ویرگول
ورودثبت نام
علیرضا
علیرضا
علیرضا
علیرضا
خواندن ۵ دقیقه·۳ ماه پیش

نظر من راجع به کتاب نبرد من آدولف هیتلر


شاید شما هم وقتی از کنار کتاب فروش های دست فروش (اسم جالبی شد :) و بساطی که پهن کرده اند گذشته باشید این کتاب توجه شما رو جلب کرده باشه. کتابی ممنوعه از کسی که دنیا یه جورایی الان تردش کرده هر چند که اون همه جذبه، قدرت و اقتدار و به طور کلی ماجرایی که درست کرده همیشه برامون جالب هست. خیلی ها می گن هم وطن هاش هر چند که در اون ترد جهانی هستند ولی ته دلشون بهش افتخار می کنن. اگر هم نکنن باید بکنن. اون کسی بوده که آلمان رو از انزوای بعد از جنگ جهانی اول در می آره و دوباره غرور و افتخار رو بهشون هدیه می ده. هر چند هم که شنیدم از کسایی که از این دید حماسی فاصله می گیرن و با نگاه دقیق تر در جغرافیا و تاریخ اون رو بازیگری می بینن در نقشی که کارگردان تقدیر و سرنوشت (یا همون جغرافیا و تاریخ) برای این دنیا در نظر گرفته بوده است. اونها می گن نسبت دادن رویداد ها و اتفاق های تاریخی به یک فرد کار کوته بینانه ای و غیر علمی است که ما رو درگیر همون داستان سرایی های حماسی و شاعرانه می کنه و نهایتا درسی که رهنمود ما در آینده بشه رو نداره. رویدادها بر اساس جریان هایی اتفاق می افتند. مثلا در اینجا جغرافیا می گه آلمان به علت شرایطی که در حیطه جغرافیای سیاسی برسی می شه، هر اتفاقی براش بی افته تا وقتی که مرز ها و جغرافیاش آلمان کنونی هست دوباره به نقطه غرور و افتخار بر می گرده، پس اعتبارش رو نباید به شخص داد. به هر حال، هر دیدی که داشته باشید نمی تونید از اسم آدلفر هیتلر گذر کنید و اون رو نبینید.

کتاب نبرد من دو تیکه است. نمی دونم از اولش اینطوری بوده یا نه؛ و با توجه به فاصله زمانیش احتمال می دم که در دو جلد مجزا فروخته می شده. کتاب اول زندگی نامه خودنوشته آدولف هست. مثل اینکه زمانی که در زندان بوده این کار رو انجام داده. و خب من در حوالی بیست سالگی نمی دانستم که آدولف در زمان جنگ جهانی اول سربازی بوده در خط مقدم می جنگیده و به علت شیمایی شدن در یکی از حملات مجبور می شه که در آینده سیبیلش رو هیتلری بزنه. اون جنگ جهانی اول هم خیلی با حال بوده، از این نظر که وقتی می بینی آتاتورک و چرچیل هم اون موقع در جبه بودند. این تیکه دوم رو به لطف علی بندری متوجه شدم. و خب تا الان که جا داره بگم که هیتلر پس از مرگ آتاتورک اون رو به ستاره ای درخشان در تاریخ تشبیه می کنه. بگذار همینجا که جاش هست یه تیکه خرده اطلاعات دیگه هم بدم. هیتلر قبل از شروع جنگ جهانی اول در جهت بهبود روابط خودش با کشورهایی که استراتژیک می دیده شروع به ماشین هدیه دادن به اون کشورها می کنه. و خب ماشینی که نصیب ایران و رضا شاه می شه الان توی موزه خودرو های تاریخی ایران هست.

ماشین اهدایی آدولف هیتلر به رضا شاه جهت توسعه روابط دیپلماتیک با ایران پیش از جنگ جهانی دوم - 1
ماشین اهدایی آدولف هیتلر به رضا شاه جهت توسعه روابط دیپلماتیک با ایران پیش از جنگ جهانی دوم - 1
ماشین اهدایی آدولف هیتلر به رضا شاه جهت توسعه روابط دیپلماتیک با ایران پیش از جنگ جهانی دوم - 2
ماشین اهدایی آدولف هیتلر به رضا شاه جهت توسعه روابط دیپلماتیک با ایران پیش از جنگ جهانی دوم - 2

جا دار بودنش رو مطمئن نیستم، ولی ماشین زیبایی است. سندی است بر اینکه هیتلر واقعا خوش سلیقه و هنرمند بوده و البته آگاه به جغرافیا و دانش سیاسی. زیرا در طی این چهارچوب است که ایران قدرتی استراتژیک معرفی می شود و همین امر باعث می شود علی رقم اعلام بی طرفی رضا شاه (یا به اعتقاد برخی حتی طرفداری معنوی و دلی او) وقتی که آلمان به روسیه حمله کرد، متفقین برای جلوگیری از کمک لجستیک ایران به آلمان اقدام به اشغال و نفوذ به ایران کردند.

به هر حال برگردیم به کتاب اول، زندگی نامه خود نوشته آدولف هیتلر. یادمه اون وقت ها وقتی این کتاب رو خونده بودم دانشجوی کارشناسی بودم. سال 1395 بود (یه سال عقب یا جلو بودنش رو به حافظه ام ببخشید). اون موقع در گروه کتابخونی دانشگاهمون یک متن منتسب به هیلتر فرستاده شده بود که دلیل نفرت او از یهود به خاطره ای از کودکیش ارجاع داده شده. می گفت هیلتر مادرش مریض بوده و وقتی به پیش دکترهای یهودی برای درمان برده اونها به علت بی پولی هیتلر از درمانش سر باز زدند. و خب من که کتاب رو خونده بودم خیلی دقیق با ارجاعات مشخص گفتم که این متن اشتباه است. هیلتر در این کتاب می گه که از دوران کودکی از دو چیز متنفر بودم. اولیش رو یادم نیست (همچنان به حافظه ام ببخشید :) و دومیش یهودی ها بوده.

جلد دوم مربوط به زمان زمامداری ایشون هست و رسما می شه گفت این کتاب دکترین حزب نازی است. نمی دونم اینکه طی یک کتاب تمام عقاید و باورهای یک حزب به صورت رسمی مستند و منتشر بشه چقدر مرسوم بوده یا هست ولی خب با در این جلد شما کاملا به منش و خط فکری این حزب آشنا می شوید. و چقدر خوب می شه اگه قبلش با تفکر انتقادی و مغلطه ها آشنا باشید. چون بعضی دیدگاه هاشون و توجیهاتشون در عین سادگی بسیار گمراه کننده است. مثلا در جایی از این جلد در توجیه نژاد پرستی مثال انواع مختلف حیوانات رو می زنه و می گه تا حالا دیدید که فلان حیون با فلان حیون نشست و برخواست کنه؟ نه، پس سفید و سیاه هم پیش هم نمی تونن باشن! یه جمله دیگه هم یادم هست و فکر کنم در توجیه جنگ بود. می گفت "فرشته صلح در زیر سایه خدای جنگ خوابیده است" که البته تا حدودی اینجا باهاش موافقم :)

به طور کلی بخوام جمع بندی کنم و یا پیشنهاد خوندش رو بخوام بدم، باید بگم که کتاب جالبی هست. به نظرم برای یکبار خوندن جزو کتاب هایی است که در اولویت دوم و سوم قرار می گیره مگر برای کسی که سیر مطالعاتی داره. یعنی به تاریخ آلمان اون موقع علاقه داره و از چندین منبع درباره اون موقع اطلاع کسب می کنه. برای این آدم می تونه کتاب خواندنی تری باشه. من علی رقم خوندن کتاب زنان بر صلیب شکسته (چند سال بعد از نبرد من) سیر مطالعاتی پیدا نکردم و خب خیلی راحت با این کتاب خداحافظی خواهم کرد. خیلی دوست داشتم ببینم باغ کتاب فردوس از من قبولش می کنه، چون کتاب یه جورایی ممنوعه است. حیف که بسته شد. فکر کنم اهدا کتاب و روشن کردن این ابهام رو باید به نهاد عمومی تر مرکز مبادله کتاب بسپرم :) و فقط به عنوان آخرین پیشنهاد بگم که چون کتاب توسط انتشاراتی درست و حسابی چاپ نشده، پس انتظارش رو داشته باشید که صحافیش بعد از مدتی تحمل آن همه صفحه از هم بپاشه و مثل کتاب من نیازمند سیمی شدن بشه.

خوش باشید و خرم ؛)

کتابنبرد منخلاصه کتابهیتلر
۱
۰
علیرضا
علیرضا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید