کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» یکی از بهترین کتابهایی بود که در این مدت خواندهم و قصد دارم یکی از مهمترین فصلهای این کتاب را برایتان بازگو کنم؛ فصلی که به گفته خود کتاب هم مهمتر از ۹۸ فصل دیگر است.
توهم اخبار
این فصل اینطور شروع میشود :
زلزله در سوماترا، سانحه هواپیمایی در روسیه، مردی که سی سال دخترش را در زیرزمین زندانی کرد، جدایی هایدی کلام از سیل، حقوق بالا در بانکهای آمریکا و...
آیا واقعا نیازی. هست همه این چیزها را بدانی؟
برداشت من از پاراگراف اول این فصل این بود که اخبار بیاهمیت هستند و دانستن آنها به شما کمکی نمیکند و فقط درگیری ذهنی برای شما بهمراه دارد؛ کتاب هم در اینباره میگوید که :
اخبار برای ذهن به مثابه قند است برای بدن: اشتهاآور، آسان هضم و در درازمدت بسیار مخرب
رولف دوبلی نویسنده این کتاب میگوید :
در هفتههای اول که تصمیم به کنار گذاشتن اخبار گرفتم روزهای سختی بود ولی هرطور بود انجامش دادم تمامی اشتراکهای روزنامهها را لغو کردم، اپ خبری روی موبایلم را حذف کردم، اوایل ترس از دست دادن چیزهای مهمی را داشتم ولی پس از سه سال نتیجه این شد : افکار صریحتر، دید ارزشمندتر، تصمیمات بهتر و زمان بسیار بیشتر و بهترین نکته هیچ چیز مهمی را از دست ندادم.
در این فصل سه دلیل مهم چرایی این کار را نویسنده بررسی کرده است از جمله، واکنش نامناسب مغز، درگیری ذهن و اعصاب و... که قصد ندارم بیشتر از این پست را طولانی کنم.
برای من هم همین شد، اوایل سخت بود ولی الان بیاهمیت بودن اخبار را میفهمم و سعی میکنم دیگر اخبار را دنبال نکنم.
نکات مثبتش برای من : راحتی ذهن، تمرکز بالا، استرس کمتر و... بوده است.
چرا وقتی نمیتونیم تاثیری در رخدادها و رویدادها داشته باشیم اخبار آنها را دنبال کنیم؟ و درگیری ذهنی برای خودمان ایجاد کنیم؟
پیشنهاد نویسنده : سعی کنید به جای اخبار کتابهای مطرح را بخوانید چراکه هیچچیز رقیب کتاب در جهان نیست.