انسان امروزی بیش از ۲۰۰ هزار سال است که در پهنه زمین زندگی کرده. انسان بیشتر زمان خود را در پی منابع بیشتر، درگیر نزاع بوده و هست. در تمام این دوران با بلایای طبیعی، بیماریها و همه گیری ها جنگیده و با تکیه بر تواناییهای بیبدیل خود همانند یک ویروس گسترش و تکثیر یافته و زمین این تنها میزبان خود را به سختی بیمار کرده و خواهدکرد.
انسان به مدد علم و تجارب انباشته خود، از حدود ۴۰۰۰ سال پیش با پایه گذاری تمدنهای بزرگ به سرعت به سوی رفاه و تجمل پیش رفت و از ۲۰۰ سال پیش و با انقلاب صنعتی، سبک و کیفیت زندگی خود را به شدت تغییر داد و همزمان با اعتماد به نفسی عجیب به سمت آرزوهای دیرین خود مانند عمر جاویدان، آرزوی پرواز و کشف آسمانها گام برداشته و گویا تمام ۱۹۹۸۰۰ سال گذشته خود را به فراموشی سپرده است.
انسان مدرن بعد از دو جنگ ویرانگر جهانی و دستاوردهای علمی پس از آن، آیندهای زیبا و کم خطر را برای خود ترسیم نمود. معاهدات جهانی، حقوق عمومی و خصوصی، قوانین کار، دولتهای مدرن، خدمات درمانی و بیمهها، بازنشستگی، بیمه بیکاری، ابزار مدرن حمل و نقل و در نهایت ابزار ارتباطی و نرم افزارها، دنیایی را برای انسان امروزی ساختند که حتی از سطح آرزوهای پیشینیانمان فراتر بود و آینده بسیار روشن و مطمئنن تر از همیشه به نظر میرسید.
عموم مردم به واسطه پمپاژ امید سیاستمداران به این باور رسیدند که با تکیه بر ثروت روزافزون و دستاوردهای نوین، شکست ناپذیرند و واکنش به هشدارهای دانشمندان و اندیشمندان دلسوز درباره محیط زیست، باکتریهای مقاوم شده، ویروسهای جدید و آلودگیهای غیر قابل برگشت بیشتر به شوآف عدهای مشتاق دیده شدن و سلبریتیهای نادان محدود شد.
اما زورآزمایی تازه آغاز شده ! ساختارهای قدرت و تصمیمگیری آنچنان که نشان دادند شاید برای یک جنگ اتمی آمادگی دارند اما برای یک پاندمی ویروسی و عواقب اقتصادی و اجتماعی آن خیر. سیاستمداران شوکه اند و نهادهای مذهبی سر درگم و پاسخ های معمول هیچکدامشان پاسخگوی وحشت و ناامیدی عامه مردم نخواهد بود.
انسان با تمام هوش خود از عواقب گسترش حمل و نقل سریع، دوربرد و ارزان غافل شد، از عواقب سیستم تحقیقاتی و پزشکی مبتنی بر تولید ثروت غافل شد، از عواقب دستکاری بی محابای ژنتیکی غافل شد و به نظر میرسد خطری که در زمان سارس و مرس جدی گرفته نشد با بروز کرونای جدید، قدرتهای بزرگ و کوچک را با چالشهای جدی روبرو نموده و چالش اقتصادی عظیمی را در افق نه چندان دور وعده میدهد.
باید به این باور برسیم که این ابتدای دوران جدیدی است. باید در سبک زندگی و خوشخیالی پنجاه سال اخیر خود تجدید نظر کنیم. ویروسهای پیچیدهتر و باکتریهای مقاومتر، بحرانهای آبی، مهاجرتهای عظیم و رقابت ویرانگر قدرتهای نوظهور در راهند و ساختارهای موجود نشان دادند آنطور که با خوش بینی تصور میکردیم به آسانی و سرعت، توان اعمال واکنش موثر را ندارند. بحرانهای جدید با معاهدات بین المللی و منطقهای و یا قدرت نظامی قابل کنترل و سرکوب نیستند و گویا بشر راهحلهای زیاد دیگری در مواجهه با بحرانهای نوین ، برای خود دست و پا نکرده است. سبک فعلی زندگی انسان با حدود ۸ میلیارد جمعیت و نرخ رشد بیش از یک درصد، حیاتِ زمین را زودتر از آنکه تصور کنیم به نابودی میکشاند وگویا بشریت از این عاقبت ترسناک نمیهراسد.
انسان نشان داده که توانایی عبور از این بحران را به واسطه علم و تکنولوژی دارد. اما کدام سیاستمداری جرات بیان واقعیت های پیش رو را دارد؟ نه ساختارهای یک سویهای مانند چین که بر مبنای بزرگنمایی دستاوردهایشان استوارند و نه سازوکارهای مبتنی بر آرای اکثریت، توانمندی پذیرش و انتقال این حقیقت که این شروع دورانی سخت است را به عامه مردم دارند و نه سازو کارهای بینالمللی توانی برای ایجاد تغییرات موثر. انسان برای رهایی از این سرنوشت تلخ فرصت بسیار کمی دارد و نیاز به تغییراتی بس بزرگ و بنیادین.
بسیاری بر این باورند که سازوکارها و ساختارهای ما بعد از بحران ناشی از پاندمی کرونا ویروس جدید تغییرات بزرگی را تجربه خواهند کرد. این تغییرات در تمامی حوزه ها در راهند هر چند که توانایی فراموشکاری انسان از توانمندیهای بارز اوست.
فروردین-1399