alirezaahajizadeh
alirezaahajizadeh
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

مانیفست دوچرخه


فاصله ایمن را حفظ کنید


فرق پرواز با هواپیما، پیاده راه رفتن و دوچرخه سواری کردن مثل فرق نگاه کردن با تلسکوپ، میکروسکوپ و دوربین فیلمبرداری است؛ هر کدام امکان شکل خاصی از دیدن میدهد. از داخل هواپیما جهان بازنمایی دور از خودش است و روی دو پا ما محکومیم به دیدن حجمی از جزئیات میکروسکوپی. ولی کسی که یک متر بالاتر از زمین روی دو چرخ معلق است انگار می‌تواند همه چیز را از پشت لنز دوربین فیلمبرداری ببیند: هر جا خواست می‌تواند روی جزئیات بماند و هرجا خواست، از چیزهای بی اهمیت بگذرد.



محدودیت سرعت: ۱۶۰ کیلومتر بر ساعت


خولیو توری- که خودش را از ستایشگر های دوچرخه‌سواری در شهر می‌دانست و اوایل قرن بیستم دفاعیه ای بر دوچرخه‌ نوشت- جایی به این نکته اشاره می‌کند که نه هواپیما و نه ماشین هیچ کدام با انسان تناسب ندارد، چون سرعت شان بیشتر از نیاز انسانی است. این حرف در مورد دوچرخه صدق نمی‌کند. دوچرخه سوار دقیقا همان سرعتی را انتخاب می‌کند که با ضرب‌آهنگ‌ بدنش متناسب باشد؛ ضرب‌آهنگی که فقط به محدودیت های خود دوچرخه‌سوار برمی‌گردد.
دوچرخه فقط در رابطه با ضرب آهنگ بدن از خودش سخاوت به خرج نمی‌دهد؛ در برابر فکر هم دست و دلباز است. دسته مواج دوچرخه بهترین همراه برای آن‌هایی است که عادت دارند از مسیر منحرف شوند. وقتی ایده ای دارند ذر خطی صاف به نرمی پرواز می‌کنند، دو چرخ دوچرخه‌سوار و ایده ها را هماهنگ با هم به پیش می برند. وقتی هم فکری ولگرد سراغ دوچرخه‌سوار می‌آید و جریان طبیعی ذهنش را قطع می‌کند کافی است سراشیبی تندی پیدا کند و بگذارد جاذبه و باد با معحون نجات‌بخش‌شان دست به کار شوند.
حرکت
این روزها فقط کسی که آن‌قدر عقلش برسد دوچرخه داشته باشد می‌تواند ادعا کند ذهنی کاملا رها و آزاد دارد.


این نوشته برداشتی از جستار سوم کتاب اگر به خودم برگردم نوشته والریا لوئیزلی است که توسط نشر اطراف چاپ شده است.

رکاب سفیددوچرخهدوچرخه سواری
من مهندسی پلیمر خوندم ولی دنیای بیزینس من رو کشوند به سمت مارکتینگ... من کلا از تجربه کردن و یاد گرفتن لذت می برم و علاوه بر مارکتینگ، من تجربه کردن را در سفر، کتاب خواندن و فیلم دیدن هم پیدا میکنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید