هر کس یک صندلی در خانه خود دارد که چیزهای مختلفی را بر روی آن پرتاب می کند. کت، کیف، عینک آفتابی، کتاب و ...
در دنیای دیجیتال، منوی همبرگر این صندلی است. نمی دانید کجا لینک یک صفحه ورود به سایت خود را قرار دهید؟ منوی همبرگری / آیا میخواهید به مردم اجازه دهید با سرعت تماس بگیرند؟ منوی همبرگری/ تنظیمات حساب کاربری را کجا قرار دهیم؟ منوی همبرگری
منوی همبرگری جایی است که بخشهای تصادفی سایت به زندگی ادامه میدهند، درست مثل جورابهای شما که به صندلی منتهی میشوند.
و کاربران آن را به مرحله ای متوقف نمی کنند.
منشاء آن به Norm Cox باز می گردد که آیکون Xerox Star را طراحی کرده است (اولین رابط کاربری گرافیکی دیجیتال در جهان). به گفته او "این به معنای" تابلوی راهنمایی و رانندگی " ساده، عملکردی به یاد ماندنی، و تقلید از ظاهر فهرست منو نمایش داده شده است". و برای این منظور، آن را بسیار خوب انجام داد و حس خوبی می کرد.
اما پس از آن منوی همبرگری یک باره به زمین افتاد. این زمانی بود که اپل در سال 2007 آیفون را راه اندازی کرد و منو بازگشت و این منو در برنامه یادداشت های صوتی قرار داشت.
محبوبیت صفحه نمایش کوچک به این معنی بود که رابط های دلنشین باید به چیزی مینیمالیستی و کوچکتر تقسیم شوند تا بتوانند راحت تر به نظر برسند.
منو همبرگر دوباره و دوباره ظاهر شد، در برنامه های رسانه های اجتماعی، برنامه های سازمانی، برنامه های تناسب اندام و اون همه جا بود.
"همانند یک زنجیره فست فود ارزان، طراحان به راحتی به اون اعتیاد پیدا کردهاند و در حال حاضر به میلیونها نفر در هر روز خدمت میکند." — Nielsen Norman Group
در سال ۲۰۱۶، گروه Norman Nielsen (یک گروه تحقیقاتی پیشرو برای تجربه کاربر) در این باره مطلب نوشت که منوی همبرگری به قابلیت کشف یک برنامه کاربردی چگونه آسیب می رساند. یافتههای کلیدی آنها از تحقیقاتی که انجام دادند این بود:
قابلیت کشف تقریبا به نصف کاهش یافته است و پنهان کردن ناوبری اصلی وب سایت است. همچنین زمان کار بیشتر طول می کشد و مشکل درک کردن افزایش مییابد
آنها همچنین اضافه میکنند که به عنوان یک عنصر طراحی، منوی همبرگر به خودی خود مشکل نیست، مشکل با طرحهایی است که به خوبی روی موبایل کار میکنند و بدون هیچ تغییری به صفحههای نمایش دسکتاپ ترجمه میشوند. به نقل از آنها:
اولین تلفن همراه نباید فقط تلفن همراه باشد.
بنابراین مشکلات اصلی در اینجا این واقعیت است که آن عناصر ناوبری مهم بالقوه را از کاربر پنهان کرده، و این حقیقت که برای طراح یا توسعه دهندگان برای پرتاب هر چیزی در آنجا بسیار مناسب و سریع است، و چیزی که معمولا انتظار میرود در آن وجود داشته باشد فرق میکند.
اگر ما قانون جاکوب را مورد توجه قرار دهیم (جاکوب نیلسن گروه نورمن نیلسن را تاسیس کرد که به ما گفت منوی همبرگر کشتن قابلبت کشف است )، و می گوید:
کاربران بیشتر وقت خود را در سایت های دیگر صرف می کنند. این به این معنی است که کاربران سایت ترجیح میدهند تا همانند سایر سایت هایی که قبلا می دانند کار کنند.
بیایید به نقلقول مورد استفاده در آنالیز Nielsen در مورد منوی همبرگر برگردیم "همانند یک زنجیره فست فود ارزان، طراحان به راحتی به آن معتاد شدند و حالا هر روز به میلیونها نفر خدماترسانی میکنند."
منوی همبرگر در حال حاضر توسط میلیون ها نفر در هر روز استفاده می شود.
این بدان معنی است که مدل های ذهنی کاربران که در حال تلاش برای خدمت هستند، اکنون شکل گرفته اند تا بدانند که اجزای مهم ناوبری زیر منوی همبرگری هستند.
استدلال وجود دارد که به دلیل این و به دلیل استفاده از منو همبرگر در سراسر وب تلفن همراه که این کار آنقدرها هم بد نیست، و در حقیقت - از طریق نیروی محض، استفاده، و طراح تنبل - تبدیل به یک گزینه خوب می شود.
من شخصا اینطور فکر نمیکنم. ولی گوش کن.
از زمان شروع iPhone و صفحه کوچک آن در سال ۲۰۰۷، گوشیهای موبایل کمی بزرگتر شدهاند و سایر گزینههای ناوبری نیز ظاهر شدهاند.
به عنوان مثال، اگر ما سه بخش در سایت خود داشته باشیم، آیا میخواهیم آن ها را در یک منوی همبرگری پنهان کنیم، یا میتوانیم کار سادهای انجام دهیم، مانند تقسیم کردن گزینهها به زبانهها؟
زبانهها روش جدیدتر و مفیدی را برای هدایت حول یک app ارائه میدهد، و بخشهای اصلی برنامه شما بلافاصله برای کاربر قابلمشاهده هستند.
اگر در مورد فضا نگران هستید، میتوانید حرکات پنهان را اجرا کنید که در آن زبانه به هنگام پایین رفتن در زمانی که در حال بالا رفتن هستید، ظاهر شوند - که در حال حاضر در بسیاری از جهتیابی ها در سایتهای موبایل معمول است.
و اگر شما واقعا از زبانهها راضی نیستید، Google از ترکیبی از زبانهها و منوی همبرگر استفاده میکند بنابراین میتوانید آن را نیز امتحان کنید.
مدتی پیش، قطعا میگفتم نه. اما چرا باید سعی کنیم از منوی همبرگر در طرحی جدید که ما ایجاد میکنیم، دور بمانیم.
با این حال، من دیگر احساس نمیکنم که منوی همبرگر را می توان به طور کامل به عنوان تجربه کاربری بد برچسب گذاری کرد. کاربران اکنون از چیزی که این سه خط به معنای آن است آگاه هستند. گوگل به اندازه کافی نمی تواند از آن استفاده نکند. میلیونها نفر هر روز با آن کار میکنند.
با این حال، چیزی که من پیشنهاد میدهم این است که شما زمان را برای تجزیه و تحلیل معماری اطلاعات خود انتخاب کنید، ببینید آیا راهی برای ساده کردن آن وجود دارد یا نه، و در مورد دیگر روندهای طراحی رایج (مانند پیمایش تب ها) که میتواند مشکل را حل کند در حالی که عناصر اصلی ناوبری را قابلمشاهده نگه دارید.
تصور کنید یک آیکون دیوانه دیگر به عنوان منوی همبرگر وجود دارد ...
... بگذارید آن را برای روز دیگر صحبت کنیم.