من چندسال پیش، قبل از مهاجرتم به انگلیس یه بوتیک لباس زدم و یادم میاد که 7/8 ماه قبل از راهاندازی خود مغازه کلی رو #اینستاگرام کار کردم، از ساخت لوگو براش بگیر تا آماده کردن یه تمپلیت خاص برای استوریها، عکاسی از مراحل آماده شدن دکور مغازه و تیزر برای تبلیغات و هرچی که بگی. حالا کلا بوتیک با شیروونی جلوی مغازه 15 متر هم نمیشد. خلاصه با زور و هزینه تعداد فالوورهای بوتیک رو قبل از افتتاحیه رسوندم به 1700 نفر. یکی از فکوفامیلامونم هست که دندونپزشکه و چندسالی هست که مشغول به کاره، یادمه اون موقع که من برای مغازهم تبلیغات میدادم اونم درگیر جذب فالوور برای کلینیکش بود، الان صفحهشو دیدم که 33 هزار نفر فالوور داره، حالا به نظرتون یکی از خفنترین دندونپزشکیهای لندن چندتا فالوور داره؟ فقط 1900 تا.
حالا نه که بخوام به معنای سحرآمیزش پیشگویی کنم، اما احتمال میدم مارکت ایران هم به همین سمت بره؛ عدم تاثیرگذاری سوشالمدیا، جون گرفتن وبسایتها.
و این موضوع محدود به سوشال مدیای صنف پزشکی UK نمیشه، تقریبا به جز برندهای کامرشیال و زنجیرهای، مابقی بیزینسها در تمام اصناف وضعیتشون همینه. حتی بعضی از برندهای معروف و زنجیرهای مثل Wendy's که توی صنعت فستفود فعالیت میکنه، هم اوضاعشون یکسانه، صفحه اینستاگرام مخصوص به بریتانیا این مجموعه فقط 25 هزار نفر فالوور داره که در قیاس با یه رستوران معمولی در شهرستانهای ایران(و نه حتی کلانشهرها) عدد چشمگیری هم نیست.
اما بریم سراغ طرف دیگهی سکّه؛ کلینیک دندون Wimpole St در لندن شاید کمتر از 2 هزارتا فالوور اینستاگرام داشته باشه اما بهطور میانگین وبسایت این درمونگاه، ماهیانه 36 هزار نفر بازدید کننده داره (منبع SImilarWeb). و این موضوع در مورد همهی این بیزینسها صدق میکنه، مثلا همون رستوران Wendy's که گفتم؛ در ماه بیش از 190 هزار بازدیدکننده داره، اونم فقط در بریتانیا(منبع Semrush).
من خیلی به این حجمِ موجود از تفاوت فکر کردم و راستش به چندتا نتیجه رسیدم که از این قراره:
حالا نه که بخوام به معنای سحرآمیزش پیشگویی کنم، اما احتمال میدم مارکت ایران هم به همین سمت بره؛ عدم تاثیرگذاری سوشالمدیا، جون گرفتن وبسایتها. دیگه فودبلاگرها تمام رستورانهای تهران و شهرهای بزرگ و کوچیک ایران رو گشتن، تمام آرایشگاهها با یکی دوتا اینفلوئسنر همکاری کردن، همهی بوتیکهارو میشناسیم، هتلها، سوپرمارکتها و غیره و غیره، همه دیگه لوس شدن برامون. اگرم دقت کرده باشید، الان اکثرشون دستآویز محتوای طنز شدن، محتوایی که توش از قصد سوتی بدن و ایمپرشن(Impression) بگیرن، و عملا دیگه محصول یا خدماتی که ارائه میدن مطرح نیست. ما صفحهی فیلان فستفود رو دنبال میکنیم چون با مسخرهبازی و سروصدا کردن و به آب و آتیش زدن داره غذا درست میکنه و از چیزی که قراره یک آدم رو سیر کنه، چیزی میسازه که فیل هم مجبور بشه باهاش نوشابه بخوره که مبادا توی گلوش گیر کنه. یا بیسار کلینیک زیباییای رو دنبال میکنیم چون از مو طاووس درست میکنه و از صورت بوم نقاشی. دیگه نه دنبال خدماتیم نه دنبال محصول، ما برای سرگرم شدن این عزیزان رو فالو کردیم و نگاه میکنیم.
با این تفاسیر، من حدس میزنم الان بهترین فرصته که با هزینههای خُردخُرد، با سر صبر هر بیزینسی به فکر ساخت وبسایت خودش باشه، تولید محتوا روی محصول و خدماتش رو با کلمههای کلیدی مرتبط زیاد کنه، چون دیگه بعیده کسی برای پیدا کردن یه رستوران بخواد صفحههای فیلان فودبلاگر رو چک کنه که 17942 تا پست داره. همین.
مخلص
علیرضا