ویرگول
ورودثبت نام
علیرضا اسعدی
علیرضا اسعدی
خواندن ۲ دقیقه·۳ سال پیش

‍ برداشتی از کتاب رها و ناهشیار می‌نویسم



به نظرم نقطه قوت این کتاب این بود که با مخاطب رو راست بود و گفته بود فلانی: «من بهت میگم نوشته خوب، حاصل استعداد و تمرینه؛ پس اگر احساس می‌کنی نوشتن را دوست داری ولی خیلی استعداد نداری؛ اشکال نداره؛ پاشو بیا، من دستتو می‌گیرم و قدم قدم با خودم میبرم و اگر هم استعداد داری بازهم نیازمند تمرین کردن هستی و من بهت کمک می‌کنم». به عبارت دیگر سعی کرده بود ما را برا نوشتن رها کند که بتوانیم توی آسمان نویسندگی پرواز کنیم و اوج بگیریم.


بخش اول این کتاب، طفل را برای نوشتن متقاعد می‌کند و آدم را تشویق می‌کند به آمدن پای درس ادرلارا و مهم‌تر از همه اینکه می‌توان نوشتن را از موضوعات شخصی شروع کرد که جستار نامیده می‌شود.



بخش دوم کتاب، این طفل گریز‌پا را پای درس می‌نشاند و الفبای پرواز در آسمان نویسندگی را نشانش می‌دهد و او را برای یادگیری نوشتن جستار آماده می کند.


بخش سوم کتاب به نظرم هسته اصلی کتاب را نشان این طفل می‌دهد و سعی می‌کند با تمرین‌های مختلف و متنوع او را آماده پرواز کند و هرکدام از این تمرین‌ها به پرواز آزمایشی شبیه می‌ماند.


بخش چهارم کتاب، به حرفه‌ای شدن این طفل در آسمان نویسندگی می‌پردازد و اورا برای پرواز در آسمان‌های بلندتر و طولانی‌تر به‌نام خاطره نویسی آماده می‌کند.


بخش پنجم این کتاب به فارغ‌التحصیلی از این مکتب و ورود به آسمان آزاد نویسندگی می‌پردازد و راه‌هایی برای تعامل با سایر پرندگان این عرصه به این طفل می‌نمایاند و نکاتی می‌گوید که شاید مستقیم به درد پرواز در آسمان نویسندگی ایران نخورد ولیکن بیهود نخواهد بود.


در پایان به نظرم نقطه قوت این کتاب رو راست بودن با مخاطب و مثال زدن نویسنده از فرازهای و نشیب خودش و دیگران در این مسیر بوده است که سبب می‌شود آدمی به ادامه این راه امیدوار گشته و دلسرد نگردد. لکن خوب بود بعضی از مثال‌ها توسط مترجم با توجه به فرهنگ ایران مثال جایگزینی کریسمس با عید نوروز یا هالووین با چهارشنبه‌سوری صورت می‌گرفت.


علیرضا اسعدی

رها و ناهشیار می‌نویسمادرلاراالهام شوشتری‌زاده
یک دانشجوی مدیریت تکنولوژی و علاقه‌مند به نوشتن
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید