
پسری در برلین شرقی، هر شب روی پشتبام خانه شان میایستاد. به نور لامپ های نئون غرب خیره میشد و میگفت: خواهرم آنجاست… آیا هنوز من را به یاد میآورد؟ یا این دیوار از او انسانی دیگر ساخته؟ جوابش،سکوت بود. سکوتی که از دیوار بلندتر و سنگینتر بود.
شبی در نوامبر ۱۹۸۹، جمعیت در برابر دیوار برلین فریاد شادی سر میداد. اما در پس این شادی و هیاهو، هزاران جوان بودند که هویتشان میان دو جهان کمونیستی و کاپیتالیستی تکهتکه شده بود.
وقتی اتحاد دوباره آمد، اشکهای شوق با قطرات تلخ غریبی آمیخته شد. مردمانی که زبان مشترک داشتند، ناگهان با فرهنگی بیگانه روبهرو شدند؛ یکسو عادت به سکوت، صرفهجویی و خفقان، سوی دیگر عادت به آزادی، مصرف و فردگرایی. آنها دوباره کنار هم ایستادند، اما فاصلهی سالها جدایی همچون شبحی میانشان باقی ماند.
اتحاد شادی بود، اما زخمی که دیوار بر روح این ملت گذاشت، هرگز بهطور کامل التیام نیافت. هنوز هم آلمانیها با نگاه به خرابههای دیوار، نهفقط بتن و سیمان، بلکه فریاد فروخوردهی نسلهایی را میبینند که میان دو جهان به اجبار تقسیم شدند.
کتاب متولد آلمان شرقی داستان همین نسل و شکاف پنهان میان انسانهاست.
کتاب مورد بحث، نوشته ی هستر وایزی استادیار تاریخ مدرن آلمان و عضو کالج کلیر دانشگاه کمبریج، آیینهایست از پیچیدگیهای زیست انسانی در میان دو نظام سیاسی متضاد: سوسیالیسم دولتی و سرمایهداری آزاد. این اثر نشان میدهد که زندگی مردم در آلمان شرقی، نه تماماً در سیاهی سرکوب خلاصه میشد و نه تماماً در سفیدی امنیت و نظم.
در نقد و بررسی این عنوان، نقاط قوت و کاستی های مشاهده میشود که لازم به اشاره است.
Ø نقاط قوت:
1. تنوع روایت ها و پرهیز از کلیشه سازی
هستر وایزی در خلق این اثر از هشت روایت مختلف استفاده کرده که افراد همانطور که پیشتر اشاره شد متعلق به طبقات گوناگونی نظیر؛ کشیش، معلم، حزبی و... میباشند.
هر یک از این اشخاص به نوبه ی خود هم در زمره ی آنانی قرار میگیرند که از محدودیت های موجود در آلمان شرقی آسیب دیده اند و هم در زمره ی کسانی قرار میگیرند که از زندگی زیر لوای سوسیالیسم یا یک حکومت توتالیتر احساس امنیت میکردند و در حقیقت به آن خط فکری تعلق خاطر داشته اند. پس با این اوصاف با نمونه آماری و گزینش شده ای روبرو هستیم که تا اندازه ای محدود میتواند تصویر کلی تری از زندگی در آلمان شرقی را نمایان و از تقلیل همه ی روایت ها و زندگی ها به یک کلیشه و نگاه صفر و یکی جلوگیری کند.
2. تجربه ی دوگانگی زیست در آلمان شرقی پس از اتحاد
یکی از معضلات بحث برانگیز در روایت ها و آثار موجود در باب زندگی و تجربیات افراد در کشورهای بلوک شرق یا چه بسا دیکتاتوری، این است که یا زیادی سفید اند یا زیادی سیاه. نگاه خاکستری ای وجود ندارد تا حقیقت دیده شود درحالیکه در این کتاب روایت ها به گونه ایست که هم لکنت در آزادی های فردی و اجتماعی قبل اتحاد دیده میشود و هم برخی امکانات و ویژگی هایی که پس از اتحاد از دست رفتند.
مثلا امنیت شغلی بالا و هزینه های زندگی پایین تر در اقتصاد دولتی در دوره قبل اتحاد در مقابل عدم تضمین امنیت شغلی و هزینه های زندگی بالاتر در اقتصاد آزاد در دوره بعد از اتحاد.
یا دریچه محدودتر سفر و قوانین سختگیرانه در مسائلی همچون پوشش قبل از اتحاد در مقابل آزادی های گسترده این چنینی بعد از اتحاد آلمان شرقی و غربی.
3. همنشنینی روایت خاطره و تاریخ اجتماعی
افزون بر موارد فوق از دیگر نقاط قوت کتاب میتوان به همبستگی خاطره و روایات اشاره کرد. منظور امکان درک قالب سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در خلال روایت ها و همینطور تضاد بین قوانین و آنچه مردم در جامعه تجربه میکرده اند است که این مسئله در روایت ها واضح و مبرهن است. و در ادامه نشان میدهد چگونه خاطره ها شکل میگیرند و چگونه تاریخ رسمی و تاریخ شخصی ممکن است متفاوت باشند و ثابت میکند چه چیزهایی در روایت عمومی رسانه های تاثیرگذار گم یا اغراق میشوند.
Ø کاستی ها:
1. محدود بودن جامعه آماری و نمایندگی ناکامل روایت ها
با وجود اینکه که گفته شد وایزی از هشت روایت استفاده کرده ولی نمیتوان اینگونه تلقی کرد که این هشت نفر نمایانگر تمامی لایه های جامعه ی آلمان شرقی هستند. میخواهم بگویم در نمونه آماری ارائه شده گرچه تا حد قابل قبولی اعتدال و گریز از فضای دو قطبی رعایت شده اما برای آنکه مخاطب به نتیجه ای برسد که بتواند آنرا به اکثریت جامعه آلمان شرقی تعمیم دهد نمونه های گزینش شده خیلی کوچک، محدود بنظر میرسد.
2. نبود تحلیل نظری و ساختار تحلیلی مشخص
از دیگر ضعف های کتاب میشود به عدم ارائه ی یک تحلیل عمیق یا چهارچوب نظری مشخص اشاره کرد. چرا که محتوای کتاب بیشتر توصیفی و روایت محور است و این باعث میشود برای خواننده ای که به دنبال تحلیل ساختاری بلند مدت سیاسی، اقتصادی و مطالعات جامعه شناختی است گزینه ی خیلی مناسبی نباشد. هرچند نمیتوانم بگویم برای شروع مطالعه در این راستا مناسب نیست! چرا که کتاب بیشتر در خدمت ارائه ی روایت های انسانی ملموس و فهم «چرا» و «چگونه» از دست دادن برخی مولفه های زندگی پس از اتحاد است.
3. کم رنگ بودن صدای مستقیم راویان
در پایان به زعم بنده بزرگترین ضعف این کتاب، کبود حضور مستقیم صدای راوی است که بشدت احساس میشود. ناخودآگاه این کتاب را با آثار مشابهش که مبتنی بر روایت شاهدان هست مقایسه میکنم.
مثلا در مقایسه با آثار سوتلانا الکسویچ نظیر جنگ چهره زنانه ندارد و نیایش چرنوبیل، حضور روایت کننده را حس نمیکنیم. گویا نویسنده برای پرهیز از نقل های مستقیم و طولانی دست به بازنویسی و خلاصه کردن زده که این اقدام اثر ملموس خاطره را میکاهد و ممکن است بین تجربه ی خواننده و راوی فاصله ایجاد کند.
با همه ی این تفاسیر کتاب متولد آلمان شرقی کمک میکند تا درک ما از تاریخ آلمان شرقی فراتر از تصویر های کلیشه ای دیوار استبداد یا آزادی پس از سقوط دیوار برود. خواندن این کتاب برای هر کسی که به تاریخ معاصر، نظامهای ایدئولوژیک، جامعهشناسی قدرت یا حتی روایتهای انسانی علاقه دارد، فرصتی است تا بفهمد چگونه تصمیمات سیاسی و تحولات بزرگ، بر کوچکترین جزئیات زندگی روزمره تأثیر میگذارند. این یک یادآوری است که تغییر سیاسی عظیم همیشه همراه با ریسک و هزینه های انسانی است . خاطرات گذشته حتی اگر تلخ باشند، به نوعی هویت بخشی از کسانی اند که آن روز ها را زیسته اند.