در زمانهای که بسیاری از تعاملات ما به دستگاهها منتقل شده است، لازم است صداقت و اشتیاق در ارتباطات مستقیم ما بیش از پیش رشد کند و شنونده خوبی بودن بیش از هر زمانی ضروری به نظر میرسد.
مهارت گوش دادن چقدر مهم است؟ بسیاری از ما شنونده های وحشتناکی نیستیم؛ اما همه ما در گوش دادن طبیعی و حتی خوب هم نیستیم. بسیار پیش میآید که فقط یک قسمت از داستان را شنیده ایم و از موضوع اصلی یک مکالمه دور بوده ایم. اگر مثل اوایل مشغول به کار شدن من باشید، احتمالاً با خودتان بگید «خب که چی؟ در صورت لزوم دوباره ارتباط میکنم و به موقعش برداشتم را تصحیح میکنم»؛ اما ممکن است احساسات یک دوست در مورد یک موقعیت خاص را اشتباه درک کرده باشیم. یا ممکن است باور کنیم که در یک ارتباط همدلی کردیم و این در حالی است که چون درست گوش ندادهایم، به جای همدردی، تصورات خودمان را بیان کرده ایم. خیلی از رفتارهای ما از عادتهایمان شکل میگیرند و تکرار میشوند. و باور داشته باشید یا نه، همیشه فرصت کافی برای تصحیح برداشتهای ما از چیزی که فکر میکنیم شنیدهایم فراهم نمیشود. درپایان این رفتار، نهایتاً ممکن است احساس کنیم که از اطرافیان، آشنایان و همکاران خود فاصله گرفته ایم.
این داستان کوتاه را بخوانید: یک محقق جوان و مربی او در حال بررسی موضوع آزار و اذیت کلامی در اینترنتی در پلتفرم یک شبکه اجتماعی بودند. این فرایند شامل مصاحبه با سلبریتیها و افراد دیگری است که بطور مرتب در فضای مجازی مورد توهین و آزار کلامی قرار می گرفتند. وقتی این تیم به سومین مصاحبه شونده خود رسیدند، محقق جوان یک اشتباه جدی در مصاحبه انجام داد. او به شرکت کننده گفت: "افرادی که چیزهای نادرستی در مورد شما می نویسند - شما فقط آنها را نادیده می گیرید، درسته؟" و شرکت کننده پاسخ داد که با وجود اینکه مایل است بتواند این موضوع را نادیده بگیرد، چشم پوشی از این افراد واقعاً دشوار است. محقق جوان بلافاصله پاسخ داد "درست است، بنابراین شما آنها را نادیده می گیرید. منطقی است!"
اشتباه در رویکرد محقق به وضوح در این داستان کوتاه دیده میشود. او بر اساس آنچه از سایر مصاحبه شوندگان شنیده بود، فرضیاتی را مطرح میکرد و از این نکته غافل شد که تجربه این شرکت کننده ممکن است کاملاً متفاوت باشد. او همان کاری را کرد که به آن «گوش دادن سطحی» میگوییم. این اتفاق زمانی میافتد که ما در یک مکالمه، به خودمان زحمتِ توجه به معنای واقعی کلام فرد مقابل را نمیدهیم و براساس پیشباورها و الگویی ذهنی، قضاوت میکنیم. گوش دادن سطحی ممکن است باعث شود شما مشاوره ناخواسته ای ارائه دهید؛ صحبت های همکارتان را مکرراً قطع صحبت کنید یا تصور کنید که تجربه او همان تجربه شما بوده است.
ضروری است که با تمرکز بر موضوع و بدون پیش قضاوت بر طرف مقابل پا به فضای مکالمه بگذارید.
آنچه لازم است واقعاً انجام دهید، گوش دادن همدلانه است؛ یک تلاش مشترک برای درک معنای حرفهای شریک گفتگوی شما؛ و این کار «حلقهی گوش دادن» را فعال میکند؛ یک چرخه ارزشمند که در آن شریک گفتگوی شما آزادانه احساسات خود را ابراز می کند و شما نیز به نوبه خود برای بیان احساسات خود اشتیاق دریافت میکنید.
مانند خیلی از مهارتهای دیگر، گوش دادن همدلانه نیازمند ذهنیت است و برای ورود به این ذهنیت، باید سه ویژگی متمایز را پرورش دهید: همدلی ، فروتنی و کنجکاوی.