Alireza Motamedi
Alireza Motamedi
خواندن ۶ دقیقه·۹ ماه پیش

تجربه ارشد دیجیتال مارکتینگ در انگلستان

خب طبعا همیشه برامون خیلی جذاب و خفن بوده که فلانی ارشدش رو از آمریکا گرفته، اون یکی لیسانسشو از بلژیک گرفته، یکی دکتراشو از لندن گرفته و فیلان و فیساد. برای خودِ منم همیشه آدمایی که از خارج مدرکشون رو می‌گرفتن خیلی ویگو بودن و حس باحالی بهم می‌دادن. پارسال که برای خوندن ارشد مارکتینگ اومدم انگلیس با شنیده‌ها و نشنیده‌هام وارد دانشگاه شدم و به مرور زمان فهمیدم که داستان اونجوری که فکر می‌کردم و می‌کردیم نیست. الان با ترند شدن مهاجرت و تعداد زیادی از بچه‌هایی که به نقاط مختلف این کره خاکی می‌رن و میلیون‌میلیون صفحه اینستاگرام و یوتیوبی که می‌زنن، به‌نظرم کم‌کم این ذهنیت هم از بین می‌ره، کما اینکه بعید نیست همین الانشم قبح این کار شکسته باشه. با این وجود گفتم بعد دوسال ننوشتن توی ویرگول که البته قبلشم خیلی فعال نبودم شاید بتونم با این بلاگ برگردم و مداوم بنویسم.

یه نگاه خیلی کلی به دانشگاه‌های خارج از ایران

بعد از اینکه به طور خیلی دقیق با کانسپت دانشگاه خودم و روش کارشون آشنا شدم که حالا جلوتر می‌گم، سعی کردم با رفقام که توی کشورهای مختلفی درحال تحصیل هستن یه گپی بزنم، از هلند و آلمان و ایتالیا بگیر تا کانادا و آمریکا و استرالیا. چکیده‌ی تمام این گپ و گفت‌ها از نحوه پذیرش، نوع تدریس، نحوه‌ی آزمون و فارغ‌التحصیلی این شد که:

  • اگر شما برای دانشگاه پول دادی و اگر دانشگاه خیلی نسبت به تدریس و کلاسات حساس نیست پس متاسفانه شما وارد یه موسسه‌ای شدی که اگرچه اسم "دانشگاه" رو یدک می‌کشه اما درواقع یه منبع درآمدیه برای یکسری که در ازای دادن ویزا و مدرک به شما، داره ازتون پول می‌گیره. تعداد زیادی از دانشگاه‌ها هم متاسفانه از همین دسته‌ن، اینکه توی صفحه‌های موسسه‌های مهاجرتی می‌بیند که فلانی از دانشگاه فلان با معدل 12 و رشته‌ی برق، تونسته از فلان دانشگاه توی کانادا پذیرش ارشد دیتا ساینس بگیره، جریانش همینه که اصلا پذیرش و گزینشی در کار نیست! شما پول می‌دی ثبت‌نام می‌کنی. همین.
تجربه من از درس خوندن توی دانشگاه چستر(CHESTER) جنبه‌های مختلفی داشت که همین موضوع هم باعث شد که به یه نتیجه‌ای برسم که شاید بتونه نزدیک‌ترین تعریف رو از دانشگاه‌های خارج از ایران و به‌صورت خاص انگلیس بکنه.
  • دسته‌ی دوم این دانشگاه‌ها می‌شن اونایی که اگرچه ممکنه از شما پول بگیرن اما هم رنک بالایی دارن هم پوستتون رو می‌کنن، انقدر ازتون کار و پروژه می‌خوان که از درس خوندن پشیمون بشید، این دانشگاه‌ها عموما به راحتی دسته‌ی اول پذیرش نمی‌دن و معیارهایی مثل: معدل، نمره زبان و رزومه‌ی شما براشون مهمه. البته همین دانشگاه‌ها هم توی یکسری از رشته‌ها به‌قدری ظرفیت ورودی‌هاشون رو می‌برن بالا که خیلی اوقات معیارهاشون هم زیرسوال می‌ره. مثلا من با لیسانس حقوق و یکی‌دو سال سابقه توی مارکتینگ تونستم پذیرش ارشد دیجیتال مارکتینگ دانشگاه منچستر رو بگیرم که جز 100 دانشگاه برتر دنیاست. این نشون می‌ده این دانشگاه چنان ظرفیتی برای این رشته باز گذاشته که عملا ارزش‌های خودش رو زیر سوال برده. تعداد این دانشگاه‌ها خیلی‌خیلی کمتر از دسته‌ی اوله و شاید بشه گفت 300 تا دانشگاه توی کل دنیا با این شرایط هستن. شایدم کمتر. این درحالیه که آمریکا به تنهایی 4000 تا دانشگاه داره!
  • آخرین دسته، دانشگاه‌هایی هستن که پوزیشن‌های فاند یا فول‌فاند زیادی تعریف می‌کنن، به احتمال زیاد دانشجوهایی که با فاند فارغ‌التحصیل می‌شن به‌لحاظ بار دانشی رتبه بالاتری از بقیه دارن. البته که این یک اصل نیست و همونطور که می‌دونید توی این دنیا همه‌چی نسبی هست و این موضوع هم مستثنی نیست. با این حال این رو هم باید در نظر بگیرید که اکثر بچه‌هایی که از رشته‌های ریسرچ‌بیس(برپایه‌ی تحقیق و پژوهش) فارغ‌التحصیل می‌شن؛ بیشتر از اینکه متخصص اون رشته به‌صورت عملی باشن، یک متخصص آکادمیک هستن، یعنی اگر شما ارشد مارکتینگ ریسرچ‌بیس هستید، بیشتر از اینکه بدونید کار کردن با نرم‌افزارهای SEO چطوره، احتمالا راجع‌به تعاریف و Case Study های شرکت‌های مختلف در زمینه‌ی SEO می‌دونید. با این حال، دانشگاه به معنی مطالعه، جستوجو، کشف و شناخت در این دسته بیشتر از دو مورد اول دیده می‌شه.

تجربه من از دانشگاه چستر

تجربه من از درس خوندن توی دانشگاه چستر(CHESTER) جنبه‌های مختلفی داشت که همین موضوع هم باعث شد که به یه نتیجه‌ای برسم که شاید بتونه نزدیک‌ترین تعریف رو از دانشگاه‌های خارج از ایران و به‌صورت خاص انگلیس بده. اول بریم سراغ جنبه‌های مختلفی که گفتم:

مقدار و میزان یادگیری شما رابطه مستقیمی با استادتون داره؛ من توی دوره یکسال تحصیلم با پنج تا استاد سر و کار داشتم که می‌تونم بگم فقط یکیشون بود که یکم حالمو خوب کرد، اگر اون یه نفر هم نبود شاید واقعا از اینکه ارشد خوندم ناراضی می‌شدم. تفاوتی که بین این استاد و بقیه بود ایجاد یه فضای گفت‌وشنود و کار گروهی توی کلاس و حرف کشیدن به‌روش درستی از بچه‌ها بود که باعث شد، منی که سر کلاسم با استادای قبلی همه‌ش توی کورسرا(Coursera) بودم و دوره می‌گذروندم بیام توی اتمسفر کلاس و سعی کنم که درگیر موضوع بشم.

توی نوع تدریس این دانشگاه‌ها یه‌جور آزادی عمل بیش از حد وجود داره که استفاده کردن و نکردن ازش دست خودتونه.

هیچ چیزی به‌عنوان آزمون وجود نداره؛ البته این موضوع یکی دوتا مثال نقض هم داره، اما می‌تونم با اطمینان بگم که 90 درصد دانشگاه‌های انگلیس چیزی به‌عنوان آزمون ندارن و همه‌چی پروژه محور و برپایه‌ی نوشتن تحقیق هستش، به این شکل که شما اول هر ماژول(Module) یه خلاصه‌ای از کاری که باید انجام بدید می‌گیرید و توی کلاس راجع‌به منابع اون درس و تعاریفی کلی راجع‌به موضوع تحقیق صحبت میشه. شما هم حدود چهار تا شش هفته وقت دارید که اون پروژه رو که یه‌چی حدود 3 هزار تا 5 هزار کلمه‌ هست آماده کنید.

نمونه پروژه‌ای از درس Digital Disruption
نمونه پروژه‌ای از درس Digital Disruption

دانشگاه فرصت‌های خیلی زیادی رو در اختیارتون قرار می‌ده که اگر درگیرش بشید قطعا بُردید؛ یکی از مواردی که من خودم بهش دقت نکردم و بعد پشیمون شدم شرکت کردن توی ایونت‌های(Event) مربوط به رشته و دانشکده‌م بود، دانشگاه توی طول ترم بی‌نهایت فرصت براش شما تدارک می‌بینه که بهتر و بهتر بشید، از آوردن آدمای خفن کمپانی‌های بزرگ بگیرید تا تدارک دیدن تورهای یک روزه با هدف آشنایی با محیط کاری آینده‌تون توی رشته‌ای که درس می‌خونید. فکر می‌کنم اگر این موضوع رو جدی می‌گرفتم شاید از نتیجه‌ی تحصیلم خیلی‌خیلی راضی‌تر می‌شدم.

چیزی که من بهش رسیدم!

نتیجه‌ای که من گرفتم از این تجربه و صحبت با بچه‌های دیگه این بود که توی نوع تدریس این دانشگاه‌ها یه‌جور آزادی عمل بیش از حد وجود داره که استفاده کردن و نکردن ازش دست خودتونه، و شانس هم باید باهاتون همراه باشه که استادای خوبی گیرتون بیاد، با این حال اگر بخواید منتظر بمونید که کسی چیزی به شما یاد بده، باید بگم هیچی عایدتون نمی‌شه. اگر تصمیم به تحصیل خارج از کشور داشتید، یا تازه شروع کردید و حتی اگر وسطاش هستید و اینو می‌خونید، سعی کنید بیشتر و بیشتر خودتون رو درگیر ایونت‌ها، کورس‌های رایگان، مطالعه Case Study ها و ارتباط گرفتن با کسایی که توی رشته‌تون هستن، کنید.

و در آخر اینکه لزوما کسی که مدرکی از خارج داره آدم کاربلدی نیست، درس خوندن بیرون از ایران بهتون این فرصت رو می‌ده که بافرهنگ‌های جدید آشنا بشید و دیده‌تون به زندگی بازتر بشه. همچنین، بدیهیه که همه‌ی این موارد تجربه شخصیِ من بوده، و همه‌ی چیزایی که گفتم ممکنه از نگاه یه نفر دیگه کاملا برعکس باشه. با این حال بهونه خوبی بود برای برگشتن به ویرگول.

مخ‌لص

علیرضا


دیجیتال مارکتینگمهاجرتانگلیسمهاجرت تحصیلی
من زاییده‌ی شکم آبستن کلمه‌ها بودم، و لابه‌لای کتاب‌ها به‌دنیا آمدم، تا خوردم، ورقم زدند و سر از جزیره‌ای دور درآوردم. #دیجیتال_مارکتینگ
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید