نکته کلیدی این است که بدانیم برابری جنسیتی یک مزیت یا لطف نیست، یک وظیفه است!
در بابِ اینکه چرا باید برابری جنسیتی را به عنوان یک اصل در سازمان و جامعه دنبال کنیم بستار صحبت شده است. گرچه چرایی این مساله تقريبا روشن و واضح است اما بسیاری از مديران و رهبران یک سازمان در پیچ و خم "چگونگی" دچار اشتباهاتی میشوند که نه تنها به تحقق برابری جنسیتی کمکی نمیکند، بلکه گاهی برخی تصمیمات ناشی از آن کاملا ضد برابری و ضد زن است.
نگارنده این مطلب دانش آکادمیک و مدونی در حوزه های زنان و محیط کار ندارد، اما مطلب حاضر چکیدهای از تجربیات و آموختههای من در طی چند سال فعالیتم غالبا در جایگاه مدیریت در تیمها و سازمان های گوناگون است:
گزارههایی از جنس "بیچاره دخترا، خیلی گناه دارن لااقل بذارید ما یه خورده براشون امکانات فراهم کنیم"، گرچه خیرخواهانه و در جهت تحقق برابری جنسیتی به نظر می رسند ولی در کنه خود یک روح ضد زن دارند. این گزاره ها برابری جنسیتی را یک لطف در نظر می گیرند در صورتی که به عنوان مسوول یک سازمان شما وظیفه دارید که فرصت های برابر در اختیار نیروهای خود قرار دهید.
قرنها مردسالاری و سلطه نظام مردسالار در سراسرِ جهان یک تبعيض سیستماتیک عليه زنان و دختران پدید أورده است، این تبعیض آشکار از سال های آغازین کودکی تا آموزش مدرسه و تجربیات شغلی ادامه دارد. گاهی ممکن است به دلیل این تبعیض ها همکاران خانم شما دارای سوابق و کارکردی همرده ی همکاران مرد نباشند، اما گاهی برای تحقق برابری جنسیتی باید هزینه دهید و به همکاران زن خود فرصت رشد و پرکردن گپ های ناشی از تبعیض را دهید.
گرچه توصیهی من این است که در فرآیند جذب و استخدام نیروها حتما نظر آنها را درباره برابری جنسیتی و لزوم ارایهی فرصت های شغلی یکسان به همه انسانها فارغ از نژاد و مذهب و جنسیت جویا شوید و از ابتدا با کسانی کار کنید که این باورمندی را دارند، اما حتی کسانی که به این اصل اساسی نیز معتقدند (حتی خود شما)، نیازمند آموزش دائمی و مداوم هستند تا همهی نیروهای شما در یک راستا باشند.
مثل هر حرکت اجتماعی فراگیر دیگری، نظرات مختلف درباره جنبش فمنیسیم وجود دارد. خود را درگیر حواشی، شعارها و اطلاعات غلط نکنید. اصلا مهم نیست بر روی عملکرد خود چه اسمی میگذارید یا خود را طرفدار کدام مکتب میدانید، فقط مطمئن شوید که به عنوان یک انسان مسئول تمام فرصتها را به طور برابر در اختیار نیروهای خود چه مرد و چه زن قرار می دهید.
گرچه شما وظیفه دارید با برقراری برابری جنسیتی در سازمان، حق اساسی یک همکار خانم را به او بازگردانید، اما این یک قرارداد یک طرفه نیست، بنابر تجربه های متعدد شخصی من، برابری میتواند منجر به بروز خلاقیت، رقابت سالم و نگاه همهجانبه در همه نیروهای شما باشد. تفاوت در نتیجه ی یک تیم را تصور کنید که نگاه و دید لااقل نیمی از جمعیت جامعه را شامل می شود یا نمی شود!
گرچه در سطح جامعه تلاش های بسیاری برای بهبود شرایط و تحقق برابری در محیط کار صورت گرفته است، ولی حتی در جوامع توسعهیافته اوضاع هنوز رضایتبخش نیست. تفاوت در سطح حقوقها، عدم ارایهی برابر موقعیت های شغلی و سایر تبعیض ها همه و همه در زیرِ پوست بسیاری از سازمانها در جریان است. شاید همین است که وظیفه ما برای تلاش همهجانبه برای تحقق برابری را بیشتر میکند.
شما چه تجربهای دارید؟ با من به اشتراك بگذارید! :)