دردسرهای مطالعهی کتاب "به خاطره اعتمادی نیست" از الیزا گبرت با زیرعنوان "یک راهنمای ادبی برای زندگی پیشا آخرالزمانی" قبل از شروع مطالعه خودش را نشان داد. در خیابان انقلاب کاری داشتم و نزدیکترین کتابفروشی به محل ،متاسفانه، کتابفروشی ترنجستان سروش بود که احتمالا بدانید خیلی انتخاب خوبی نیست. از خانم فروشنده سوال کردم که به خاطره اعتمادی نیست از الیزا گبرت را دارید و پس از چند دقیقه تقتق در کامپیوتر به من گفت که داریم و رفت که برایم بیاورد، چند دقیقهای به جستوجو گذارند و کتاب پیدایش نشد، مشکل این بود که نمیدانست در چه بخشی باید به دنبال کتاب بگردد.
و اینجا بود که فهمیدم مطالعه کتابی که خودم هم درست نمیتوانم نوع ادبیاش را برای دیگری توضیح دهم احتمالا پرچالش و پردردسر خواهد بود. شاید مقدمه ناشر کتاب، نشر اطراف در همان خط اول مقدمه راهگشا باشد که "جستار را ادبیات بیقرار خواندهاند، تعریف جستار روایی هنگام خواندن متن شکل میگیرد، فرو میریزد و دوباره ساخته میشود"
به خاطره اعتمادی نیست درباره فاجعه و بحران است. نویسنده نقبی به چند روایت تاریخی و اتفاقات جهانی، ملی و شخصی میزند، روایتهای مختلفی از بحران روایت میکند و برخورد ما با بحرانها و فجایع را به چالش میکشد. گاه از جنگهای خونین و وحشیانه تاریخ و نگرشهای مختلف به آنها میگوید و گاه عالمی خیالی را تصور میکند که با یک ویروس همهگیر چه به سرش میاید (جالب است که این فصول قبل از شیوع کرونا نگارش و منتشر شده است).
کتاب انگارههای همیشگی درباره نوعدوستی، شفقت، مهربانی، همراهی و... را به چالش میکشد. از خستگی انسانها از کشدار شدن شفقت و مهربانی و دلسوزی میگوید و گاهی با تجربههای شخصی و گاه با تجربههای جمعی نمونههایی میآورد.
من به خاطره اعتمادی نیست را در میانهی بحران خواندم (گرچه با زندگی در ایران به خودی خود این خبر تازهای نیست)، ولی از نظر شخصی در میانهی یکی از سختترین دورههای زندگیام بسر میبردم، جنگی خانمانسوز در غزه و علیه کودکان بیگناه شروع شده بود و شاهد یکی از سیاهترین روزهای تاریخ بودیم. تکتک فصول و کلمات و روایتها برای من چالش برانگیز میشد و من را به عمق خاطره و تجربه و برداشت خودم میبرد. به قول یکی از دوستان این کتاب هر هفته سوژههای جلسات تراپی را برای من پشت سر هم ردیف میکرد.
کتابزی را به واسطه دوستان مشترک از دور میشناختم، کسبوکاری نوپا و فرهنگی که هدف مشخصی دارد، مطالعه و کتاببازی را یک قدم جلوتر ببرد و با تجربه زیسته اعضایش در هم بیامیزد. برای اینکار جلسات هفتگی شکل میگیرد و در طول هفته فصول مختلف کتاب مطالعه میشود و اعضای جلسه درباره کتاب و تجربه زیستهشان از آن گپ و گفت میکنند. تسهیلگر جلسات هم مسئولیت کمک به پیشبردن بحث و اضافه کردن گوشهکنارهایی به آن را دارد. به طور کلی تجربه جذاب و ناب و متفاوتی بود.
میتوانید اطلاعات بیشتر درباره کارگاه های کتابزی را در اینستاگرامشان بیابید، من از پاییز ۱۴۰۲ که با کتاب "به خاطره اعتمادی نیست" شرکت در جلسات کتابزی را شروع کردم الان و در میانهی سومین کارگاه کتابزی هستم و یکی از مغتنمترین ساعتهای طول هفتهام به حساب میآید.
اینستاگرام کتابزی: instagram.com/ketab.zee