ویرگول
ورودثبت نام
علی صادقی کیا
علی صادقی کیا
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

عمارت سوخته!

  اندکی در باب ژانر وحشت
اندکی در باب ژانر وحشت

خیلی وقت بود که کلا به ژانر وحشت علاقه ای نشان نداده بودم. چه فیلم و سریال و چه کتاب. اصلا این ژانر برایم مفهوم وجودی خاصی نداشت و بیهوده تلقی می شد. چرا باید یک نفر خودخواسته و با میل شخصی خود چیزی را بخواند و یا ببیند که می داند قرار است او را در وحشت غرق کند؟ شاید پاسخ دهید آدرنالین! اما این صرفا یک اعتیاد بی پشتوانه و البته بی‌باکانه است. چرا که غایت آن، در اصل لذت جویی است. لذت ناشی از ترس! نوعی مازوخیسم فکری! ولی شاید دلیل دیگری نیز داشته باشد.

علی ایحال به سبب چالش کتابخوانی طاقچه برای خرداد ماه (و البته ناچارا و علی رغم میل شخصی!) مجبور به گشت و گذار لابه‌لای انبوهی از کتاب های این ژانر شدم. اول کمی آزاردهنده می نمود اما کمی که گذشت، تصمیم گرفتم حداقل برای کشف پاسخی نیم بند به پرسش بالا، نگاهی به برخی از آنها بیندازم. به همین منظور عامدانه سراغ کتاب های نسبتا کوتاه تر رفتم و چندتایی را ورق زدم. در این پست و پست های بعدی برخی از آنها را معرفی خواهم نمود.

 عمارت سوخته!
عمارت سوخته!

کتاب اول که عمارت سوخته نام داشت، اثر مرضیه کاظمی از انتشارات طلایه بود که در سال 1399 منتشر گردید. از این رو که حجم نسبتا اندکی دارد، برای آنهایی که مثل من قلبشان ضعیف است (!!!) مناسب است. گرچه داستان بیشتر مناسب نوجوانان است ولی از این رو که نیم نگاهی به برخی از آداب و رسوم اقوام ایرانی و مقوله ترس و وحشت در آنها دارد، میتواند برای عموم جذاب باشد.

داستان در مورد جوانی 19 ساله است که به سبب مراقبت از مادربزرگش و مطالعه برای کنکور در مکانی آرام (که بعداً متوجه می‌شویم تهران به مراتب آرام تر از آنجاست!) راهی روستایی در غرب کشور میگردد. در آنجا با داستانی قدیمی و عمارتی متروک آشنا می شود، و از آنجایی که همیشه در این‌جور کتاب ها و فیلم ها، تن قهرمان داستان می‌خارد و سرش درد می کند برای دردسر، وارد این ماجرا می شود.

همانطور که گفتم این کتاب، رمانی نسبتا کوتاه و تقریبا 190 صفحه ای است. البته از حق نگذریم داستان آن‌قدر کشش دارد که شما را وادار به ادامه مطالعه کند و اگر خوره کتاب باشید شاید یک روزه تمامش کنید. گرچه یکی دو جا نویسنده سوتی های کوچکی داده، اما در مجموع داستان از ساختار قابل قبولی برخوردار است. یکی از ضعف های کتاب این است که داستان در ابتدا ریتم بسیار کندی دارد و احساس می کنید که با رمانی 3 جلدی طرف هستید ولی به مرور ریتم تندتر میشود و در آخر، داستان با یک صفحه به پایان میرسد!!!

در مجموع اگر از آن دست افراد لذت طلبی هستید که با ترس و وحشت، خود را ارضا می کنید، آن هم این گونه ترس ها که هر چه خرافاتی تر، بهتر، این کتاب و سیل عظیمی از این دست کتاب ها را به شما معرفی میکنم. باشد که رستگار شوید!

این نوید را به آن دسته دیگر که ترس های منطقی تر را دوست دارند می دهم که در پست های بعدی سراغ چند مورد از این کتاب ها خواهم رفت و انصافا یکی از خوب های این عرصه را معرفی خواهم نمود.

چالش کتابخوانی طاقچهوحشتمعرفی کتاب
رنج از پی رنج آید ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید