایی که در صفحه است، اهمیت ندارد (کمک به مینیمال بودن صفحه میکند)
۲. زمانی که دیتایی با اولویت دو باید توسط کاربر تکمیل بشه (sub section)، ما نمیخوایم یوزر را به صفحه بعد منتقل کنیم (با دیدن سکشن اصلی دیتای مرحله بعد را پر کند و رفت و برگشت بین صفحات نداشته باشد). برای مثال: نمایش جزئیات محصول یا اطلاعات بیشتر درباره یک آیتم خاص. به صورت کلی برای اینترکشن های جزئی استفاده میشود.
۳. برای ارائه اطلاعات متنی موقت و در عین حال حفظ دسترسی به محتوای اصلی طراحی شده است. هنگامی که برای چند گزینه یا برخی اطلاعات اضافی استفاده میشود، با این دلایل ماهیت باتم شیت را میتوانیم کوتاه مدت در نظر بگیریم به همین دلیل از باتم شیت نباید برای دیتای پیچیده و با حجم بالا استفاده کرد.
دیالوگباکس
دیالوگباکسها و بخشی از information elements ها مثل مودال و پاپآپها همه عملکردهای برنامه را هنگامی که ظاهر میشوند غیرفعال میکنند و تا زمانی که تأیید، رد یا اقدام لازم انجام نشود، روی صفحه باقی میماند.
دیالوگباکسها به طور هدفمند وقفه ایجاد میکنند، بنابراین باید از آنها کم استفاده کرد.
تمام صفحه را محو یا مسدود میکند تا کاربر بر تعامل با محتویات دیالوگباکسها تمرکز کند. دیالوگباکسها معمولاً برای درخواستهای مهمتر یا تعاملاتی استفاده میشوند که نیاز به تمرکز کامل دارند.
چرا از دیالوگباکسها استفاده میکنیم؟
اغلب اوقات، کاربر شما نمیداند که چرا یک دیالوگباکس تولید شده توسط سیستم ظاهر شده است.
بنابراین باید دیالوگباکسها تولید شده توسط سیستم خود را فقط برای موقعیتهایی ذخیره کنید که فوراً از شما خواسته میشود کاری را که کاربر انجام میدهد قطع کنید.
چه زمان هایی از دیالوگباکسها استفاده میکنیم.
۱. اشتراک آنها در شرف اتمام است.
۲. آنها در آستانه ایجاد تغییرات نهایی در حجم زیادی از محتوای تولید شده توسط کاربر هستند.
۳. دستگاه آنها به دلیل یک خطای فنی نیاز به راه اندازی مجدد دارد.
۴. تایید یا لغو عملیات مهم: زمانی که نیاز است کاربر تصمیمی حیاتی یا مخاطرهآمیز بگیرد، مثل تایید یا حذف یک آیتم و یا تایید خرید یک کالا.
۵. پیامهای ضروری یا هشدارها: برای نمایش هشدارهایی که کاربر باید قبل از ادامه کار آنها را ببیند و تصمیمگیری کند (مثل پیامهای خطا یا هشدارهای امنیتی).
۶. پرداخت یا تعاملات مالی: در تراکنشهای حساس مثل پرداختهای آنلاین که نیاز است کاربر توجه ویژهای به جزئیات آنها داشته باشد.
به صورت کلی باتمشیتها برای دیتای جزئی، کوتاه مدت و بدون پیچیدگی استفاده میشود. باتمشیت به نوعی جرنی تکمیلی است و برای کاهش رفت برگشت کاربر بین صفحات انجام میشود.
در طرف مقابل دیالوگباکس است که ماهیتش قطع جرنی یوزر است، برای زمان هایی که میخواهیم تمام توجه کاربر را به یک اکت خاص جمع کنیم. به اندازهای که در جرنی یوزر از دیالوگباکس استفاده کنیم به همان اندازه تجربه یوزر را به سمت منفی سوق میدهیم. در بسیاری مواقع یوزر به منطقه خطرناکی رسیده یا میخوایم تمام حواسش را به تایید و وریفای جمع کند و مشتری منتظر این عنصر نیست پس بهتر است برای آنبورد سریع یوزر دیالوگباکسها دارای تیتر شفاف و متن کوتاه باشد.
به هم زدن ریتم جرنی کاربر در مواقع لزوم نه تنها ایراد ندارد بلکه درست هم هست فقط باید تمامی جرنی کاربر را درنظر گرفت و به صورت مکرر ریتم کاربر را تغییر نداد.