علیرضا اسعدی
علیرضا اسعدی
خواندن ۴ دقیقه·۴ سال پیش

مسئله نشناسی فرهنگی

اهمیت مسئله محوری

بدیهی است اولین سوالی که به ذهن ما می آید،این است که چرا مسئله شناسی مهم است،در این نوشتار اول به چرایی و اهمیت مسئله محوری پرداخته می شود.به نظرتان چرا مسئله‌شناسی مهم است؟! برای درک آن، به روایت زیر که برای همه مان آشنا هست و با گوش و پوست خونمان لمس کرده‌ایم، توجه کنید.

در جمع دوستان نزدیک و دور، من هرکسی سرگرم کاری است. یکی در مسجد محل به دوخت ماسک و گرفتن آب میوه مشغول هست، آن دیگری در مؤسسه خیریه به فقرا در قالب مواسات کمک می‌کند، آن‌یکی در امت واحده به فکر جهان اسلام است. یکی ترجمه می‌کند و آن‌یکی در حال تولید مستند و فیلم و موسیقی است. هرکسی کار خود را انجام می‌دهد و هرکسی علایق کودکی خود را با پول سپاه، دولت، پدرش یا دسترنج خود دنبال می‌کند.

در همین حین، مقامات کشور و در رأس آنها ولی‌فقیه که گفته‌هایش برای همه این فعالان فرهنگی حجت است، نسبت به مسئله ناتوی فرهنگی و تهاجم فرهنگی هشدار می‌دهد و بر ضرورت توجه به آن تأکید می‌کنند. مدتی بعد مسئله جنبش نرم‌افزاری را مطرح می‌کنندو بعد پیوست فرهنگی را به دنبال آن مسئله الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سبک زندگی و جمعیت و اقتصاد مقاومتی را.

و هم‌زمان با همه این فعالیت‌ها و درحالی‌که به‌صورت طبیعی باید صدای موفقیت و یا بیشتر از آن فتح الفتوح این فعالیت‌ها به گوش برسد، نشانه‌های شکست و فروپاشی یکی پس از دیگری از زبان مسئول و غیرمسئول اعلام می‌شود. سازمان آمار اعلام می‌کند که رشد جمعیت به شدت در حال کاهش است و به زیرسطح جانشینی رسیده است و نرخ باوری نیز به زیر عدد ۱.5 درصد رسیده است. این یعنی در صورت تداوم این وضع جمعیت پیری خواهیم داشت و ایران از بین خواهد رفت. در کنار او، مدیرکل ثبت‌احوال اعلام می‌کند میانگین سن ازدواج به ۲۷ سال برای پسران و ۲۳ سال برای دختران رسیده است. تعداد ازدواج‌ها از یک میلیون پانصد هزار به هفتصد هشتاد هزار رسیده و آمار طلاق‌ها از ۲۵ هزار نفر به ۱۶۴ هزار نفر رسیده است،به عنوان مشتی از نمونه خروار،ماجرای پسر 14 ساله با شاخ اینستاگرامی را شاهد مثال می آورم. فقر، بیکاری، روابط جنسی و خیانت به‌عنوان مسائلی مهم کماکان در جامعه وجود دارد.

لایو پسر 14 ساله با شاخ اینستاگرامی
لایو پسر 14 ساله با شاخ اینستاگرامی


آن کارها و این نشانه‌ها چه ربطی به هم دارند؟ و یا به عبارت درست‌تر آن کارها به این نشانه‌ها چرا ارتباط ندارند؟ چگونه می‌شود آن‌همه کار انجام شود و این‌همه بحران پیش بیایید؟ مهم‌تر از همه اینکه چگونه این وضعیت ایجاد شد؟ آیا اساساً وضعیت دیگری می‌توان تصور کرد؟

خب این‌همه بودجه چرا دارد(کافی است نگاهی به بخش بودجه موسسات فرهنگی در سال 1400 بیاندازید!) در کشور هرز می‌رود، یکی از دلایل آن قطعاً این هست که این فعالیت ها مسئله محور نیست،هرکسی فقط یک کاری انجام می‌دهد که یک کاری کرده باشد نه اینکه کاری انجام دهد که گره کار مردم و جامعه وا شود.

تعریف مسئله محوری

منظور از مسئله محوری، نفی رویکردها و اقدامات کلیشه ای است که بدون در نظر داشتن هدف روشن و مشخص، صرفا به دلیل این که قبلا در تشکل وجود داشته است، تکرار می شود. مسئله محوری به معنای آن است که تشکل در هر زمان باید مشخصا بداند کدام موضوع را در دستور کار قرار داده و موفقیت یا عدم موفقیت خویش را در نسبت با حل یا عدم حل مسئله مذکور ارزیابی کند. افراد مسئله محور، موضوعات مختلف نظیر اقتصاد یا فرهنگ را به مسائل عینی و مشخص می شکنند و از کلی گویی، کارهای انتزاعی و شعاری اجتناب می کنند.

فرض کنید یک تشکل دانشجویی بعد از اینکه مشاهده می کند که کارگران کارخانه هایی مثل هپکو و هفت تپه،دچار مشکل شده اند و به خیابان آمده اند،این موضوع را مسئله محوری خود در تشکل قرار می دهد و با مطالعه و مصاحبه به نتیجه برسد که باید این قانون اصلاح شود و یا اینکه در این زمینه شورای نگهبان وظیفه خود را انجام نداده است و باید مطالبه شود که این قانون متوقف شود و راهکار پیشنهادی خود را به حاکمیت برساند و تا به نتیجه رسیدن آن دست از تلاش نکشد،این تشکل این مسئله را مسئله محوری خود داده است و مسئله محور عمل کرده است.

یکی از ویژگی‌های مهم مسئله محوری، همانطور که در بالا اشاره شد، هدف محوری است که این امر باعث می‌شود که با توجه به میزان تحقق هدف (که همان حل مسئله هست) موفقیت یا عدم موفقیت مجموعه و راهکار مورد استفاده سنجیده شود.

خب با توجه به نکات گفته شده،خود بخوان حدیث مجمل از بودجه های کلان سازمان های فرهنگی و بازدهی منفی آن ها در حل مسائل و مشکلات فرهنگی جامعه و آسیب های اجتماعی که یکی از علل ریشه ای آن نداشتن مسئله محوری در مجموعه هست.

آسیب های اجتماعی
یک دانشجوی مدیریت تکنولوژی و علاقه‌مند به نوشتن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید