سلام. در تمام سالهای فعالیتم با افراد یا شرکتها دائما به یک نکته فکر میکردم و میکنم.
تفکر سیستمی مفهومی است که وقتی سالها پیش در مورد آن خواندم تا همین الان که تصمیم گرفتم در مورد آن بنویسم روزی نبوده که به این موضوع فکر نکنم.
تفکر سیستمی همانند ابزاری است که از طریق آن می توانیم به صورت تخصصی به مشکلات و جزئیات یک کار، قبل از اینکه آن را انجام بدهیم، بپردازیم. در واقع این موضوع باعث می شود قبل از انجام کارها، به خوبی آنها را تجزیه و تحلیل کنیم تا بتوانیم به بهترین شکل ممکن آنها را انجام دهیم.
در واقع اکثر مشکلاتی که در زندگی شخصی و اجتماعی ما رخ می دهد، ناشی از نداشتن تفکر سیستمی است. ما معمولا جزء نگر هستیم و همین موضوع خیلی از اوقات به ضرر ما تمام می شود. وقتی مسئله را به بخش های بسیار کوچکتر تقسیم می کنیم، شاید کارمان برای تصمیم گیری و فکر کردن درباره آن راحت باشد اما در واقع ما خاصیت مسئله اصلی را از این برده ایم و صرفا داریم به جزئیات ریز و بی اهمیت آن توجه می کنیم. اهمیت سیستمی فکرکردن دقیقا همینجا مشخص می شود.
چرا باید تفکر سیستمی داشته باشیم؟
سیستمی فکر کردن نقش مهمی در انتخاب های هوشمندانه شما دارد. اگر نتوانید سیستمی فکر کنید، انتخاب های نادرستی خواهید داشت. اگر بتوانید این شیوه از تفکر را در خود پرورش دهید، انتخاب های بیشتری برای حل مشکل روی میز خواهید داشت!
در واقع وقتی کلی و گسترده تر فکر میکنیم، به صورت ناخودآگاه ایده ها و روش های جدیدی به ذهنمان می رسد.
چه زمانی باید از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟
· تصمیم گیری درباره یک موضوع بسیار مهم
· تکرار شدن یک مشکل ( سیستمی فکر کردن غوغا می کند )
چگونه می توانیم تفکر سیستمی را در خود پرورش دهیم؟
1. چشمانتان را باز کنید!
لطفا اگر چشم هایتان بسته است، همین الان آنها را باز کنید! باید بتوانید یک مسئله را به صورت کامل ببینید و سپس آن را تجزیه کنید. با چشمان بسته نمی توانید انتخاب های درستی کنید.
2. مسائل را خرد نکنید!
سعی نکنید برای راحتی کار خودتان هزاران زیر مسئله بسازید. کارتان واقعا سخت تر می شود! به جای آن سعی کنید کلی نگر باشید و به اتفاقاتی که در آینده نیز ممکن است بیفتد، توجه ویژه ای داشته باشید.
3. از خودتان سوال کنید!
بهتر است قبل از انجام یک کار یا گرفتن یک تصمیم، از خودتان درباره عواقب آن سوال کنید. در تفکر سیستمی باید از خودتان بپرسید که اگر این کار را انجام دهم، چه مشکلاتی برای من ایجاد خواهد شد؟ به این سوال پاسخ دهید که اگر قرار است مشکلی هم پیش بیاید، از کجا اتفاق می افتد؟ شما وظیفه دارید به همه این سوالات پاسخ کامل دهید و برای حل این مشکلات، راه حل های مناسبی را پیدا کنید.
4. الگوها را کشف کنید!
همانطور که می توانید یک پازل را با چسباندن قطعات مختلف آن به هم تکمیل کنید، یک مسئله و یا مشکل را نیز با کنار هم قرار دادن روندها و الگوهای صحیح به راحتی می توانید حل کنید. وقتی این کار را به درستی انجام دهید، به سمت ایده هایی که هرگز به آنها فکر هم نکرده اید، سوق داده خواهید شد!
5. خودتان را به چالش بکشید!
سعی کنید هر روز یک موضوع مهم را در نظر بگیرید و تکنیک های تفکر سیستمی را بر روی آن پیاده کنید. جزئیات آن را به طور کامل درک کنید. ارزیابی ها را به خوبی انجام دهید و باز هم فکر کنید! باید بدانید در آینده با چه چیزی روبهرو خواهید شد.
6. درک کنید!
قبل از اینکه درباره یک موضوع تصمیم بگیرید و یا انتخابی انجام دهید، آن را به خوبی درک کنید. تفکر سیستمی دقیقا همین است! تا زمانی که موضوع را کامل درک نکرده اید نمی توانید بهترین تصمیم را بگیرید!
اگر قرار است فردا یک سخنرانی انجام دهید و به شما گفته اند که به دلیل یک سری مشکلات نمی توانید از پاورپوینت استفاده کنید، همان موقع بنشینید و درباره آن فکر کنید. اول مسئله را به خوبی درک کنید. شما یک تکنیک مهم سخنرانی را از دست داده اید. از پاورپوینت خبری نیست!
ببینید که اگر فردا واقعا بخواهید بدون امکانات مد نظرتان سخنرانی کنید، توانایی آن را دارید؟ به این فکر کنید که اگر پاورپوینت نباشد، بهتر هم نیست؟
خوب دقت کنید. گاهی اوقات در سخنرانی، مخاطب حواسش به جاهای دیگر پرت می شود. ممکن است به اسلاید ها خیره شود و دیگر به شما گوش نکند. این به ضررتان است! پس نبودن امکان استفاده از پاورپوینت آن قدر ها هم بد نیست، حتی شاید به سودتان باشد!
دیدید چه شد؟ وقتی موضوع را کامل تجزیه و تحلیل کردید و کل نگری انجام دادید، کارتان بسیار راحت تر شد. تا چند دقیقه پیش می خواستید از انجام سخنرانی انصرف دهید!
7. همه چیز مهم نیست!
برخی از جزئیات خیلی مهم نیستند، فقط وقت شما را می گیرند. سعی کنید آن ها را دور بریزید. آنها نمی توانند یک ایده جدید به شما بدهند، فقط سبب گمراهی شما می شوند. کافیست وقتی می خواهید درباره یک موضوع تفکر سیستمی انجام دهید، ببینید که کدام مسئله تاثیری بر تصمیم گیری شما نمیگذارد. آنها را نادیده نگیرید، اول خوب بررسی شان کنید، سپس با احترام آنها را دور بریزید!
8. یادگیری را متوقف نکنید!
تفکر سیستمی به شما می آموزد که همه چیزها به هم ربط دارند. مردم، سیاستها، سازمانها، تصمیمات و ایده ها همه به هم پیوسته اند. اگر میخواهید موفق شوید، باید ارتباط بین آن ها را پیدا کنید.
یکی از بهترین راه های درک بهتر این موضوع، خواندن کتاب های مختلف و آموزش دیدن می باشد. سعی کنید کتاب های تخصصی این حوزه را بخوانید. ویدیوهای آموزشی ببینید. از همه مهمتر با دیگران مشورت کنید. همیشه یکی بهتر از شما وجود دارد که می تواند به شما کمک کند!
البته خودم هم همچنان در مورد تفکر سیستمی گاهی اوقات مطالعه میکنم. این مهارت ذاتی نیست. باید آن را به دست بیاورید. برای به دست آوردن همچین مهارت مهمی، نیازمند تلاش و تمرین فراوان هستید!