علیرضاک
علیرضاک
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

تاریخ جنایتهای سری استالین

کتاب تاریخ سری جنایتهای استالین را الکساندر آرلوف نوشته است. الکساندر آرلوف نام مستعار یکی از مسئولین رده بالای سازمان اطلاعات شوروی بود که بر اساس تمام تجاربی که در اثر کار در سیستم استالینی به دست آورده بود، این کتاب را به رشته تحریر در آورد. الکساندر آرلوف که در انتهای کتاب شاهد افشای نام اصلی او توسط ویراستار کتاب خواهیم بود در پیش‌گفتار کتاب اعلام می‌کند که به هیچ حزب و گروه سیاسی وابستگی ندارد و تنها تا سال ۱۹۳۸ عضو حزب کمونیست بوده است. علاوه بر فعالیتهای فراوان در داخل اتحاد شوروی در خارج از اتحاد شوروی هم فعالیتهای فراوانی داشته است. از جمله در جنگ داخلی کشور اسپانیا، مشاور دولت جمهوری‌خواه اسپانیا بوده است. ولی در دوازدهم جولای ۱۹۳۸ رابطه خود را با رژیم استالین قطع کرده است.

همانطور که می‌دانید استالین از سال ۱۹۳۷ شروع به نابود کردن تمام دستیاران مورد اعتماد خود کرد تا کسی از آنها نتواند شاهد جنایات او باشد. در بهار ۱۹۳۷ کلیه مسئولان برجسته سازمان امنیت و کلیه بازپرسانی که طبق دستور استالین از رهبران به زنجیر کشیده حزب بلشویک اعتراف دروغین گرفته بودند، بدون بازجویی و محاکمه اعدام شدند. در ادامه هزاران نفر از کارکنان سازمان امنیت که بنا بر شغل و موقعیت خود امکان دسترسی به اطلاعات سری جنایتهای استالین را داشتند تیرباران شدند.

پس از این اتفاقات و در حالیکه آرلوف در اسپانیا حضور داشت از بیم جان خویش دیگر به شوروی برنگشت. ولی نمی‌توانست به صورت آشکار ارتباط خود را با رژیم استالین قطع کند زیرا مادر آرلوف و مادر همسر او همچنان در مسکو بودند. در ماه آگوست ۱۹۳۷ اسلوتسکی رئیس اداره امور خارجی سازمان امنیت برای آرلوف تلگرافی ارسال می‌کند که مامورین مخفی هیتلر و ژنرال فرانکو تصمیم گرفته‌اند آرلوف را بدزدند و اطلاعات سری شوروی را به دست بیاورند. در نتیجه سازمان امنیت گروهی را به اسپانیا خواهد فرستاد که مراقب آرلوف باشند. ولی آرلوف دریافت که این گروه به قصد ترور آرلوف خواهند آمد. به همین خاطر آرلوف اعلام کرد که نیازی به این گروه نیست و خود امنیت خود را تامین خواهد کرد.

در ادامه آرلوف به همراه همسر و فرزندش به فرانسه رفت و بر خلاف دستور سازمان امنیت مبنی بر بازگشت او به شوروی با کشتی و به همراه خانواده‌اش به کانادا رفت. وقتی آرلوف به کانادا رسید نامه مفصلی به استالین نوشت و اعلام کرد که در مورد او چگونه فکر می‌کند و استالین را تهدید کرد که هر گاه خیال بدی نسبت به مادر و مادرزنش در سر داشته باشد، همه مطالبی را که می‌داند به اطلاع همگان می‌رساند. برای اینکه استالین بفهمد این یک تهدید بی‌پایه و اساس نیست فهرستی از جنایتهای او را در نامه ذکر کرد. یک ماه بعد از کانادا به آمریکا رفت و در واشنگتن تقاضای پناهندگی سیاسی کرد. ۱۴ سال در برابر مامورین مخفی استالین که قصد ترور او را داشتند پیروز بود. در سال ۱۹۵۳ تصمیم گرفت کتاب تاریخ سری جنایتهای استالین را منتشر کند. زیرا حدس می‌زد که تا این زمان مادر و مادر همسرش دیگر زنده نیستند. قبل از انتشار این کتاب استالین درگذشت و وقتی کتاب منتشر شد که استالین در قید حیات نبود.

آرلوف کتاب تاریخ سری جنایتهای استالین را با یکی از بزرگترین فریبکاری‌ها و نیرنگهای استالین یعنی قتل کیروف آغاز کرد و به صورت کاملاً مفصل و با جزئیات کامل به بیان این اتفاق پرداخت. قتل کیروف سرآغازی شد بر تمام جنایات استالین. علاوه بر اینکه یک عضو ساده حزب کمونیست را برای قتل کیروف فریب دادند و مقدمات قتل او را فراهم کردند، تمام افراد مورد نظر استالین به بهانه همدستی در قتل کیروف و تروتسکیست بودن اعدام شدند. در کتاب تاریخ سری جنایتهای استالین تمام مطالب (به جز دو یا سه مورد) به صورت رسمی و متکی بر شهادت شاهدان عینی و غیر قابل انکار هستند. و خیلی از محققان اثر آرلوف را از نظر صحت روایات قابل قبول می‌دانند.

اما نکته‌ای که ویراستار کتاب اعلام می‌کند این است که آرلوف نه تنها یکی از روسای برجسته سازمان امنیت شوروی بود بلکه یک شخصیت حزبی هم بود. و با تلاش فراوان استالین را در نقطه مقابل لنین قرار داده است. یعنی لنین را در مقام خیر و استالین را در مقام شر به نمایش در آورده است. در نتیجه همه دوستان و اطرافیان لنین مثل تروتسکی، زینویف، کامنف، بوخارین و ریکوف را به صورتی آرمانی مجسم کرده است. بسیاری از همین افراد پس از مرگ لنین از قدرت‌طلبی تروتسکی به هراس افتادند و با استالین همدست شدند و علیه تروتسکی به فعالیت پرداختند. آنها تروتسکی را سرنگون و تبعید کردند. پس از این ماجرا استالین با بوخارین متحد شد تا کار زینویف و کامنف را بسازد. پس از اعدام این دو نفر نوبت خود بوخارین بود که توسط استالین نابود شود.

آرلوف در ایالات متحده آمریکا پانزده سال با مبلغ ۲۳ هزار دلاری که با خود داشت زندگی بسیار محقرانه‌ای را دست و پا کرد. بعد از اینکه به کلیولند مهاجرت کرد پنج سال مداوم در کتابخانه عمومی شهر نگارش کتاب تاریخ سری جنایتهای استالین را پی گرفت. در سال ۱۹۵۱ دست‌نویس کتاب آماده شد. یک سال و نیم طول کشید که کتاب به زبان انگلیسی ترجمه شود. پس از انتشار کتاب تازه مقامات آمریکایی فهمیدند ژنرال آرلوف پانزده سال به صورت پنهانی در کشورشان زندگی می‌کرده است. حتی سالها پس از چاپ کتاب هم تلاشهایی برای ترور او انجام شد. آرلوف در هفتم آپریل ۱۹۷۳ یک سال و نیم بعد از مرگ همسرش درگذشت. الکساندر آرلوف کسی نبود جز لو فلدبین. +

کتابتاریخ جنایتهای سری استالیناستالینجنایتهای استالینتاریخ جنایتهای
وبلاگ من: https://alirezak.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید