برداشتهایم از کتاب چرا ادبیات
کتاب چرا ادبیات؟ را میتوانم به سطل آب یخی تشبیه کنیم که یهو روی من ریخته شد. به نظرم این کتاب تلنگری جدیای بود برای اینکه چرا ادبیات یا به نوعی داستان و رمان مهم است. مسئلهای که شاید زیاد از این زوایه نگاهش نکرده بودم.
کتاب چرا ادبیات در بخش اول خود به این سوال اساسی پرداخته بود، چرا ادبیات مهم است؟ در این بخش این مسئله به طور کامل واشکافی شده بود و مخاطب به نظرم در مقابل این استدلالها نمیتوانست تردیدی به دل راه دهد.
در این بخش کتاب اشاره شده بود زوجی که آثار فلان نویسنده را خوانده است؛ قدر لذت را بیشتر از کسی که پای سریالهای تلویزیونی نشسته است میبرد و این نکته برایم روحانگیز بود.
بخش بعدی درباره فرهنگ آزادی بود که تا به حال از این زاویه نگاهش نکرده بودم و البته میتوانم بگم در پایان من را نیز کامل اقناع نکرد ولی بخشی خواندنی بود.
بخش سوم درباره آمریکای لاتین و ادبیات که این دو چه تاثیراتی بر روی یکدیگر گذاشته اند، بحث کرده است. البته باید بگم این بخش یکم برام گنگ بود و دلیلیش احتمالا ناآشنایی من با آمریکای لاتین و ادبیاتش بود.
بخش آخر یک مصاحبهای بود که از او سوالات مختلفی پرسیده شده بود. در این بخش نوع نگاهش به نویسندگی و همچنین تغییر دیدگاه از دیدگاه سوسیالیستی کمونیستی به دموکراسی برایم جالب بود که شاید بازهم در این بخش باهمه صحبت هایش موافق نباشم.
در کل به نظرم این کتاب ترجمه خوب و روانی داشت و آقای عبدالله کوثری واقعاً زحمت کشیده بودند و موضوع کتاب برایم بسیار جالب و قشنگ بود ولی ای کاش در پاورقیها توضیحات بیشتری درباره اسامی گنگ داده میشد. چون شاید خیلیها هم مثل من با آمریکای لاتین و ادبیاتش آشنایی کاملی نداشته باشند.
علیرضا اسعدی