نویسنده: تام شرایتر
روزی در جنگلی یک چوببر باتجربه به یک چوببر تازهکار برخورد. چوببر تازهکار مثل وحشیها به جان تنهی درختی افتاده بود و کاری از پیش نمیبرد. بعد از ساعتها جان کندن، فقط توانسته بود کمی پوست درخت را خراش دهد! چوببر باتجربه با مشاهدهی سختکوشی و تقلای بینتیجهی چوببر تازهکار، دلش سوخت و گفت: «هی رفیق! چرا تبرت رو تیز نمیکنی؟ اینجوری خیلی بهتر کار میکنه.»
چوببر تازهکار جواب داد: «وقت تیز کردنش رو ندارم. باید سریع این درخت رو قطع کنم.»
بسیاری از افرادی که وارد دنیای کسب و کار می شوند، مبتلا به مرض «تبر کُند» هستند. آنها هدفگذاری میکنند و به سختی تلاش میکنند، اما هرگز به موفقیتی که بدنبالش هستند نمیرسند. چرا؟ چون هرگز با یادگیری مهارتهای جدید و کارآمد، زمانی برای تیز کردن تبرشان صرف نمیکنند. این افراد تلاششان را بیثمر میکنند، منابعشان (یعنی پول و زمانشان) را هدر میدهند و البته حرفهشان را نیز از بین میبرند. ای کاش فقط کمی از زمانی را که اینگونه بر باد میدهند صرف یادگیری مهارتهایی میکردند که یک عمر بدردشان میخورد.
تام پردس بعنوان یک کارشناس و خبرۀ این کار میگوید: «شما به آموزش نیاز دارید حتی اگر کارتان بالا پایین انداختن همبرگر در مکدونالد باشد. پس چرا کمی زمان و تلاش صرف نمیکنید تا مهارتهای جدیدی در کسب و کارتان یاد بگیرید؟»
چه بلایی بر سر افراد تازه کاری میآید که جرأت میکنند بدون دانش و مهارت وارد دنیای کسب و کار شوند؟ بیایید به حکایت چوببر تازهکارمان برگردیم.
بالاخره چوببر تازهکار از کوبیدن تبر کندش بر تنهی درخت خسته شد. با ناامیدی به شهر برگشت و یکراست سراغ مغازهی ابزار فروشی رفت. مغازهدار گفت: «معلومه که تبرت کنده... اما اگر جای تو بودم تبرم رو تیز نمیکردم! ابزار جدیدی برای بریدن درختها وجود داره که حتی بهتر از یه تبر تیزه. بهش میگن اره برقی.»
چوببر تازهکار گفت: « پس فقط اون اره برقی رو بده که کلی کار دارم.» او اره برقی را گرفت و در میان جنگل ناپدید شد.
دو روز بعد چوببر تازهکار به مغازهی ابزارفروشی برگشت. عرقریزان، با کلی تاول روی دستهایش و حسابی شاکی. مغازهدار را پیدا کرد و گفت: «آهای آقا. به من این اره برقی رو فروختی و قول دادی که بهتر نتیجه میده. دو روز تمام داشتم تو جنگل جون میکندم اما هنوز حتی نتونستم باهاش یه درخت بندازم!»
مغازهدار گفت: «خب پسرم، یه لحظه اون اره برقی رو بده اینجا یه نگاه بندازم ببینم مشکلش چیه.» مغازهدار اره رو کمی وارسی کرد و ایرادی پیدا نکرد. سپس بند استارتر رو گرفت و محکم کشید.
«ب.ب.ب.ب.ر.ر.ر.ر.ر.ر.ر.و.و.و.و.و.و.و.م.م.م.م.م.م!» اره برقی کمی دود کرد و راه افتاد.
چوببر تازهکار از تعجب فریاد زد: «هی! این سر و صدای چیه؟!»
ظاهرا چوببر تازهکار حکایت ما، حاضر نبوده برای آشنایی با قطعات مختلف یا حتی یادگیری نحوهی استفاده از ابزار جدیدش، زمانی صرف کنه!!
همین قصه در تمام کسب و کار ها و استارت آپ ها عینا تکرار میشود. آدم نه تنها باید به ابزار جدید مجهز شود، بلکه دانش بکارگیری آن را هم باید کسب کند. و البته در جامعهی شتاب زدهی امروزی، مسلما به نظم و زمان نیاز دارد تا بتواند مهارتهای جدید مرتبط با کسبوکارش را تکمیل کند.
در این صورت پاداشش چیست؟
تقریبا هر چه که بخواهید. تمام آنچه باید انجام بدهید این است که بخواهید تغییر کنید و با روشهای جدید کسبوکارتان آشنا شوید.